به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، محمد كاظم مزيناني برنده كتاب سال در حوزه كودك و نوجوان براي نگارش رمان نوجوان «پائيز در قطار» و نويسنده كتابهايي چون «آب يعني ماهي»، «شعرهاي ناتمام»، «ساده مثل آسمان»، «اي زمين اي سنگدل»، «نان و شبنم»، «كلاغهاي كاغذي »، «خداي جيرجيركها»، «تنها انار خنديد» و «سوسكها تنهايند» در گفتوگو با خبرنگار «ايبنا» سير تحول ادبيات كودك و نوجوان در سه دهه انقلاب اسلامي را به بررسي نشست.
مزيناني دانشآموخته رشته زبان و ادبيات فارسي، در زمينه داستان و نيز شعر كودك و نوجوان آثار زيادي تاليف كرده است. او متولد 1342 در شهر دامغان است.
ارزيابي شما از وضعيت ادبيات كودك و نوجوان در سالهاي پس از انقلاب چيست؟
معتقدم رشد، توسعه و تعمیق ادبیات کودکان در سالهای پس از انقلاب صورت گرفته است. اصولا پیش از انقلاب، ادبیات کودک مهجور بود و کم دامنه. از نظر تاثیر گذاری نیز اصلا این دو دوران قابل مقایسه نیست، به ویژه در زمینه داستان و متون خواندنی و حتی ترجمه شده.
گمان ميكنيد آيا ميتوان ادبيات كودك و نوجوان را در سالهاي پس از انقلاب طبقهبندي كرد؟
با نگاهی صرفا توصیفی ميتوان ادبیات کودک و نوجوان در سالهای پس از انقلاب را طبقهبندی کرد. اما به نظر میرسد در این شرایط، نگاه تحلیلی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
طبقهبندي شما چگونه است؟
دوران نخست، سالهای نخست پس از انقلاب تا پایان دهه 60 را در بر میگیرد. این دوران، از منظر نگاه کودکانه و مضمونیابیهای بکر و ناب، در اوج قرار دارد. برههای است مصادف با ظهور نویسندگان و شاعرانی جوان که در قبل از انقلاب، کودکی خود را گذرانده بودند و به چشم خود شاهد وقوع انقلاب بودند. کسانی با نمودار سنی بیست تا سی و پنج سال، که با وقوع انقلاب فرصت ابراز وجود پیدا کرده بودند. افرادی از طبقات پایین و متوسط جامعه که توانستند در موسسات و ادارات فرهنگی، جای پایی پیدا کنند و در کنار هم، تجربههای تازه بیاموزند و بسیاری از سدها و موانع را بشکنند. با پيروزي انقلاب، طبقه مدیران و کارگزاران فرهنگی گذشته کنار رفتند و اين نسل جای آنان را گرفت. در این شرایط، افراد جدید، در مراکز گوناگون، گردهم حلقه زدند و به کار فکری و فرهنگی پرداختند. البته برخی، در دهه هفتاد، جذب میزها و کرسیها شدند و روی آوردند به کارهای اجرایی. آن چنان که بیشتر آنان دیگر نتوانستند به صورت حرفهای به خلق آثار درخور در زمینه کودک و نوجوان بپردازند.
دوره دوم از كجا آغاز ميشود؟
دوره دوم، دهه هفتاد و سالهای آغازین دهه هشتاد را در برمیگیرد. در این دوران نویسندگان و شاعران، براساس تجربه گرانبهای گذشته، به انجام کارهای جدیتر روی آوردند. این دوران را میتوان دوران صناعت و فنسالاری و حرفهایگری نام داد. آثار دهه شصت، عموما بر خلاقیت و نوآوری و شورانگیزی و حسپردازی تکیه داشت و آثار، بیشتر ویژگی های تجربی داشتند. در حالی که در دهه هفتاد، نوعی عقلانیت و خردگرایی و به معنای دیگر، حرفهایگری بر آثار تولیدشده سایه انداخت. آثاری که از نظر زبان و قالب و ویژگیهای فنی، بسیار ُشسته رفتهتر از آثار تولیدی دهه شصت بودند. لغزشهای دستوری، نقایص ساختاری، تنگناهای کلامی در این دوره کمتر به چشم میخورد. اما همین پختگی و بلوغ، همراه با فقر و یا عدم درخشش قوه خلاقیت، تبدیل شد به پاشنه آشیل ادبیات کودک و نوجوان. از این رو، مولفان حرفهای در سالهای پایانی این دهه، به شدت در ورطه تکرار غلتیدند. انبوه آثار تولیده شده در این دوران گواهی است بر این موضوع.
دليل اين تكرارها چه بود؟
یکی از دلایل بروز این پدیده، توسعه موسسات و نهادهای فرهنگی، مطبوعاتی و انتشاراتی است که به طور تخصصی به ادبیات کودک و نوجوان میپرداختند. در دهه پیشین، بین پدیدآورندگان و موسسات یاد شده، از نظر کمی، توازن وجود داشت. اما اکنون تقاضا به مراتب پیش از عرضه بوده و نویسندگان و شاعران، یکباره مواجه شده بودند با انبوه سفارشات. البته رشد و توسعه نظام آموزشی را نیز نباید از نظر دور داشت.
از حق هم نگذریم در بین پدیدآورندگان، بودند کسانی که به انجام هرکاری تن نمیدادند و هر سفارشی را نمیپذیرفتند. همچنین بودند کسانی که آثارشان با وجود پرکاری از درجه کیفی بالایی برخوردار بود و حتی آثار خلاقانه نیز در بین کارهایشان به چشم میخورد. اما عموما در بهترین حالت، کارهای برجسته پیشین خود را تکرار میکردند.
يعني به خلاقيت و نوآوري در اين دوره كمتر توجه شد؟
در دوران یاد شده تعدادی نویسنده و شاعر بروز کردند که نوعا از خلاقیت و نوآوری هم برخوردار بودند؛ اما از آنجا که نویسندگان و شاعران پیشین را الگوی خود قرار داده بودند (که چرایی این موضوع خود تحلیل پردامنهای را میطلبد)، آنان نیز پس از درخششی کوتاه به تکرار خود پرداختند. البته شاید اگر آنان آثار دهه شصت را الگوی خود قرار میدادند، بهرهوری بیشتری داشتند.
دوران سوم چگونه به پيش رفت؟
دوران سوم از سالهای میانی دهه هشتاد آغاز میشود و تا زمان حال ادامه مییابد. ویژگی اصلی این دوران را میتوان اینگونه برشمرد: کاسته شدن از میزان آثار تالیفیِ صرف، رشد و توسعه فن ترجمه و ارائه آثار برتر جهانی در زمینه داستان، افزایش حجم کمی آثار بر اثر رواج رماننویسی و زندگینامهنویسی، کمبود شدید شعر ناب برای گروههای سنی مختلف و تولید انبوه اشعار کارکردی، به ویژه برای خردسالان و کودکان.
در این دوران، گویی در شعر کودک، خیالانگیزی و بداعت و تازگی، از اهمیت ثانویه برخوردار است. مهم، رساندن پیامهای آموزشی و فانتزی است؛ آن هم براساس تصاویر خارجی. به بیان دیگر، در این دوران سایه فکر و نگاه ترجمهای بر شعرها سنگینی میکند. شعر در بهترین حالت، نگاهی فانتزی ارائه میدهد. چرا که خردسالان و کودکان به واسطه انفجار اطلاعاتی و آشنایی با ابزار نوین ارتباطي همچون اینترنت و بازیهای کامپیوتری، با نسل کودکان سالهای نخست پس از انقلاب اسلامي تفاوتهايی دارند.
دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۰:۱۳
نظر شما