شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۰:۳۷
جهان‌بيني فردوسي با جهان‌بيني ايراني برابر است

هر انسان پويا و ژرف‌انديش و فراخ‌نگر مي‌كوشد كه جهان را به شيوه‌اي كه خود مي‌تواند و مي‌پسندد، بشناسد و اگر چنين نباشد او تنها پيرو است. فردوسي هم جهان‌بيني ويژه فردي خود را يافته، آن را در شاهنامه باز نموده و با ما در ميان نهاده است.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر ميرجلال‌الدين كزازي استاد دانشگاه و شاهنامه‌پژوه در نشستي با عنوان جهان‌بيني فردوسي گفت: «شايسته مي‌دانم بر اين نكته انگشت بر نهم كه از ديد من جهان‌بيني فردوسي برابر با جهان‌بيني ايراني است، زيرا كه فردوسي ايراني‌ترين ايراني است كه من مي‌شناسم.»

وي كه به كوشش كانون فردوسي در فرهنگسراي ابن‌سينا سخن مي‌گفت با اشاره به جهان‌بيني فراگير ايراني افزود: « فردوسي چونان فرزانه و انديشمندي، بي‌گمان گزارش و برداشت خود را از جهان‌بيني فراگير ايراني داشته است اما اين جهان‌بيني فردوسي با جهان‌بيني ايراني، در شالوده و بن مايه‌ها، يكسان است. پس هنگامي كه از جهان‌بيني فردوسي سخن مي‌گوييم از جهان‌بيني پايدار ايراني سخن در ميان آورده‌ايم.»

اين شاهنامه‌پژوه خاطرنشان كرد: «آن جهان‌بيني در همه ما چونان ايراني به گونه‌اي نهفته است كه شايد ما آگاهانه به آن نينديشيم و اگر از ما بپرسند كه جهان‌بيني ايراني چيست؟ پاسخ روشني براي اين پرسش نداشته باشيم. اما اين جهان‌بيني به گونه‌اي نهادي و نهادين ناخودآگاهانه در همه ما وجود دارد.» 

نويسنده مجموعه «نامه باستان» يادآور شد:‌ «همين جهان‌بيني است كه رفتار و كردار ما را پايه مي‌ريزد و مايه مي‌دهد. ما ايرانيان مانند همان جهان‌بيني فراگير گونه‌اي منش فراگير نيز داريم. درست است كه هر كدام از ما داراي منشي است كه او را از ديگر ايرانيان جدا مي‌دارد اما اين منش فردي كه از يكي به ديگري جدايي مي‌گيرد بنيادهايي دارد. «

وي در ادامه سخنانش گفت:‌ «اين منش فراگير را منشي ديگر آشكار مي‌دارد كه مي‌توانيم آن را منش ايراني بدانيم. چون منش ايراني نهادين‌تر و بنيادي‌تر از منش فردي ماست. مي‌توانيم گفت كه آنچه شالوده رفتارها، كردارها، روندها، پويه‌هاي ذهني و انديشه‌اي ما را مي‌ريزد بيشتر اين منش ايراني است تا آن منش فردي.» 

شالوده نخست جهان‌بيني فردوسي «خرد» است
كزازي به چهار شالوده براي جهان‌بيني فردوسي اشاره كرد و گفت:‌ «اگر بخواهيم چهار شالوده براي جهان‌بيني فردوسي در ميان شالوده‌هاي بسيار ديگر برگزينيم و آنها را چونان شالوده‌هاي شاهوار در ميان بنهيم، بي‌گمان چنين خواهد بود. نخست «خرد» است زيرا انسان ايراني انساني خردمند است.گاهي ما شاهنامه را به‌درستي «خردنامه» مي‌ناميم چون نامه خرد است. از همين روست كه در بسياري از بيت‌هاي شاهنامه خرد ستوده شده است. آنچه به‌راستي در ميان دهش‌هاي ايزدي ستودني است خرد به‌شمار مي‌آيد.» 

وي همچنين افزود:‌ «شايد پرسيده شود كه پس چرا كساني از عارفان خرد را خوار مي‌دارند؟پاسخ بدين پرسش آن است كه اين كسان هم خرد را خوار نمي‌دارند و همچنان سودايي خرد هستند اما مي‌خواهند به خردي والاتر برسند. فردوسي مي‌گويد براي آنكه به آيين و درست زندگي كني به خرد نياز داري اما خواست او از اين سخن آن نيست كه با خرد مي‌توانيم هر گره‌اي را بگشاييم و پاسخ هر پرسشي را بيابيم.»

مولف كتاب «خشم در چشم» خاطرنشان كرد:‌ «بزرگان نهان‌گراي خرد را خوار نمي‌دارند اما مي‌گويند آدمي زماني در پويه، رهرويي و جست‌وجوي خويشتن و در رسيدن به خداوند به جايي مي‌رسد كه از خرد كاري ساخته نيست. آنجا آنچه به‌كار مي‌آيد يكسره شگفتي و رهايي از خويشتن است، هر چيز را بايد در جاي خود شناخت و ارج نهاد.» 

شالوده دوم جهان‌بيني فردوسي «داد» است
وي افزود:‌ «دومين شالوده جهان‌بيني فردوسي «داد» است. شاهنامه تنها نامه خرد نيست نامه داد هم هست. داد چيست؟ داد در كاركرد شاهنامه‌اي آن كمابيش برابر با آيين و سامان است. كاربرد داد بسيار گسترده‌تر از آن است كه ما آن را تا مرز ويژگي و رفتار فردي فرو بكاهيم و فرود بياوريم. اين داد نمونه‌ و بازتابي از آن داد هستي شناختي است. جهان بر داد بنياد گرفته است و اين سامان سترگ كه ما در جهان هستي مي‌بينيم بر آمده از داد است.اگر داد نمي‌بود دانش‌هاي گوناگون و پايه‌اي پديد نمي‌آمد. پس هيچ بيدادگري نمي‌تواند در آرامش و بهروزي زندگي كند چون با جهان هماهنگ نيست.» 

سومين شالوده‌ جهان‌بيني فردوسي «نام» است
وي به سومين شالوده جهان‌بيني اشاره كرد و گفت:‌ «سومين شالوده جهان‌بيني فردوسي «نام» است. شاهنامه تنها نامه خرد يا نامه داد نيست نامه نام هم هست. اما نام در قاموس شاهنامه معنايي بسيار فراتر و ژرف‌تر و گسترده‌تر از آن معنايي دارد كه ما از اين واژه مي‌خواهيم.» 

اين استاد دانشگاه افزود: «هر كس يا هر چيزي نامي دارد اما نام در شاهنامه نهاد و سرشت و خوي است. همان است كه منش را مي‌سازد. چرا نام چنين كاركردي يافته است؟ پاسخي كه من بدين پرسش مي‌دهم اين است كه چون نام در باورهاي باستاني به ويژه در دبستان‌هاي راز همه هستي و چيستي را در خود نهفته مي‌دارد. هر كس همان است كه نام او آشكار مي‌دارد. در بينش باستاني پيوند نام با نامور پيوندي است ساختاري و حتي هستي شناختي و هر كس مي‌بايد همان نامي را داشته باشد كه دارد.» 

وي در ادامه سخنانش يادآور شد: «مي‌توان گفت كه جهان را نام‌ها ساخته‌اند. نام به‌ويژه در منش و فرهنگ پهلواني كاربردي بسيار گسترده دارد. هم از آن است كه پهلوانان از گفتن نام خويش به دشمنان پرهيز مي‌كردند، چون نام، آسيب جاي آنان بود و اگر دشمن نام پهلوان را بداند به گونه‌اي رازآلود بر وي چيرگي يافته است.»

چهارمين شالوده جهان‌بيني فردوسي «شادي» است
وي همچنين به چهارمين ويژگي شاهنامه اشاره كرد و گفت:‌  «چهارمين ويژگي شاهنامه «شادي» است. شاهنامه نامه شادي است. ايراني اگر شاد نباشد در ايراني بودن آن مي‌بايد گمان‌مند شد. در فرهنگ‌هايي كه من مي‌شناسم به‌راستي هيچيك از ديد بزرگداشت شادي همسنگ و همپايه فرهنگ ايراني نمي‌توانند بود. بزم‌هاي شادي و جشن‌ها در فرهنگ ايراني جايگاهي بسيار والا دارند اما آدمي هنگامي به شادي مي‌رسد كه به سه منش خرد، داد و نام دست يافته باشد، شادي فرايند و دستاورد آن سه شالوده است.» 

پس از پايان سخنراني دكتر كزازي «امير صادقي» شاهنامه‌خوان پرآوازه به شاهنامه‌خواني پرداخت. اين نشست روز پنج‌شنبه به كوشش كانون فردوسي در فرهنگسراي ابن‌سينا برگزا شد. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط