کتاب «حنانه» به قلم مریم برادران به انعکاس مشکلات فرزندان شهدا میپردازد. کتابی که از دید برخی اثری ضدجنگ تلقی میشود و مسئولان را وادار به پاسخگویی در خصوص وضعیت فرزندان شهدا میکند. اتفاقی که خوشایند آنان نیست!
مریم برادران در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: در حال حاضر کتابی در دست چاپ ندارم اما به تازگی چند کتاب از من منتشر شده. آخرین کتابم به نام «آرامش در طوفان» است که در دی ماه سال گذشته منتشر شده و زندگی و زمانه مقصود فراستخواه را روایت میکند. قبل از آن هم کتاب «نا» زندگینامه شهید سید محمدباقر صدر (ره) را داشتم که در آبان سال ۱۳۹۹ چاپ شد و به چاپ نهم رسیده است. من سالهاست که در حیطه شهدا فعالیت خاصی ندارم. دو کتاب آخری که نوشتم هم درخصوص شهدا نبوده است. در خصوص کتاب «نا» هم بیشتر به وجه علمایی و عالم بودن شهید صدر پرداختم. در مجموع دو کار آخری که انجام دادم در حیطه علما بود.
وی افزود: من بعد از کتاب حنانه سراغ کارهایی رفتم که نیاز جامعه بود و خودم برای آنها دغدغه داشتم. مثلا در کتاب «حنانه» به فرزند شهیدی پرداختم که با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند و در این کتاب مشکلات و گرفتاریهای فرزندان شهدا را منعکس کردم. در کتاب «ر» به افرادی پرداختم که در سال ۱۳۸۸در سازمان اطلاعات بودند و شهدای اطلاعات برای من موضوعیت پیدا کردند.
نوینسده کتاب «حنانه» بیان کرد: در چند سال اخیر که درحال تحصیل در مقطع دکتری هستم موضوع علم برای من دغدغه بود. شهید صدر و استاد فراستخواه از شخصیتهای علمی بودند که اثرات اجتماعی مطلوبی در جامعه داشتند و به این دو عزیز پرداختم. در مجموع اگر موضوعی در راستای علایق و دغدغههای خودم باشد، برایم موضوعیت دارد. شهید صدر نه به خاطر شهید بودنش، بلکه به خاطر حضور علمی و اثر مطلوبی که در جامعه داشتند مورد علاقه من بود. در کتاب «آرامش در طوفان» هم خودم به مقصود فراستخواه پیشنهاد دادم و ایشان قبول کردند.
وی در ادامه بازخورد مخاطبان از آثار خود را مطلوب و قابل قبول ارزیابی کرد و گفت: هر کتابی مخاطب خود را دارد. در جلسات معرفی و نقدی که برگزار میشود افراد نکاتی را مطرح میکنند که به نظرم اتفاق خوب و مثبتی است. اینکه مخاطب از موضوع و محتوایی که نوشتم راحت عبور نمیکند و راجع به آن نظر میدهد اتفاق مثبتی است. چون این موضوعات روز باعث میشود که دغدغه افراد به هم گره بخورد.
برادران با اشاره به اینکه تقریبا کتابی نبوده که توسط مخاطبان بدون بازخود و انتقاد سازنده بماند. در چند مورد هم پیشنهاد ساخت فیلم از روی کتابم را داشتم. البته مالکیت معنوی نویسنده واثر در این موارد رعایت نمیشود. مثلا در کتاب شهید مدق تلاشهای خوبی انجام شده. این کار هم بصورت تئاتر انجام شده هم پایان نامه از آن اقتباس شده. دانشجویی که مشغول تحصیل در زبان فرانسه بود کتاب شهید مدق را به فرانسوی ترجمه کرد یا دانشجوی دیگری موضوعی با رویکرد اجتماعی داشتنند که این شهید را بررسی کردند. البته فیلمی هم که از روی آن ساخته شد خیلی جالب و مورد قبول خودم و خانواده این شهید نبود.البته خوشحالم که از آن استقبال چندانی هم نشد چون کار قوی و جالبی نشده بود. گاهی سوال میشود که چرا خودم به تهیهکنندگان پیشنهاد ساخت فیلم از روی کتابهایم را نمیدهم. باید بگویم که من نویسنده هستم و این موضوع در حیطه شغلی من نیست. من براساس موضوعات وعلایقم مینویسم. خیلی هم دنبال اینکه کارهای خود را تبلیغ کنم و یا پیگیری کنم که چاپ شود نیستم. اعتقاد دارم که کار باید راه خود را طی کند. من یک موضوعی را نیازسنجی کردم که علاقه داشتم راجه به آن موضوع متنی نوشته شود. یعنی نقش من نوشتن و نقش دیگران دیدن و پیدا کردن فرصت برای ترویج آن است. درمجموع خود من هیچوقت دنبال کاری نبودم که آن را تبلیغ کنم.
برادران در پاسخ به این سوال که درخصوص کتابهایی که پیشتر درخصوص فرزندان شهدا نگاشته شده اطلاعاتی دارد یا خیر گفت: متاسفانه خیلی کم به این موضوع پرداخته شده. معمولا وقتی افراد سراغ فرزندان شهدا میروند با این نگاه مواجه میشوند که این کارها ضد جنگ است. بنابراین ناشران دولتی اقبال زیادی به این موضوع ندارند. در مورد خود کتاب «ریحانه» هم با اینکه از اقبال خوبی میان مخاطبان برخوردار بود، ناشر تلاش زیادی برای تبلیغ آن نکرد یا تعداد کمی ازآن منتشر کرده بود یا داخل ویترین قرار نداده بود. به نظرم این موضوع ضعف بزرگی است که روی بسیاری از موضوعات سرپوش بگذاریم. به هر حال فرزندان شهدا مشکلاتی دارند که با توجه به اینکه برخی نهادها وظیفه دارند نیازهای آنها را مرتفع کنند، این کار را به نحو احسن انجام نمیدهند. وقتی این موارد در کتابی منعکس میشود مسئولان و نهادها مجبور به پاسخگویی هستند که خیلی خوشایند آنها نخواهد بود.
نظر شما