محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ مهدی گلشنی، تقی آزادارمکی، سیدجواد میری، مهدی معینزاده، سیدمحمدرضا امیریطهرانی از جمله سخنرانان این مراسم بودند.
گلشنی در ابتدای این مراسم سخنان خود را با بیان دو دغدغه افروغ آغاز کرد و گفت: افروغ دو دغدغه فرهنگی و علمی داشت. این درحالیست که برداشتی که امروز از علم در دانشگاهها و مدارس وجود دارد کاملا غلط است. یونانیان باستان علم را برای شناخت طبیعت میخواستند. دوره تمدن اسلامی علم را برای کاربرد آن در مصالح بشری میخواستند و نیوتن و علم جدید هم آن را برای فهم آثار صنع الهی میخواستند.
او ادامه داد: بعدها پوزیتیویسم حاکم شد و دین و فلسفه از علم جدا شدند. اما در غرب علاوه بر حاکمیت پوزیتویسم، قدرتمداری و ثروتمداری هم حاکم شدند. اما در کشور ما مشخص نیست علم را برای چه دنبال میکنیم. درحالی که مقام معظم رهبری بر دو مساله تاکید دارد. یکی اینکه علم باید رفع نیازهای داخلی کند و دیگری اینکه نوآوری داشته باشد.
این استاد بازنشته دانشگاه صنعتی شریف و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران افزود: نشریه نیچر اخیرا مقالهای منتشر کرده است که در آن کشورها را از نظر تاثیر علم بر پیشرفتشان رتبه بندی کرده است و در آن بین پاکستان رتبه نخست و مصر رتبه دوم را دارند. درحالیکه تولید مقاله در کشور ما چندبرابر این کشورهاست اما این تعداد بالای مقالات علمی کمکی به رشد کشور نکردهاند.
او اظهار کرد: وقتی من از عماد افروغ درخواست کردم که به پژوهشگاه ملحق شود یکی از اشکالاتی که وارد کرد مساله اهمیت تعداد بالای مقالات اعضای هیات علمی پژوهشگاه برای همکاری بود که من هم با او هم عقیده بودم. بنابراین ما در علم اشتباه کردیم که افروغ هم به آن اعتقاد داشت.
گلشنی درباره دغدغه فرهنگی عماد افروغ نیز بیان کرد: ما از نظر فرهنگی شعار نه شرقی نه غربی دادیم اما به قول آیتالله مصباح نتوانستیم فرهنگ اسلامی را هم رواج دهیم و در این 40 سال نیرویی تربیت نکردیم.
او ادامه داد: نتیجه این فرهنگ آشوبناک عقده غربزدگی و تضعیف هویت دینی- ملی و نادیده گرفتن مسائل تربیتی و اخلاقی در مدارس و دانشگاههاست. امروزه غرب در زمینه تالیف و انتشار و پژوهش دینی و مذهبی تحولات بسیار مثبتی داشته که به ما منتقل نشده است.
این استاد فلسفه گفت: افروغ چند نقد فرهنگی داشت و بیان میکرد چرا برنامهریزی مربوط به علوم انسانی از طرف کارشناسان علوم ابزاری انجام میشود و از بیگانگی دستاندرکاران نظام آموزشی با مباحث معرفت شناسی ناراحت بود.
او در انتها با بیان یکی از جملات عماد افروغ که معتقد بود چرا کل جامعه تحت کنترل مهندسان و پزشکان است به جای جامعهشناسان و روانشناسان، اظهار کرد: امیدوارم دولت به نصیحت افراد شاخص در حوزه جامعهشناسی توجه بیشتری کند و شاهد اصلاحات تحولاتی و ساختاری در این نظام باشیم.
تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران سخنران دوم این مراسم بود که سخنان خود را با عرض تسلیت به خانواده مرحوم افروغ، جامعه علمی و جامعه شناسی کشور و همچنین جامعه ایرانی آغاز کرد و از درگذشت مرتبطترین جامعهشناس جامعه ایران ابراز تاسف و اظهار کرد: از خدا میخواهم عمر افراد متعهدی همچون عماد افروغ را بیش کند و امثال ایشان را از ما نستاند. ایشان عزیزترین و منتقدترین جامعهشناس ایرانی بود. خدا فرصت بدهد به این جامعه که از نقششان و انرژیشان و توانشان برای ساختن استفاده کند و کشور ایران از بحرانهای متعددی که در پیش دارد نجات پیدا کند.
ارمکی ادامه داد: من به عنوان یک فرد حاشیهای نسبت به اندیشه دکتر افروغ، بیشتر ناظر بر اندیشه دکتر و شاهد اثرگذاری اندیشه او در ساختن مفهومی به نام جمهوری اسلامی بودم و به نظرم این اتفاق مهمی است که ما به تعبیر دکتر گلشنی اگر خواستیم در باب علم بومی و دانشمند بومی حرف بزنیم ببینیم که چه کسانی چه تناسبی با ساختن این کشور دارند. به هر شکلی یا هرکجایش، چه کسی چه کمکی کرده و چگونه کمک کرده است حتی با اندیشه انتقادی و اندیشه اعتراضی، مقاومت و مشارکت.
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران اظهار کرد: ما همیشه به تبعیت فکر میکنیم بعضیها با انتقاد، اعتراض و مقاومت در ساختن این کشور موثر بودهاند و شانشان مهم و قابل اعتناست. من به جامعهشناسی اعتقاد و ایمان دارم و جامعهشناسی را یک الهیات جدید میدانم. برخلاف بسیاری که جامعهشناسی را علم نجس و سکولار میدانند من این را الهیات جدید میدانم و مدافع جامعهشناسی هستم و دکتر افروغ را هم یک جامعهشناس منتقدی میدانم که از این موضع به جهان ایران نگاه کرده است.
او افزود: میخواهم درباره فهم دکتر افروغ در جامعهشناسی صحبت کنم و اینکه احتمالا دوستداران دکتر افروغ وقتی میخواهند از او استفاده کنند، او را دوباره در سطح مداح قلمداد نکنند. آن چیزی که من را در مراسم تشییع ایشان آزار داد این بود. دکتر افروغ ولایی بود، عاشق امام علی(ع) بود ولی مداح نبود. بلکه یک دانشمند بود.
او ادامه داد: در بیان مقام معظم رهبری نیز وجود دارد. خیلی مهم است که یک آدم را چطور به جامعه معرفی میکنیم. وقتی او را مداح معرفی میکنیم تمام تلاشهای این مرد فرو میریزد. درست نیست یک مرد بزرگ تاریخ ایران را به عنوان یک مداح معرفی کنیم. او یک دانشمند است، یک فرهیخته و فرزانه که هیچ وقت تن به قدرت نداد. شان یک دانشمند است که تناسبش را با فهم جامعهشناسی حفظ کند.
آزاد ارمکی با اشاره به اینکه وادی و سرمایه جامعهشناسی را میشود به سه صورت بازگو کرد گفت: یک نوع جامعهشناسی است که اساسا جامعهشناسان بزرگ دنیا در این ساحت باقی ماندند که جریان شناس بودهاند. جریانهای عمده اجتماعی رویش دست گذاشتهاند و کار کردهاند که نجات بخش هم بودهاند. حالا در نوع گرایش سیاسی، دینی و فرهنگی به هر حال جهان معاصر ما را نجات دادهاند. جریانهای عمدهای که بر جهان وارد شده است و جهان را تحت تاثیر قرار داده جامعهشناسان آنها را و ابعاد و چالشها و بحرانهایشان را میشناختند.
او گفت: برای نمونه یک چیزی که دستمایه سیاسی در ایران قرار گرفته جریان ظهور سکولاریسم است که بیشتر در ایران سیاسی با آن بحث کردهایم تا اجتماعی و فرهنگی و بعضا معرفتی و فلسفی. موضوع دیگر ظهور فرد مدرن است. یک اتفاق مهمی است که عاملیت اساسی جهان مدرن فرد مدرن است. ساختارها هم مهم هستند و این فردیت مدرن نیز خیلی مهم و اساسی است. این نوع جامعهشناسی متاسفانه اشکالش این است که در دانشگاه، پنهان درس داده میشود. در حیات اجتماعی کم آمده است و در فضاهای عمومی جامعه ایرانی کمتر به آن توجه شده است.
در این جریان اجتماعی، تولد جمهوری اسلامی را باید به چالش بنیادین بگذاریم و بگوییم این از کجا آمد یک دفعه. چطور در دستور کار قرار گرفت. یک عدهای در این ماجرای بیگانه ستیزی و اسلامی ستیزی در دنیا نگویند که این ساخته غرب است.
او ادامه داد: باسکار اساس رئالیسم انتقادیاش این بود که استدلال میکرد وظیفه علم تولید دانش آن مکانیزم های پایدار و غعال طبیعت است که پدیدههای جهان را میآفریند، نه کشف قوانین کمی. به عبارت دیگر علم تجربی تنها در صورتی معنا پیدا میکند که چنین مکانیزمهایی در خارج از آزمایشگاه و داخل آن وجود دارند و عمل میکنند.
میری به صورت کلی چارچوب نظری عماد افروغ را تعریف بالا میدانست اما معتقد است این تمام افروغ نیست و بیان کرد: برخی متفکران وقتی میخواهند درباره اسباب دانشگاه حرفی بزنند میگویند برخی از متفکران صرفا در قالب یک انسان آکادمیک میگنجند که فکر میکنند و قلم میزنند و مقاله مینویسند و کارمند خوبی هستند. اما برخی چنین نقشی را برای خود قائل نیستند بلکه برای خود یک رسالت اجتماعی قائلند و یک پیامی برای مردم دارند و عماد افروغ هم یک کارمند و یک عضو آکادمیک بود و هم تعهد اجتماعی داشت.
او افزود: افروغ یک سیاستمدار بود و زبان قدرت را میشناخت اما خودش را محدود به ساحت رسمی سیاست نکرد و آنجایی که فکر میکرد نقدش نقدی بنیادین است و میتواند راهگشا باشد، از نقد ابایی نداشت.
آخرین سخنران این مراسم مهدی معین زاده استادیار گروه پژوهشی فلسفه علم، پژوهشکده مطالعات فلسفی و تاریخ علم پژوهشگاه علوم انسانی بود که سخنان خود را با جلب توجه خود به گرایشات فلسفی افروغ نسبت به جامعه شناسی بیان کرد و گفت: من با عماد افروغ فلسفه علوم اجتماعی گذراندم و در حال حاضر یک قسمت از رویکرد خودم به فلسفه را مدیون درسهایی هستم که با دکتر افروغ گذراندم.
او بیان کرد: گادامر یکی از فیلسوفان آلمانی است که ترند فعالیت علمی من است و من فصل سوم کتاب حقیقت و روش او را که درباره زبان بود و همه آن را میخواندند خوانده بودم و به درکی از آن نرسیده بودم و نسبت گادامر با علوم انسانی را درک نمیکردم. مرحوم افروغ من را موظف کرد که ببینم چه نسبتی بین آثار، افکار و اندیشه گادامر با علوم انسانی وجود دارد و این موضوعی است که من هنوز و همچنان دنبال میکنم.
معینزاده درباره حقیقت جویی افروغ اظهار کرد: عماد افروغ نسبیت و لغزندگی حقیقت در هرمنوتیک را برنمیتابید و معتقد بود هرمنوتیک محافظه کار است و برای اثبات این مدعا به هابرماس و گادامر ارجاع میداد.
او در انتها به شخصیت منتقد افروغ اشاره و بیان کرد: او منتقد وضع موجود بود و نقدهایش در درجه اول شامل سیستم دانشگاهی میشد که موجب در تنگنا قرار گرفتنش شده بود.
نظر شما