در ویژه برنامه ماه محرم در خانه اندیشمندان علوم انسانی مطرح شد؛
حرکت امام حسین(ع) همراه با پایبندی به اصول اخلاقی بود
جواد ورعی عاشورا پژوه و محقق دینی گفت: امام حاضر نبودند اصل حقوقی و اخلاقی را زیر پا بگذارند تا اینکه چند نفر بیشتر بمانند. یکی از درسهایی که مکتب سیدالشهدا برای کسانی که فعالیتهای سیاسی و حزبی میکنند همین است که خدمت باید همراه با پایبندی به اصول اخلاقی باشد.
وی با اشاره به مکتب سیدالشهدا بیان کرد: حضرت همواره نسبت به جامعه اسلامیوفادار بودند که جنبه حقوقی و اخلاقی دارد. پایبندی سیدالشهدا به اصول حقوقی و اخلاقی اختصاص به آن حضرت ندارد. پیش از ایشان هم پیغمبر، امیرالمومنین و امام مجتبی (ع) هم بر این اصول پایبند بودند. در سیره سیدالشهدا این است که ایشان در حرکت سیاسی، اعتراضی و اصلاحی خودشان به این اصل با تمام وجود پایبند بودند و به آن التزام داشتند.
جواد ورعی تأکید کرد: معمولا در حرکتهای سیاسی سیاستمداران، کمتر به این مسئله توجه میشود. سیاستمداران از ابزارهای مختلف استفاده میکنند تا بر هواداران خود بیافزایند تا از هواداران خود بهره برداری سیاسی کنند. اما امام حسین(ع) در حرکت اعتراضی خودشان نیازمند نیروی انسانی بودند اما حاضر نبودند برای پیش برد اقداماتشان اخلاق و اصول حقوقی را زیر پا بگذارند. فعالان سیاسی در جوامع مختلف و حرکات خود کمتر به این اصل پایبندی نشان میدهند. گاها یک حزب سیاسی برای بیانیه و جمع کردن امضا، بدون دانستن افراد اسم آنها را در لیست قرار میدهند و افراد را در معذوریت میگذارند. اصول اخلاقی را زیر پا میگذارند تا هواداران خود را بیشتر از حزب رقیب نشان بدهند. این حرکت در جامعه ما که ادعا تشییع و پیروی از امیرالمومنین داریم هم وجود دارد.
وی با اشاره به نمونههایی از سیره امام حسین(ع) گفت: سیدالشهدا برای درخواست بیعت از مدینه حرکت کردند و نمیخواستند با معاویه بیعت کنند. ایشان در مدینه نامه به بنیهاشم نوشتند که هرکس همراه من بیاید و در حرکت اعتراضی همراهی کند بداند این قیام همراه با خطر و شهادت است و با علم و اطلاع از این موضوع همراهی کنند. در آن زمان وقتی بزرگی از خاندان تصمیمیمیگرفت همه خاندان خود را موظف به اطلاعت میدانستند اما امام حسین(ع) حاضر نبودند که حرکتشان بدون پیروی آگاهانه باشد. امام در نامه به بنیهاشم نوشتند هرکس همراه من میآید بداند که آخرش شهادت است البته اگر هم همراهی نمیکنند فکر نکنند فتح و پیروزی همراه است. هر چقدر کاروان به سمت کربلا میرسد خبرهای جدیدی از کوفه به ابی عبدالله میرسد و امیدها کاهش مییابد. به یکی از منازلی که حضرت میرسند شهادت مسلم ابن عقیل به کاروان میرسد. مسلم نماینده امام حسین(ع) در کوفه بود تا پاسخ دعوت از قبایل کوفه را بدهد. در نامه نوشته شده بود، وقتی مسلم آمد صدها و هزاران نفر از سران و بزرگان قبایل اعلام وفاداری کردند اما حکومت، مسلم ابن عقیل را به شهادت رساند و کسی پشت او نایستاد.
این استاد در ادامه افزود: وقتی خبر رسید که در کوفه پشت امام حسین(ع) را خالی کردند حضرت فرمودند خبر سری نداریم. امام فرمودند اصحاب من یاران من هستند و موضوع مخفی نداریم. سیاستمداران خبرها را مخفی میکنند تا هواداران خود را از دست ندهند. حضرت در آن زمان فرمودند هر کدام از شما میخواهد برگردد همین الان برگردد. حضرت فرمودند بدانید که کوفه دست حمایت خود را برداشته و با اطلاع و آگاهی، راه خود را انتخاب کنید. عده قابل توجهی کاروان را ترک کردند. حضرت خبر کوفه را پنهان نکردند. حضرت میفرمایند اگر با من بیعت کردید دست بیعت خود را برمیدارم و تعهدی به من ندارید و آزاده هستید. امام در نامهها و سخنرانیهای خود حقیقت را آشکارا بیان کردند. اگر کسی همراه من میآید از روی اطلاع و آگاهی این کار را انجام بدهد. امام حسین (ع) جلوی تصورات نادرست را گرفتند.
وی بیان کرد: حضرت در شب عاشورا اصحاب را جمع کردند و سخنرانی مشترکی داشتند. روایتی است که حضرت دو تا سخنرانی برای اصحاب و اهل بیت داشتند. حضرت در شب عاشورا واقعیت را روشن کردند. اگر کسی میماند آگاهانه باشد. حضرت فرمودند میترسم شما ندانید فردا چه اتفاقی میافتد و شرم و حیا باعث شود که مرا ترک نکنید. حضرت فرمودند من بیعت خودم را برمیدارم و تعهدی نسبت به من ندارید و از تاریکی شب استفاده کنید. ایشان گفتند هرکس بماند فردا کشته میشود. برخی که خانواده داشتند حاضر نشدند که بروند. حضرت فرمودند هرکس میماند آگاهانه بماند و مسئولیت این تصمیم خود را بپذیرد.
وی در پایان تأکید کرد: امام حاضر نبودند اصل حقوقی و اخلاقی را زیر پا بگذارند تا اینکه چند نفر بیشتر بمانند. یکی از درسهایی که مکتب سیدالشهدا برای کسانی که فعالیتهای سیاسی و حزبی میکنند همین است که خدمت باید همراه با پایبندی به اصول اخلاقی باشد. ما مدعی هستیم که شیعه علی ابن ابیطالب و حسین ابن علی هستیم بنابراین در ادعا خود باید ثابت قدم باشیم.
آرمان ذاکری در ویژه برنامه محرم در خانه اندیشمندان علوم انسانی گفت: رشته تحصیلی من جامعه شناسی دینی است. بخشی از تحقیقات خود را در حوزه دین و عزاداریها ارایه میکنم. برخی میگویند جامعه شناسی همنشین خوبی برای دین نیست اما مطالعات جامعه شناسی برای دین داران مفید است. در اینجا میخواهم درباره مناقشه غلو صحبت کنم و اینکه مناقشه غلو چیست و چه اهمیتی دارد. این مناقشه غلو، به نزاعی در میان جریانهای شیعی بین دو دسته مختلف برمیگردد. البته هر دو دسته خودشان را شیعه و وفادار به اهل بیت میدانند. اما اینها دو تفسیر مختلف از مفهوم ولایت و جایگاه ائمه و جایگاه و خلقت آنها دارند. هر دو جریان خود را تشییع تعریف کردند و دعوا بین شیعه و دشمنان نیست. گاهی این دعواها بزرگ شده است البته این دعواها در دوران ائمه هم شکل گرفته است.
ذاکری در ادامه گفت: منظور از غلو در دعوا این است که رد آن را در عزاداریها بگیریم که در آن افراد با نسبت دادن صفات به ائمه و پیامبر آنها نسبت خدایی دادند و قدرتهایی را به ائمه نسبت میدادند که مخالفان آنها میگفتند که گفتن آنها برای ائمه جایز نیست. در مجموعه تحقیقات، «مدرسی طباطبایی» در فصلی مشخص درباره غلو اشاره شده است که غلو را نقد میکند. همچنین در مجموعه تحقیقات امیر معزی آمده است، افرادی را که متهم به غلو میکنند درست نبوده و آنها وفادار هستند. البته هر دو این بزرگواران در خارج از کشور آمریکا و فرانسه هستند و آثار آنها به زبان فارسی نیست و بعد ترجمه شده است.
وی ادامه داد: از حیث اجتماعی هم این بحث اهمیت دارد. در اینجا تأکید میشود وقتی جایگاه و قدرت نسبت داده شده ارتفاع میگیرد یکی از نتایج آن این است که عاملیت در جامعه ضعیف میشود. به جای تدبیر عقلانی مجموعهای از مناسک مینشینند و تعادل به هم میخورد. به جای اینکه عقلانیت جامعه را هدایت کند نوعی انفعال در جامعه ایجاد میشود. در این جا ارجاع به خواب و رویا رونق میگیرد. ائمه همواره از عبارات غلو آمیز وجود داشته فاصله گرفتند.
وی افزود: کتب متعددی درباره این مسئله از حیث کلامی نوشته شده که کدام طیف درست و کدام طیف نادرست میگوید و سند روایات آنها مورد بحث قرار میگیرد. در اینجا به این بحث اشاره میکنم که چرا مناقشه در دوره ای اوج میگیرد و در دوره ای مناقشه نیست. در دوره ای که مناقشه جدی شد دوره قاجار است که رسول جعفریان به آن اشاره کرده است.
آرمان ذاکری بیان کرد: در میانه دوره قاجار ما شاهد این هستیم که متونی بین شیعیان متولد میشود که امروزه از ناحیه اصول شیعه از متون غلو آمیز یاد میشوند. الاسرار الشهادت جزو این دسته است. در برخی متون و در نسبت دادن به ائمه طوری غلو میشود که برخی شیعیان به آن واکنش نشان دادند. از جمله چهرههای شناخته شده علمی که واکنش نشان میدهد طبرسی نوری است. البته شاگردان او هم کتابهایی نوشتند. هدف از این کتابها این بود که در عزاداریها و در نقل قولها از غلو در واقعه کربلا جلوگیری کنند. گاهی این مجوز را میدادند تا برای هدف جذب کردن مناسک امام حسین (ع) افراد را به گریه بیندازند. طبرسی همه این استدلالها را رد میکند و میگوید این استدلالها وجود ندارد. در این راستا سیدمحسن امین کتابی مینویسد که مورد مناقشه قرار میگیرد. ۷۰ سال در رد و یا تایید آن بحث شده است. کمتر مناقشه ای در تاریخ بوده است که انقدر درباره آن مرکب برای نوشتن صرف شده باشد.
وی در پایان تاکید کرد: در یکی از بدترین دورهها اباعبدالله منفعل نمیشود و تسلیم هم نمیشود و در متن میدان حاضر است. باید زیست حسینی داشته باشیم و فقط حب ائمه را داشته باشیم.
نظر شما