چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۲
نگاهی به چند عنوان کتاب صوتی که در بهار ۱۴۰۲منتشر شدند

در بهاری که پشت سر گذاشتیم، نسخه صوتی چند کتاب از کتاب‌های حوزه فرهنگ مقاومت در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. در میان این کتاب‌ها، سه عنوان «تنها گریه کن»، «خاتون و قوماندان» و «حاج جلال» بیش از سایر عناوین جلب توجه می‌کنند.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): بهار امسال نسخه صوتی چند کتاب از کتاب‌های حوزه ادبیات پایداری تولید شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت و ما می‌خواهیم در این گزارش، موضوع و محتوای برخی از این کتاب‌های صوتی را معرفی کنیم. اما قبل از هر چیز، اشاره به این نکته ضروری است که نسخه صوتی کتاب، رقیب نسخه چاپی نیست و حتی به تعبیری نقش مکمل آن را ایفا می‌کند. می‌شود متن مکتوب کتابی را خواند و بعد هنگام رانندگی یا پیاده‌روی، یا حین انجام کارهایی مثل نظافت خانه یا آشپزی، آنچه را که خواندیم از زبان گوینده‌ای که معمولاً صدای دلنشینی هم دارد مرور کرد. گاهی هم این رابطه برعکس است. نسخه صوتی کتابی را می‌شنویم یا فقط به بخشی از آن گوش می‌کنیم و به آنچه نویسنده گفته است علاقه‌مند می‌شویم. بعد تصمیم می‌گیریم که نسخه چاپی کتاب را هم تهیه کنیم و مطالعه آن به این شکل را هم تجربه کنیم.
 
نسخه‌های صوتی از روایت‌های زنانه
از میان کتاب‌های صوتی منتشر شده در بهار امسال، نخستین کتابی که جلب توجه می‌کند «تنها گریه کن» نوشته اکرم اسلامی است. این کتاب، قصه خانم اشرف‌‌السادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان است و فصل‌هایی از زندگی او را بازخوانی می‌کند. روایت کتاب به خاطرات خانم منتظری تکیه دارد و او در آن، از خودش، از سال‌های دور و نزدیک زندگی‌اش، از تجربیات ریز و درشتی که پشت سر گذاشت سخن می‌گوید. لحن صمیمی و بی‌آلایشش، که در نسخه صوتی - با صدای ملیحه شبانیان - نیز به خوبی احساس می‌شود، یکی از عوامل جذابیت کتاب است. «نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پخت و پزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفره یکی شدیم. گفتم: دو نفر ماییم، دو نفر شما، آن‌هم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟ عروس ده ماهه بودم که دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اول، بزرگ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگ‌تری‌اش هم فقط به سن وسال و ریش سفیدش نبود؛ آنقدر دلسوز و مهربان بود که خودش و حرفش روی چشم‌مان جا داشت.»
 
عنوان دیگری که میان کتاب‌های صوتی بهار ۱۴۰۲به چشم می‌خورد، کتاب «خاتون و قوماندان» نوشته مریم قربان‌زاده، زندگی ام‌البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون است. اولین چاپ نسخه مکتوب این کتاب سه سال پیش، یعنی سال ۱۳۹۹منتشر شد و توجه مخاطبان ادبیات پایداری را به خود جلب کرد. اما آنچه شهرت این کتاب را چند برابر کرد، تقریظ حضرت آقا بر آن بود. تقریظی که کنجکاوی خیلی‌ها را برانگیخت و حتی در ذهن بسیاری از کسانی که پیگیر کتاب‌های حوزه فرهنگ مقاومت نیستند نیز این پرسش را ایجاد کرد که کتاب «خاتون و قوماندان» درباره چیست و نویسنده‌اش چه می‌گوید؟ این کتاب نیز مثل «تنها گریه کن» روایتی زنانه است و راوی در آن از خاطرات خودش، از آنچه دید و شنید و حس کرد صحبت می‌کند. در همراهی با راوی است که ما شهید توسلی را می‌بینیم و داستان کوشش‌ها و مجاهدت‌هایش را دنبال می‌کنیم.
 
نسخه صوتی قصه حاج جلال باصفا
از زنان گفتیم و دو روایت زنانه نام بردیم، اما برسیم به مردان و از کتابی درباره یکی از قهرمانان مرد سال‌های دفاع مقدس نیز نام ببریم. مهم‌ترین کتابی که بهار امسال، نسخه صوتی‌اش منتشر شد کتاب «حاج جلال» نوشته لیلا نظری گیلانده است که به زندگی جلال حاجی‌بابایی می‌پردازد و یکی از جذاب‌ترین و باصفاترین کتاب‌ها در آثار حوزه فرهنگ مقاومت است. حاج جلال این قصه، داشت در روستا زندگی‌اش را می‌کرد و سرش به کار خودش گرم بود. اما ناگهان آتش جنگ زبانه کشید و همه‌چیز را زیرورو کرد به تعبیری دیگر حاج جلال و پسرانش برای جنگ تربیت نشده بودند اما نانشان را از زمین درمی‌آوردند و حالا زمینشان در خطر بود. باید چه می‌کردند؟ دست به کار شدند تا از زمین و سرزمین خود دفاع کنند. در این دفاع، دو پسر و دو دامادش شهید شدند.
 
نسخه صوتی «حاج جلال» با صدای گرم و گیرای داوود حیدری روایت می‌شود. می‌شنویم: اول پاییز بود و داشتم یونجه‌ها را با کَرَم‌تو درو می‌کردم. هوای مه‌آلود و باران اندکی که از شب گذشته باریده بود پاهایم را تا ساق خیس کرده بود تا جایی که کفش‌های پلاستکی‌ام مدام لیز می‌خورد و از پایم کنده می‌شد. با اینکه هوا کمی سوز داشت، از شدت کار خیس عرق بودم. نزدیکی‌های ظهر، گرمای آفتاب شدت گرفت و بخار از یونجه‌های دروشده بلند شد. همان لحظه گنجشک کوچکی انگار سرش گیج رفت و چندبار این‌طرف و آن‌طرف پرید و درست افتاد زیر پایم. ضربه‌های کَرَم‌تو را کم کردم. خندیدم و یاد روزهای مدرسه‌ام افتادم؛ روزی که خانم معلم مینی‌ژوپ‌پوش، با کفش پاشنه‌بلندش، گرهی توی ابروهای کشیده و رنگ‌شده‌اش انداخت و اعتراض‌کنان با اشاره‌ای به پرنده‌ای که یکی از دانش‌آموزان توی قفس انداخته بود و داشت با خوشحالی آن را به ما نشان می‌داد، گفت: «این حیوان رو وِلش کن بره. نذار بمانه تو قفس!»
 
کوشش‌های گسترده در عرضه کتاب‌های صوتی
البته کتاب‌های صوتی که بهار ۱۴۰۲ تولید یا عرضه شدند به همین چند عنوان محدود نمی‌شوند و نه فقط در تهران، که تقریباً در همه استان‌ها تولیداتی در این حوزه انجام شده است. برای نمونه در خبرها داشتیم که اوایل خرداد ماه در همایش گرامی‌داشت شهدای عملیات حاج عمران و یادواره ۱۴۰۰ شهید حملات موشکی و بمباران لرستان از هفت کتاب صوتی درباره شهدا و ایثارگران رونمایی کردند، و نیز در همین فصل در اراک و همدان نیز جداگانه برنامه‌هایی برای رونمایی از چندین عنوان کتاب چاپی و صوتی در حوزه فرهنگ مقاومت برگزار شد.
 
همچنین اواسط اردیبهشت ماه اعلام شد که ایران صدا نیز کار تولید نسخه صوتی ۲۶ عنوان از کتاب‌های تولیدی نشر شاهد را به انجام رسانده که فهرست آن چنین است: «از پله صدای دف می‌آید»، «از نگاه همسران شهید»، «امان مردم»، «به آن چشم‌ها نگاه کن»، «پسران گلبانو»، «اردوگاه نهروان»، «پیامبران کوچک»، «تردید‌های مین منور»، «چیزی به پنج عصر نمانده»، «حدیث آرزومندی»، «خانه همیشه منتظر»، «سایه سرو»، «سوت آخر»، «شکفتن بر هامون»، «صدای آخر»، «قایقی با هشت سرنشین»، «ماندگاران»، «معراج عشق»، «من پسر باد هستم»، «هابین در میقات»، «یک خط زندگی»، «اسم من پلاک است»، «اسم من خاکریز است»، «بابا‌ها گم نمی‌شوند»، «شماره تلفن بهشت» و «فانوسی در باد».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها