کتاب «دیدار دو دریا» شامل چهل روایت داستانی درباره شمس و مولانا به قلم مسلم عباسپور منتشر شد.
عبدالحمید ضیائی در مقدمهای که بر این کتاب نوشته آورده است: «شاید در نگاه نخستین برای مخاطب این کتاب پرسشی پدیدآمده باشد که دیگر چه حرف تازهای درباره مولانا و شمس میتوان نوشت؟ آن هم در روزگار ما که دغدغهها و مسئلههای انسان مدرن تغییرکرده و دیگر خبر و اثری از آن متافیزیک ستبر سنتی و ملکوت شهود و تماشا نمییابیم. از سوی دیگر درباره مولانا نیز همچون حافظ چندان پژوهش انجام شده که باید دیگر مولویبس اعلان کنیم و عطای سنت را به لقای آن ببخشیم شاید هم حق با ناقدان بوده و سزاتر این باشد که به پرسشهای مرتب دلمشغول شویم و از شبهمسئلههای یاوه که حتی حل نهایی آنها چیزی شبیه گرهگشایی از کیسههای تهی است بپرهیزیم: گویند که در سقسین شخصی دو کمان دارد/ گر زین دو یکی گم شد ما را چه زیان دارد؟ اما این کتاب را که ورق میزنیم یا چیزی به کلی دیگر روبهرو میشویم و در مییابیم که نه با مسئلهای گشودنی و کهنه بلکه با رازی بکر، بدیع و نوشونده چشم در چشم شدهایم. رازی که در افسون آن باید شناور شد و غوطه خورد راز عشق!»
از جمله حکایات مندرج در این اثر میتوان به «سینهات بوی خدا میدهد؟»، «ای رستخیز ناگهان»، «عشق، چشیدن خداست»، «مکاشفه غایت راه نیست»، «دوست بر دوست رفت» و «زیبایی حیات جاودانیست»، «خوش کافرکیست این شهاب»، «بنگر تا از چه توانگری؟» و «خدای را عاشقانیست» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «مکاشفهای از غیب آمد و در تماشاگه باطن مولانا نشست. خود را در کهکشان بیشماری از اخلاص و شور عشق دید.»
انتشارات روزنه این کتاب را اخیرا در 249 صفحه و با قیمت 175 هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما