از سوی انتشارات انقلاب در ترکیه منتشر شد؛
ترجمه ترکی استانبولی «ایران در تاریخ جهان»/ مفهوم ایران فراتر از مرزهای سیاسی کنونی آن از بالکان تا چین
کتاب «ایران در تاریخ جهان» نوشته ریچارد فولتز با ترجمه حسین گوکالپ از سوی انتشارات انقلاب در ترکیه منتشر شد. مفهوم ایران در سراسر کتاب برای توصیف فرهنگی به کار رفته است که فراتر از مرزهای سیاسی کنونی آن از بالکان تا چین گسترش یافته است.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «ایران در تاریخ جهان» نوشته ریچارد فولتز با ترجمه حسین گوکالپ از سوی انتشارات انقلاب در ترکیه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب سال 2015 بهعنوان بخشی از مجموعه تاریخ جهان آکسفورد منتشر شد و هدف از انتشار آن تبیین جایگاه ایران در تاریخ جهان عنوان شد. ریچارد فولتز نویسنده اینکتاب مورخ، محقق ایرانشناس و استاد دانشگاه کنکوردیا کاناداست که دوازده کتاب و مقالات زیادی به زبانهای مختلف تالیف و ترجمه کرده است. اینکتاب سال 2021 از سوی حسین گوکالپ به ترکی استانبولی ترجمه شد.
در فصل نخست کتاب با عنوان «وحدت میهن و زبان» به ایران در سالهای پیش از میلاد ۳۵۰۰ -۵۵۰ پیش از میلاد میپردازد. وی با بیان اینکه واژههای ایران و آریایی همزاد هستند، میگوید فارسی زیرگروهی از خانواده زبانهای هند و اروپایی است. عشایری که می توان آنها را پیش از ایران نامید، در یک پروسه طولانی به جغرافیای امروزی به نام ایران کوچ کردند. در جغرافیایی که از آن آمده اند، مردمانی هستند که هزاران سال است کشاورزی و کم تحرک بودهاند. به عقیده فولتز، فرهنگ ایرانی در نتیجه تعامل آریاییهای کوچنشین و مردم سکونتنشین پدیدار شد، اگرچه مردمان ساکن به مرور زمان در میان ایرانیهای طرفدار آمیخته شدند. تضاد و تبادل بین عناصر عشایر و ساکنان تا آغاز قرن بیستم به عنوان یک پویایی اساسی در جامعه ایران باقی ماند. نویسنده در ادامه فصل به هویت زرتشت، باور زرتشتی و تأثیرات احتمالی دین زرتشت بر سایر ادیان میپردازد. پیوند دادن خاستگاه ایرانیان به اقوام آریایی توسط فولتز و ارزیابی او از زبان فارسی زیر چتر خانواده زبانهای هندواروپایی با روایت جریان اصلی اروپایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران از قرن نوزدهم همسو است.
فصل دوم با عنوان «ایران و یونانیان (۵۵۰-۲۴۷ پیش از میلاد)» با تأسیس امپراتوری هخامنشی و روایت بنیانگذار آن، کوروش آغاز می شود. نویسنده همچنین به مانیفست معروف استوانهای اشاره میکند که کوروش پس از فتح بابل به خط میخی حکاکی کرده است. وی اظهار نظرهایی را که استوانه کوروش نوعی اعلامیه حقوق بشر است، نابهنگام میداند. او استدلال میکند که سیاست معتدل کوروش در قبال مردمان تحت فرمانش باید در راستای نیازهای عملگرایانه امپراتوریهای باستانی تبیین شود، نه با مفهوم مدرن حقوق بشر. پس از کوروش، این داریوش بود که امپراتوری هخامنشی را نهادینه کرد. پس از سالها جنگ، امپراتوری هخامنشی با ورود اسکندر مقدونی به ایران در سال ۳۳۰ قبل از میلاد و ویران کردن تخت جمشید فروپاشید. نویسنده پیش از آنکه به تعامل تمدنهای ایرانی و یونانی بپردازد، از تأثیر سنتهای بین النهرین بر ایران صحبت میکند. او در نشانهای از این نفوذ بیان میکند که شاید فرهنگ نوروزی از بین النهرین به ایران آمده باشد. بخش دوم با ارزیابی روابط ایران و یونان به پایان میرسد. دوره هلنیستی دورهای است که در آن سنتز فرهنگ ایرانی و یونانی دیده می شود. آثار هنری و معماری دوره مذکور نمونهای برای ترکیب فرهنگی ایران و یونانی است.
در فصل سوم با عنوان «اشکانیان، ساسانیان و سغدیان (۲۴۷ پیش از میلاد تا ۶۵۱ پس از میلاد)»، نویسنده ابتدا به دوره اشکانیان میپردازد. به عقیده نگارنده، انتقال قدرت از اشکانیان به خاندان ساسانی شبیه گذار از مادها به هخامنشیان است. در هر دو مورد، قدرت محلی پارس اداره امپراتوری را به دست میگیرد و مرزهای موجود را گسترش میدهد و ساختار سیاسی متمرکزتری ایجاد میکند. وی در صفحات بعدی به ساختار اجتماعی و مذهبی ایران در زمان ساسانی میپردازد. این کتاب به مذهب مانوی، وضعیت مسیحیان و یهودیان تحت حکومت ساسانیان و جنبش مزدک میپردازد. علاوه بر این، اصلاحات اداری، مالی و نظامی خسرو اول، فرمانروای مهم دوره ساسانی معروف به انوشیروان را ارزیابی میکند. پس از بسته شدن آکادمی نوافلاطونی در آتن توسط امپراتور بیزانس، برخی از فیلسوفان در کندی شاپور، واقع در مرزهای استان خوزستان امروزی، سخنرانی کردند که یکی از تحولات فرهنگی مهم آن دوره است. نویسنده استدلال میکند که فعالیت آموزشی در جندی شاپور از سنتهای یونانی، هندی، ایرانی و بین النهرینی تغذیه شده و پایههای دانشگاه مدرن را پیریزی کرده است. سرانجام در فصل سوم از سغدیان نام میبرد که نقش بسیار مهمی در حیات فرهنگی و تجاری آسیای مرکزی داشتند.
فصل چهارم با عنوان «ایرانی شدن اسلام (۶۵۱ قبل از میلاد - ۱۰۲۷ پس از میلاد)» به تحولاتی اختصاص دارد که در چهار قرن اول پس از فتح ایران توسط مسلمانان رخ داده است. نویسنده فصل را با گزیدهای غمانگیز از شاهنامه برای سقوط ساسانیان آغاز میکند. به گفته وی، این اظهارات فردوسی به خوبی نشاندهنده معمای هویت ایرانی است که بین اسلام و ایران باستان گیر کرده است. وی از جمله دلایل موفقیت اعراب در برابر دو امپراتوری قدرتمند مانند ساسانی و روم، ساختار قبیلهای، فرهنگ حمله و انگیزه اقتصادی در فتوحات را برجسته میکند. تولد تشیع و فرهنگ عرفان از دیگر مباحث مطرح شده در فصل چهارم است. همانطور که از عنوان فصل پیداست، نویسنده استدلال میکند که اگرچه ایرانیان مسلمان هستند، اما هویت خود را حفظ کرده و اسلام را ایرانی میکنند. نزدیکی الگوی دولت عباسی به سنت سیاسی ایران، قیامهای ایران علیه بنیامیه و عباسیان و ظهور زبان فارسی به عنوان زبان نوشتاری از جمله نمونههایی است که نویسنده برای اثبات استدلال خود از آنها استفاده میکند. ادعای نویسنده مبنی بر بحث برانگیز بودن کفر ابن سینا و اسلام فردوسی جای بحث دارد.
نویسنده در فصل پنجم با عنوان «دارندگان شاهنشاهی و برندگان فرهنگ پارسی (۱۰۲۷-۱۷۲۲)» به حدود ۷۰۰ سال زندگی ایران از سلجوقیان تا صفویان میپردازد. او رابطه سلسلههای ترک را که از آغاز هزاره دوم پیش از میلاد عمدتاً بر ایران تسلط داشتند و تمدن ساکن ایران را به روابط یونان و روم تشبیه میکند. وی پس از بحث درباره میراث غزنویان و سلجوقیان در این فصل، با بحث از مغولان، تیمور و جانشینان آنها ادامه میدهد. نویسنده قرن شانزدهم را قرن دگرگونکننده برای ایران و جهان پیرامون آن برمیشمرد. از نظر نویسنده در ایران صفویان شیعه با حمایت ترکمنهای آناتولی به قدرت رسیدند و به ایران شیعی روی آوردند. همچنین در ادامه این فصل تسلط ازبکها در آسیای مرکزی را دلیلی برای حملات والی هرات به هند معرفی میکند که نتیجه این حملات را تاسیس دولت مغول دانست که این دولت تا سال ۱۸۵۷ ادامه داشت. نویسنده مهاجرت باسوادان ایرانی به هند را یکی از ویژگیهای قابل توجه دوره صفویه میداند و اختناق سیاسی و مذهبی در ایران صفوی را سبب مهاجرت بسیاری از شاعران و هنرمندان ایرانی به هند دانست. وی در ادامه این فصل ادعا میکند زبان فارسی که با این مهاجرتها در هند تقویت شده بود، تا پایان قرن نوزدهم زبان نوشتاری اصلی مسلمانان باقی ماند. نویسنده در نهایت با بررسی ویژگیهای معماری نقش جهان، میدان معروف اصفهان، همزیستی ساختارهای مذهبی و تجاری را پیوند بین طبقه بازرگان و علمای شیعه و تقویت و اتحاد بین این دو طبقه اجتماعی استنباط می کند که آن را تا به امروز پابرجا میداند.
فصل ششم این کتاب را نویسنده با عنوان «زیر سایه اروپا (۱۷۲۲-۱۹۲۵)» نامیده و ایران را به ویژه در نیمه دوم این دوره مواجه با فشار قدرتهای اروپایی میداند. وی تصرف اصفهان، پایتخت صفویان توسط افغانها در سال ۱۷۲۲، را نقطه عطفی برای ایران میداند که وارد دورهای از جنگ داخلی و بیثباتی میشود که تا پایان قرن تا روی کار آمدن نهایی قاجارها در سال ۱۷۹۶ ادامه داشته است. موضوع دیگری که نویسنده به آن پرداخته، جنگ با روسیه در آغاز قرن نوزدهم است که باعث از دست رفتن قفقاز برای ایران شد. وی با اشاره به ضربه روحی ناشی از شکست مورد بحث در میان ایرانیان، این نکته را قابل توجه میداند که ایران از آن زمان تاکنون حمله نظامی علیه همسایگان خود انجام نداده است. در نیمه دوم قرن نوزدهم، وی معتقد است اگرچه اصلاحات در دوره ناصرالدین شاه با احتیاط پیش رفت، سلسله قاجار مشروعیت خود را در نظر گروه روشنفکری تازه تأسیس و عموم از دست داد. انقلاب مشروطه را نیز نتیجه مخالفت با سلسله قاجار و نیز اندیشههای سیاسی مدرن دانست. نویسنده این فصل را با اشاره به بحران ایجاد شده در جنگ جهانی اول و متعاقب آن به قدرت رسیدن رضاخان، نقشه های انگلستان و روسیه تزاری در مورد ایران میبندد.
نگارنده در فصل هفتم با عنوان «مدرنیزاسیون و دیکتاتوری: دوران پهلوی (۱۹۲۵-۱۹۷۹)» به تجربه مدرنیزاسیون اقتدارطلبانه دوره پهلوی میپردازد. نویسنده در حکومت رضاپهلوی به این دو نکته میپردازد که همزمان با گشوده شدن نهادهای مدرن در ایران، شعور ملی در مردم نهادینه شد. وی معتقد است به عنوان بارزترین ویژگی هویت ایرانی در این دوره، ریشه نژادی آریایی و میراث ایران باستان جایگزین تشیع شده است. نویسنده توجه خواننده را به این واقعیت جلب میکند که عملکردهای استبدادی رضاپهلوی باعث ناراحتی اقشار مختلف مردم شد که در نهایت شاه در سال ۱۹۳۹ به دلیل نزدیکی به آلمان نازی توسط متفقین خلع شد. نویسنده معتقد است محمدرضا پهلوی که پس از پدرش به سلطنت رسید، برای مدتی مجبور شد قدرت خود را با دیگر بازیگران سیاست ایران تقسیم کند. او با کودتای تحت حمایت سیا علیه نخست وزیر محمد مصدق که می خواست نفت ایران را ملی کند در سال ۱۹۵۳ قدرت خود را تثبیت کرد. تحول دیگری که نویسنده در دوره محمدرضا پهلوی به آن توجه میکند، سلسله اصلاحاتی است که در سال ۱۹۶۳ آغاز شد و شاه آن را «انقلاب سفید» نامید و مبتنی بر تقسیم زمین به دهقانان بود. با وجود پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی، دهه ۱۹۷۰ سالهایی بود که انتقاد محافل محافظه کار و سکولار از شاه افزایش یافت. نویسنده اگرچه عمدتاً تحولات سیاسی را در این بخش گنجانده است، اما به تغییرات ادبیات، سینما و هنر ایران نیز اشاره میکند.
فصل هشتم و پایانی کتاب با عنوان «جمهوری اسلامی ایران (۱۳۵۸ تا کنون)» به تحولات ایران از تأسیس جمهوری اسلامی ایران تا دوره حسن روحانی میپردازد. نویسنده بیان میکند که دهه ۱۹۸۰ با جنگ ایران و عراق و تلاش برای تأسیس نهادهای جمهوری اسلامی ایران رقم خورد. وی بیان میکند که هاشمی رفسنجانی که در سال ۸۹ با کمک آیتالله علی خامنهای رئیس جمهور شد، تا اواسط دهه ۹۰ برنامه اصلاحات را اجرا کرد. برنامه مورد بحث تغییر اجتماعی جدی را پیشنهاد نمیکرد، بلکه هدف آن سازماندهی اقتصاد ایران بر اساس شرایط بازار آزاد بود. اما این تلاشها با تحریمهای سال ۹۵ علیه ایران به نتیجه مطلوب نرسید. وی میگوید که از دهه ۱۹۹۰، برخی از روشنفکران اسلامگرا که در ابتدا از انقلاب حمایت میکردند، میزان انتقاد خود را علیه نظام مستقر افزایش دادند. وی بیان میکند که دولت محمد خاتمی بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ دورهای بود که در آن اصلاحات در حدی که دستور مقرر اجازه میداد، انجام میشد. نگارنده جدای از تحولات سیاسی تاکید میکند که سینمای ایران از دهه ۹۰ شروع به جلب توجه در جهان کرد. نویسنده با ارزیابی دوره محمود احمدی نژاد و سالهای اولیه دولت روحانی، به عنوان سخن پایانی، تاکید میکند ایران در این دوره چهرهای ضعیف به دنیا نشان داده است اما ارزشهای فرهنگی مانند نوروز و میراث تاریخی در آن زنده مانده است.
لازم است در معنایی که نویسنده برای مفهوم کلمه ایران قائل است، تأمل کنیم. مفهوم ایران در سراسر کتاب برای توصیف فرهنگی به کار رفته است که فراتر از مرزهای سیاسی کنونی آن از بالکان تا چین گسترش یافته است. وی همچنین در مقدمه کتاب، تاجیکستان و افغانستان را که امروزه خود را از ایران جدا کردهاند به عنوان کشورهای ایرانی برشمرد. گواه این امر، رواج زبان فارسی در این کشورها و «ایرانی بودن» مردم آنهاست. گرچه این رویکرد نویسنده به مفهوم و هویت ایران بحث برانگیز است، اما قطعاً قدرت بیان کتاب را تحتالشعاع قرار نمیدهد.
نظر شما