گوشهای که در آن موسیقی با شعر و حرکت عجینشده و دریچهای از شادی فیلسوفانه را پیش روی مخاطب و شنوندگان خود میگشاید و آنها را در خلسهای شیرین و ریتیمک فرو میبرد و «گذرایی دنیا و غمها و مصائبش» را هر بار در رباعی و بداههگوییهای مردمان بندر یادآوری میکند. از همین روی است که خیامخوانی بیش از آنکه یک گوشه موسیقی باشد، فلسفهای است برای سیر کردن در زمان حال و درنگ در کوتاهی دم و زندگی و دنیا!
آیین خیامخوانی که با محوریت رباعیات خیام و بداههگوییهای خلاقانه در شبنشینیهای بوشهریها و شادیهایشان از گذشته دور تاکنون رواج دارد، در سال 1394 به همت حماسه حقپرست با همکاری ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر با شماره 1078 در فهرست آثار ملی ثبت شدهاست.
حقپرست بر این باور است که «خیامخوانی، بیات بوشهر است و این راز ماندگاری و محبوبیت آن است.» در ادامه با این پژوهشگر حوزه موسیقی و موسیقیدان بوشهری به بهانه 28 اردیبهشت؛ روز بزرگداشت خیام، درباره خیامخوانی و نقش آن در زیست مردمان و موسیقی بوشهر به گفتوگو نشستیم.
مردم بوشهر، مردمی فرهنگمند هستند و در سینه خود اشعار زیادی از شاعران محلی و ملی از بر دارند؛ حتی آنهایی که سوادی هم ندارند! خیام یکی از شاعرانی است که در حافظه جمعی مردمان این دیار رد پررنگی دارد، از دید شما دلیل این محبوبیت در چیست؟
قبل از اینکه به سؤال شما پاسخ دهم، میخواهم به یک نکته مهم که در متن و بطن پرسش خود شما نهفته است، اشاره کنم و آن هم این است که ادبیات، فرهنگ و هنر بهویژه موسیقی چنان در کالبد زندگی مردمان بوشهر در این جغرافیای سالخورده جریان دارد و بدان گره خورده که هیچ زمانی را نمیتوان برای ایستایی آن در این خطه هنرخیز متصور شد.
در این میان، اما گرهخوردگی موسیقی با زیست اهالی دریا و آفتاب چنان ریشه عمیقی دارد که قابل مداقه و درنگ است؛ چنانچه موسیقی از نخستین لحظات حیات تا واپسین دمها و آنات در زندگی آنها حضور دارد. بوشهر یکی از معدود مناطقی است که در مشایعت رفتگان خود، یک موسیقی آوازی بسیار قابلتاملی در دستگاه چهارگاه دارد با انتخابی شگفتانگیز و اجرایی شگفتانگیزتر آن هم بدون هیچگونه تعلیم خاصی!
همه اینها نشان از طبع و حس موسیقایی ذاتی آنها دارد؛ اما اینکه سوال پرسیدید چرا خیام اینگونه در حافظه جمعی مردم این دیار، رد پررنگی دارد، باید در پاسخ آن بگویم قطعا انتخاب حکیم خیام؛ حجهالحق که با یک نگاه، او نه تنها یک شاعر است؛ بلکه یک فیلسوفِ اندیشمندِ ژرفنگر و ژرفکاو بسیار جدی است که صاحب 9 رساله علمی است و رسائل وی نظیر نوروزنامه همچنان مرجع بسیاری از پژوهشهای آکادمیک است، از سوی مردم بوشهر، انتخاب شگرفی است؛ چراکه این شخصیت سختگیر از نظر علمی و فلسفی که جهان هستی و اساس آن را همواره در آثارش مورد پرسش قرارداده، با 60 و اندی رباعی که همه برآمده از همان مبنای فسلفی و علمی و خردمندانه است، در زیست مردمان شبهجزیره بوشهر چنان جاری میشود که اشعارش میشوند یک گوشه و یک گونه جداییناپذیر از رپراتور موسیقی مقامی و بزمی بوشهر.
قطعا برای دلیلیابی و چرایی محبوبیت خیام در بوشهر باید از رهگذر علم مردمشناسی و جامعهشناختی این منطقه بدان نگریست. از آنجایی که تاریخ در جغرافیا زیست میکند و اقلیم و خاستگاه جغرافیایی مردمان هر سامان نقش بسزایی را در رشد و نشو و نمای آن جامعه دارد. اقلیم جنوب هم از این قاعده مستثنی نیست. نوع زیست در جغرافیای بندری و آفتابدیده و آفتابزده، مردمانی را بازمینمایاند که با هرم خورشید و تلالوی امواج خلیج فارس و گاه خشم و خروش آن زندگی را معنا میبخشند؛ مردمی که از همین رهگذر، وصف حال و قال خویش را در قاب و قالب رباعیاتی از شاعری دور از نیشابور یافتهاند.
در نتیجه همراهی و همزادپنداری یک بوشهری در تعریف چیستی و چرایی زندگی با نگاه و نگرش یک شاعر نیشابوری یک گوشه موسیقی به نام «خیامی» یا «خیامخوانی» در موسیقی بزمی بوشهر پدیدآمده است؛ آنها دم غنمیتشمردن، زندگی در آن و لحظه، خوشخواستن و خوشزیستن و هر چه فریاد و و استغاثهی یک زندگی است، در رباعی و خیامی میجویند.
آیا میتوان تاریخ مشخصی را برای پدید آمدن این گوشه موسیقایی در موسیقی محفلی بوشهر یافت؟
خیر، تاریخ مشخصی را برای خیامی یا خیامخوانی نمیتوان مشخص کرد؛ اما میتوان این گمانهزنی را داشت که از خواندن اشعاری عامیانه و کوچهبازاری که از یک ریتم و ضرباهنگ منطبق بر رباعی برخوردار بودهاند، نشأت گرفته است که در گذر زمان با توجه به روحیات و شرایط اجتماعی مردم بوشهر، فحوای کلام خیام، بهترین نماینده و بازگوکننده حالات و روحیات این مردمان است، چون آنها در یک رباعی کوتاه و مختصر میتوانند گذری سریع به جریان زندگی داشته باشند. بدیهی است ریتم زندگی مردم بوشهر از تمپو و سرعت بالایی برخوردار است و رباعی نیز در حرکت و گفتار خود با همان سرعت فلسفهای را روایت میکند که مطابق حال مردمان این دیار سالخورده است.
این گوشه موسیقایی نخست از سوی اهالی موسیقی قدیم؛ نوازندگان نیجفتی، ضرب و تمپو و دایره در مجالس شبنشینی و شادی در محلات بوشهر اجرا میشده که در ابتدا به «خیامی» و سپس به «خیامخوانی» معروف میشود.
نوازندگی قدیمی بوشهری چقدر در بازتاب افکار خیام در اقلیم بوشهر نقشآفرینی کردند؟
قطعا و حتما این نوازندگان نقش مهمی در حفظ و اشاعه خیامخوانی دارند. خیامخوانی یک گوشه موسیقایی اصیل و قدمتدار در این منطقه است. از اینرو، هنرمندان و گروههای موسیقی امروزی باید با آگاهی و حساسیتهای هنری و موسیقایی به اجرای خیامخوانی بپردازند و از بدعتهای ناخوشایند و غیرهنری که میتوانند ابتذال را به جای اصالت در این گوشه موسیقی جای دهند، بهشدت پرهیز کنند. نوآوری در خیامخوانی یا هر گوشه موسیقایی باید آگاهانه و با شناخت از سنت موسیقایی و ریشههای آن باشد؛ چون در غیر اینصورت نوآوری به بدعت تبدیل میشود.
آنها چقدر به اصالت رباعیات خیام در خیامخوانی توجه داشتند؟
پس از اجرای موسیقایی خیامخوانی، نوازندگان بوشهری ضرورت نگاه علمی و هنری به رباعیات خیام را احساس کردند؛ بهطوری که خیامخوانان تلاش کردند تا اجراهای خود را بر اساس نسخ معتبر ارائه کنند، از اینرو، آنها نسخی از رباعیات خیام را مبنای خیامخوانی قرار دادند که از نظر ادبی و هنری و آکادمیک معتبر بودند که مهمترین آن رباعیات خیام با برگردان ادوارد فیتز جرالد است.
مهمترین مؤلفههای هنری خیامخوانی کدامند؟
همراهی سازهایی چون نیجفتی، فلوت و ضرب بوشهری و حرکت ریتمیک (ضرب و ریز) دستها و پاسخ دادن و همخوانی بیشتر حاضران مجلس و استفاده از ترجیعبندهایی که از سوی مردمان این خطه در میان هر دو سه رباعی نظیر «دیگه ناشم کَله؛ (دیگه نمیروم قلعه)» و... یا خواندن و اجرای یزلههای (یک فرم از موسیقی بوشهر) کوتاه در خیامخوانی که بهعنوان یک موسیقی مجلسی و بزمی شناخته میشود، مهمترین مولفههای هنری است که میتوان برای این گوشه موسیقی برشمرد.
رایجترین رباعیهایی که در خیامی استفاده میشوند، معمولا کدامند؟
رباعیهای متعددی در این گوشه موسیقی استفاده میشود که مشهورترین آنها عبارت است از: «دنیا گذرد لذت دنیا گذرد/ چون باد بهاری که ز دنیا گذرد/ گفتیم بهار آید و عیشی بکنیم/ بسیار بهار آید و بیما گذرد»، «ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست/ بی باده گلرنگ نمیباید زیست/ این سبزه که امروز تماشاگه ماست/ تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست»، «گر من ز می مغانه مستم، هستم/ گر کافر و گبر و بت پرستم، هستم/ هر طایفهای بهمن گمانی دارد/ من زان خودم، چنانکه هستم، هستم»، «این قافله عمر عجب میگذرد/ دریاب دمی که با طرب میگذرد/ ساقی غم فردای حریفان چه خوری/ پیش آر پیاله را که شب میگذرد»، «ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم/ وین یکدم عمر را غنیمت شمریم/ فردا که ازین دیر فنا درگذریم/ با هفت هزار سالگان سر بسریم»؛ «در کارگه کوزهگری رفتم دوش/ دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش/ ناگاه یکی کوزه برآورد خروش/ کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش؟» و...
با توجه به پژوهشهایی که در حوزه خیامخوانی انجام دادهاید، این گوشه موسیقی در کدام دستگاه اجرا میشود؟
خیامی در آواز افشاری از متعلقات دستگاه شور و در دستگاه عراق (گاه و اشارهای به نهیب) اجرا میشود. از اینرو، یکی از نمایههای زیباشناختی و جذابیتهای اجرایی خیامی، همین فاصله موسیقایی آن است. این گوشه موسیقی دارای اصالت است، بنابراین خیامخوانان امروزی باید اصالت موسیقایی آن را در نحوه اجرا و بیان فرابگیرند و رعایت کنند و با شناخت کامل و حفظ اصالت آن، به ترویج خیامخوانی بپردازند.
خیامی آیا در جذاب شدن موسیقی بوشهری هم تأثیری داشته؟
قطعا بیتأثیر نیست. از آنجایی که خیامی یا خیامخوانی هم از نظر ملودیک و هم به لحاظ ریتمیک حالات موسیقایی منحصربهفرد و خاص خود را دارد، تفاوت آشکاری با سایر گوشههای ضربی در موسیقی بوشهری دارد، از اینرو، یک گونه خاص موسیقی مجلسی یا بزمی شناخته میشود، بهطوری که در یک همخوانی و همسرایی بسیار منحصربهفرد، خیامخوانی در مجموعه شادمانههای موسیقی بوشهر جای خوش کرده است.
خیامخوانی یکی از ماندگارترین گوشههای موسیقایی در موسیقی بوشهری است که گذر زمان نتوانسته به فراموشی آن منجر شود! از دید شما دلیل ماندگاری آن چیست؟
به باور من، میتوان از خیامی یا خیامخوانی، بهعنوان بیات بوشهر یاد کرد؛ چراکه هم اسباب موسیقایی و ادوات آوازی و سازی آن مهیای ثبت و ضبط و اجرای بیات بوشهراست؛ بیات بوشهر به یاد نیشابور. شاید دلیل ماندگاری آن همین باشد.
از اینرو، خیامی همواره و همیشه در زندگی مردمان بوشهر در این جغرافیای سالخورده بوده و هست و خواهد بود. این مردم همواره خوانده و میخوانند: «یک چند به کودکی باستاد شدیم/ یک چند به استادی خود شاد شدیم/ پایان سخن شنو که ما را چه رسید/ از خاک در آمدیم و بر باد شدیم.»
نظر شما