پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۰
چرا دانشگاه ایرانی با فرمول آلمانی به تمدن می‌نگرد؟

بادامچی گفت: جریان روشنفکری در ایران اروپا مدار نیست و ما با صورت بندی جدیدی مواجهه می‌شویم که تمدن مطلقا غربی نیست و به مفهوم آلمانی است و در مقابل توسعه قرار می‌گیرد. از این منظر تاریخ فلسفه شرقی، ایرانی یا اسلامی‌ در برابر تاریخ فلسفه هگلی قرار می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نخستین همایش ملی دانشگاه و تمدن نوین اسلامی‌ با حضور و سخنرانی جمعی از اساتید و پژوهشگران دانشگاه‌های کشور در محل مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برگزار شد.

مجید مطهری‌نژاد در ابتدای این نشست گفت: وقتی بحث تمدن مطرح می‌شود باید به این نکته توجه کنیم که فرهنگ و تمدن نمودار آفرینش و سازش جوامع در فرآیند حرکت خودشان است؛ نمودار آفرینش و سازش در نظام حرکتی جوامع. بنابراین اولین مسئله این است که تمدن و فرهنگ تبعه آن نظام حرکتی جوامع انسانی هستند؛ در این نظام است که تمایز و تفاوت تمدن‌ها موضوعیت پیدا می‌کند. با این نگاه وقتی وارد مطالعات تمدنی می‌شویم، شکل‌گیری هر تمدن، سه لایه اساسی دارد. ما اگر بخواهیم جایگاه دانشگاه را بازخوانی کنیم، در این نقطه هست که می‌توانیم ورود پیدا کنیم و ببینیم که دانشگاه ما چگونه می‌تواند دانشگاه تمدن‌ساز باشد.
 
وی در تشریح لایه‌های اساسی تمدن‌ها بیان کرد: در لایه اول، عناصر وجودی و حسی یک تمدن باید شکل بگیرد و سامان بپذیرد. برای نمونه انقلاب اسلامی‌ایران به عنوان یک پدیده بزرگ باید شکل بگیرد؛ به نحوی که بتواند مسیر یک نظام تمدنی را فعال کند. در مورد موضوع اختراع خط، اختراع چاپ، بعثت رسولان الهی و موضوعات مختلف، ما با یک خلق اول تمدنی مواجه هستیم که یک پدیده بزرگ شکل می‌گیرد و حالا بایستی عناصر هویتی و تعلق گروه‌های مختلف آن جوامع یا جامعه مشخص به آن عنصر وجودی، موضوعیت داشته باشد. اگر پدیده‌ای شکل بگیرد و جوامع انسانی به آن تعلق پیدا نکنند ما به نظام تمدنی نمی‌رسیم. این لایه دوم است.
 
مطهری‌نژاد اضافه کرد: لایه سوم، که تحت عنوان خلق دوم تمدنی مطرح می‌شود و به نوعی مسئله اصلی این روزهای ما نیز هست، پیوست‌های استمرار و ماندگاری تمدن است. ممکن است یک پدیده بسیار بزرگی شکل بگیرد و گروه‌های مختلف اجتماعی نیز با آن همراهی کنند و تعلق اولیه نیز سامان بگیرد اما پیوست‌های استمرار و ماندگاری شکل نگیرد و ما ناچار به افول آن نظام تمدنی نزدیک شویم. ما باید درباره این ماجرا، قدری عمیق‌تر بیاندیشیم و مطالعه کنیم. جایگاه دانشگاه در واقع در این لایه مشخص می‌شود که بایستی بتواند پیوست‌های استمرار و ماندگاری آن پدیده تمدنی را شکل بدهد.
 
وی گفت: در این فرآیند غالبا مشاهده می‌کنیم که در دل بسیاری از تمدن‌ها و نظام‌های تمدنی از جمله بعثت حضرت رسول (ص) همچنان زندگی می‌کنیم. تا یک دوره‌ای، آن پدیده غنی و تعلق هویتی شکل می‌گیرد و گروه‌های مختلف نیز این ارتباط را شکل می‌دهند. برای نمونه در لایه دوم بعثت رسول که از ماجرای غدیر شروع می‌شود، ما مشاهده می‌کنیم که نظام‌های استمرار در حال شکل‌گیری اند، که البته توسط گروه‌هایی مورد خدشه قرار می‌گیرد. تمدن اسلامی‌که ما با آن مواجه هستیم ظرفیت‌های بسیار برجسته‌ای از مفاهیم دینی دارد اما همچنان می‌شود فاصله‌هایی را مشاهده کرد که با بایسته‌های اصلی که تمدن اسلامی‌باید داشته باشد، وجود دارد.   
 
مطهری‌نژاد اضافه کرد: در این فضا اگر بخواهیم جایگاه دانشگاه را مورد توجه قرار دهیم، باید به این نکته توجه کنیم که در دوران مدرن و جدیدی که دانشگاه در تمدن مدرن این کارکرد را داشته، توانسته پیوست‌های استمرار را شکل بدهد. هم به تربیت نیروی انسانی برای انتقال این فضا پرداخته و هم نظریه و هم فناوری و دانش تولید کرده و علاوه بر این توانسته مسیر پیش روی جامعه مدرن را تبیین بکند. تقریبا از قرن دوازدهم و سیزدهم است که آرام آرام موضوع دانشگاه مطرح می‌َشود و الگوهای مختلف دانشگاه جلو می‌آید و مشاهده می‌کنیم که در تمامی‌این مسیر، دانشگاه، در سبک‌ها و نسل‌های مختلف نقش خودش را به عنوان پیوست استمرار ایفا می‌کند.
 
وی ادامه داد: وقتی ما به دوران توسعه می‌رسیم، مشاهده می‌کنیم که اصلی‌ترین نقش را در واقع اندیشمندان دانشگاهی دارند. همینطور، مردم‌شناس‌ها، جامعه‌شناس‌ها و مهندسین نیز همه با هم جمع می‌شوند و نظام توسعه را سامان می‌دهند. حال با این نگاه برگردیم به ماجرای تمدن نوین اسلامی‌و اینکه دانشگاه ما قرار است یک دانشگاه تمدن‌ساز باشد. یک بازخوانی خیلی خلاصه اگر بخواهیم انجام دهیم، پدیده اصلی که آن خلق اول تمدنی ما بود، خود انقلاب اسلامی‌است. یعنی ما انقلاب اسلامی‌را به عنوان یک پدیده‌ای که می‌خواهد به تمدن نوین اسلامی‌منجر شود، در نظر می‌گیریم.
 
مطهری‌نژاد درباره تعریف انقلاب اسلامی‌بیان کرد: ما چه تعریفی از انقلاب اسلامی‌ داریم؟ و مبتنی بر تعریفی که از انقلاب اسلامی‌داریم، چگونه می‌توانیم جایگاه دانشگاه را تبیین کنیم، آن هم در موقعیتی که پیوست‌های استمرار و ماندگاری می‌خواهند تمدن را شکل بدهند؟ یک وقت هست که انقلاب اسلامی‌را به عنوان یک انقلاب اجتماعی  تعریف می‌کنیم؛ انقلاب اجتماعی در ادبیات مدرن تعریف دارد و واقعا انقلاب اسلامی‌ما تمام ظرفیت‌های یک انقلاب مدرن را داشت. وقتی نظریات انقلاب را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم نسل سوم نظریه‌ها را دچار تحول کرد؛ نسل چهارم نظریه‌ها شکل گرفت. بعد نظریات پست‌مدرن شکل گرفت و نظریاتی دیگری نیز که ذیل انقلاب اسلامی‌به وجود آمدند.

محمد حسین بادامچی در ادامه این نشست با اشاره به سابقه پژوهشی خود گفت: من روی دو دهه 1960 و 1970 در ایران مطالعه کردم و به بحث تکنولوژی و فناوری در آن پرداختم. تصور ما از دوره پهلوی این است که دوگانه ای از غرب در برابر اسلام می‌سازیم و اگر این تصویر تاریخ نگارانه شکسته شود می‌توانیم وجوه مشترکی با جهان بیایم.
او با اشاره به مناقشه فرهنگ و تمدن در آلمان و ارتباط آن با تکنولوژی گفت: مفهوم تمدن به معنایی که ما به کار می‌بریم برگرفته از فرهنگ آلمانی است و این مفهوم بعد از 11 سپتامبر خیلی مهم شد و در مقابل تمدن به معنای فرانسوی و انگلیسی آن است. آلمانی‌ها با طرح مفهوم فرهنگ آن را با تمدن پیوند می‌سازند و به نوعی نقد غرب و غرب ستیزی در این انگاره دارند.

او با بیان اینکه جریان روشنفکری در ایران اروپا مدار نیست و ما با صورت بندی جدیدی مواجهه می‌شویم که تمدن مطلقا غربی نیست و به مفهوم آلمانی است و در مقابل توسعه قرار می‌گیرد افزود: دو گانه‌های تمدن شرقی در مقابل غربی، تمدن معنوی در مقابل تمدن مادی و ... در نتیجه این تفکر ساخته می‌شود و باز از این منظر تاریخ فلسفه شرقی یا ایرانی یا اسلامی‌ در برابر تاریخ فلسفه هگلی قرار می‌گیرد. یکی از مدل‌های معروف این کار تاریخ ایران شهری است که تدوین شده است.

بادامچی گفت: با این نگاه باید بگوییم تمدن غیر غربی در مقابل تمدن غربی اساسا دستاورد انقلاب اسلامی‌نیست و از دو دهه قبل از انقلاب هم وجود داشته است بنابراین این گفتمان ضد غربی از ابتدا حاکم بوده جز دوره پهلوی از دهه 20 تا 50 که گفتمان توسعه حاکم می‌شود. بعد از انقلاب هم در دهه 60 نزاعی بین تمدن گرایان و توسعه گرایان هست و باز دوباره این نگاه ضد غربی حاکم می‌شود. پس مدرنیته ایران تنها از دهه 20 تا 50 مدرنیته آمریکایی می‌شود و پس از آن یک مدرنیته آلمانی است. این تصویر کلانی که به دست دادم از منابع تاریخی در این زمینه گرفته شده مانند آثار افشین متین، علی میرسپاسی و غیره.

او در ادامه با بیان اینکه سنت گرایی مساله اش نفی تکنولوژی نیست بلکه نفی غرب گرایی است گفت: این فرمول آلمانی تمدن و حزب نازی است که به نوعی رمانتیسم فولادی است. در زمانی که این بحث در 1915 تا 1923  در آلمان مطرح می‌شود حلقه برلین به رهبری تقی زاده شکل می‌گیرد که گفتمانی شرق گرایانه دارد. آلمان آن دوره ویژگی‌هایی دارد که برای روشنفکران ما جذاب است و عناصر مشترک ما با آلمان باعث می‌شود که روشنفکران ما از آن الگو بگیرند و درباره تکنولوژی هم بر نفی غرب گرایی تاکید می‌کنند. همین الگو بعد از انقلاب هم ادامه می‌یابد با این شکل که ما بحث نرم افزاری و هویت برای خودمان است و بحث سخت افزاری و فناوری را از دیگران می‌گیریم.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: در دهه 50 کارهایی صورت می‌گیرد و میر سپاسی نشان می‌دهد که شرایط ایران در دهه 40 و 50 شبیه آلمان دهه 20 و 30 است یعنی محوریت اصلی نقد غرب و تکنولوژی است. میرسپاسی البته این بحث را به تازگی تکمیل کرده است. از سوی دیگر رژیم پهلوی نیز تحت تاثیر این گفتمان قرار می‌گیرد و همچنین جریان اسلام گرایی هم از آن اثر می‌گیرد. به طور مثال به همین دلیل در دهه 50 مفهوم سلطنتی به شاهنشاهی تغییر می‌یابد و ما تاثیر این تغییر گفتمانی را در این مفاهیم می‌بینیم و حتی بعد از آن می‌توانیم این تغییر گفتمانی را در سخنرانی شاه که اساسا بر نقد غرب زدگی تاکید دارد مشاهده کنیم.

به گفته بادامچی، سید حسین نصر، احسان نراقی، ‌هانری کربن و فردید افرادی هستند که گفتمان معنوی شاه را در این دوره صورت بندی می‌کنند. مضامین اصلی ماهنامه بنیاد پهلوی نیز بر همین مفاهیم دایر می‌شود. بنابراین این گونه مشخص می‌شود که چرا سید حسین نصر رئیس دانشگاه آریا مهر می‌شود.

او با اشاره به تاریخچه تاسیس دانشگاه صنعتی شریف توضیح داد: در چرخش دهه 40 و 50 دوباره سیستم رژیم شاه از مفهوم آمریکایی به سوی مفهوم تمدن ایرانی بر می‌گردد و ما این چرخش را در تاسیس دانشگاه صنعتی شریف می‌بینیم. سید حسین نصر می‌گوید بچه‌های شریف افرادی سنتی و مذهبی هستند و جز باهوشترین افراد بودند. این افراد با تعارض بین سنت و فناوری مواجهه بودند و به همین دلیل یا رادیکال می‌شوند یا بنیادگرا سید حسین نصر از همین منظر می‌خواهد با فرمول آلمانی بازگشت به تمدن این تعارض را حل کند. البته در نهایت این طرح به نتیجه نرسید گرچه بعد از انقلاب هم ادامه یافت.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها