شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۴
«کوفه» روایتی از فتح خون/ پادکست فصل دوم کتاب «فتح خون» از سوگواره «هنر و حماسه»

دومین قسمت از پادکست «تو را نیز عاشورایی است» با محوریت کتاب «فتح خون» به همت کارگروه پادکست هیئت هنر منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، قسمت دوم پادکست «تو را نیز عاشورایی است» با محوریت کتاب «فتح خون» مرتضی آوینی به همت کارگروه پادکست هیئت هنر منتشر شد.
هم‌زمان با انتشار قسمت دوم، نوزدهمین سوگواره هنر و حماسه با شعار «تو را نیز عاشورایی است» در پردیس باغ ملی دانشگاه هنر برگزار می‌شود.
در این پادکست بریده‌هایی از کتاب «فتح خون» مرتضی آوینی بازگو می‌شود.
اپیزود دوم این پادکست، «کوفه» نام دارد و گوینده این قسمت فاضل قجاوند است.

https://www.ibna.ir/images/docs/files/000343/nf00343206-1.mp3

فصل دوم

کوفه

ای تشنگان کوثر ولایت! بیایید... من سرچشمه را یافته‌ام. وا اسفا! باطن قبله را رها کرده‌اید و بر گِرد دیوارهایی سنگی می‌چرخید؟ بیایید... باطن قبله اینجاست. به خدا، اگر نبود که خداوند خود این‌چنین خواسته، می‌دیدی کعبه را که به طواف امام آمده است و حجرالاسود را می‌دیدی که با او بیعت می‌کند. مگر نه این‌كه انسان کامل، غایت تكامل عالم است؟... ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟ مگر تا کجا می‌توان در مُحاق غفلت و کوری فرو شد که خورشید را نشناخت؟
آیا می‌توان دست بیعت به یزید داد و آن‌گاه باز هم به جانب قبله نماز گزارد؟ یزید که قبله نمی‌شناسد، یزید که نماز نمی‌گزارد. چه رفته است شما را ای امت آخر؟
فصل انجماد رسیده و قلب‌ها نیز یخ زده بود. حیات قلب در گریه است و آن «قتیل العَبَرات» کشته شد تا ما بگرییم و... خورشید عشق را به دیار مرده قلب‌هایمان دعوت کنیم و برف‌ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود.
و بالاخره کوفه؛ چه آهنگ ناخوشایندی دارد این نام، و چه بار سنگینی از رنج با خود می‌آورد! باری به سنگینی همه رنج‌هایی که علی(ع) ازکوفیان کشید... 

آن کدام رنج طاقت‌فرسایی است که چاه‌ها را رازدار ناله‌های علی(ع) کرده است؟ هیچ دیده‌ای که نخل‌ها بگریند؟... هرگز غروبْ‌هنگام در نخلستان‌های کوفه بوده‌ای؟ گویی هنوز صدای بغض‌آلود امام علی(ع) از فاصلهٔ قرن‌ها تاریخ به گوش می‌رسد.

آه چه رنجی!
خون حسین و اصحابش کهكشانی است که بر آسمانِ دنیا راه قبله را می‌نمایاند. بگذار اصحاب دنیا ندانند. واقعهٔ عاشورا دروازه‌ای از نور است که آنان را از ظلم‌آباد یزیدیان به نورآباد عشق رهنمون می شود... اگر نبود خون حسین، خورشید سرد می‌شد و دیگر در آفاقِ جاودانهٔ شب نشانی از نور باقی نمی‌ماند... حسین چشمه خورشید است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها