نیلوفر نیکبنیاد، نویسنده و روزنامهنگار کودک و نوجوان گفت: اگر چه دنیای دیجیتال خیلی پیشرفت کرده است و کودکان و نوجوانان به اطلاعات مختلف دسترسی راحتی دارند؛ اما خیلی از این اطلاعات مناسب سن آنها نیست و این کمبود محتوا برای سنشان چه به صورت کاغذی و چه در دنیای الکترونیک کاملا احساس میشود.
- از تجربه کاریتان در حوزه مطبوعات کودک و نوجوان برایمان بگویید.
تجربه من به این صورت بود که از دوازدهسالگی به عنوان خبرنگار افتخاری با نشریه «دوچرخه» ضمیمه روزنامه همشهری همکاری کردم و برایشان شعر و متن میفرستادم. بعد از آن با چند مجله دیگر هم همکاری کردم و آثارم را فرستادم. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا از دوره نوجوانی خارج شدم و به صورت حرفهای در این حوزه کار کردم: چه به شکل حقالتحریری و چه بعدها به عنوان همکاری ثابت. عضو تحریریه نشریه دوچرخه شدم و تا همین چندماه قبل که تغییراتی در نشریه انجام شد و یک مدت نیز انتشارش متوقف شد من همچنان عضو تحریریه دوچرخه بودم و همه فعالیتها در حوزه کودک و نوجوان برایم لذتبخش بود.
- نظر شما درباره حرفه روزنامهنگاری کودک و نوجوان چیست؟
بعضی افراد فکر میکنند که روزنامهنگاری کودک و نوجوان یا به طور کلی نویسندگی برای کودک و نوجوان راهی ساده و قسمت شروع به کار یک نویسنده یا روزنامهنگار است. آنها فکر میکنند شما با روزنامهنگاری کودک شروع میکنید و بعد که پیشرفت کردید وارد حوزه بزرگسال میشوید؛ در حالی که اصلا اینطور نیست. یک حوزه مخصوص به خودش را دارد و کسانی که در روزنامهنگاری کودک و نوجوان فعالیت دارند باید آگاهی زیادی داشته و با دنیای کودکان و نوجوانان آشنا باشند، تا حدودی روانشناسی کودک و نوجوان بدانند و با سطح واژگان و دایره لغات این گروه سنی آشنا باشند تا بتوانند مطالبی مختص به همین گروه تولید کنند. قرار نیست بعدش وارد روزنامهنگاری بزرگسال شوند؛ چرا که هر پیشرفتی که هست در همین گروه کودک و نوجوان شکل میگیرد و ایجاد میشود.
- راهکار شما برای جذب کودکان و نوجوانان به مطالعه اخبار مرتبط به سنین خودشان چه در حوزه کتاب و چه حوزههای دیگر چیست؟
راهکار این است که محتوای خوبی تولید شود. درواقع اگر عرضه نباشد تقاضایی هم نیست. در دوره نوجوانی خودِ من، نشریههای خیلی زیادی برای بچهها وجود داشت و همین باعث میشد ما آنها را بخوانیم، از بین آنها چیزی که بیشتر مطابق با علایق ماست انتخاب و مطالعه کنیم و در جریان اخبار باشیم؛ اما اکنون اینطور نیست. بیشتر آن نشریههایی که تا چندسال پیش فعالیت میکردند جمع شده و بچهها به محتوای مناسب سن خودشان دسترسی ندارند. اگر چه دنیای دیجیتال خیلی پیشرفت کرده است و کودکان و نوجوانان به اطلاعات مختلف دسترسی راحتی دارند؛ اما خیلی از این اطلاعات مناسب سن آنها نیست و این کمبود محتوا برای سنشان چه به صورت کاغذی و چه در دنیای الکترونیک کاملا احساس میشود.
- تجربه کاری در حوزه مطبوعات کودک و نوجوان چه تأثیری بر قلم نویسنده و شاعر دارد؟ آیا تجربه شخصیای در این زمینه دارید که نوشتن برای بچهها در مطبوعات، قلم ادبی و داستانیتان را تقویت یا حتی در زمینه سوژهیابی نگاهتان را گسترده کرده باشد؟
به نظرم تجربه کار در مطبوعات میتواند هم تأثیر مثبت در کار نویسنده داشته باشد و هم تأثیر منفی. تأثیر منفی به این صورت است که گاهی دیده شده نویسندگانی که در مطبوعات کودک و نوجوان کار میکنند به دلیل ماهیت این شغل، یک جور شتابزدگی در کارشان است؛ یعنی شما باید اخبار را بهروز دریافت و گزارشها را خیلی سریع وارد و منتشر کنید. این شتابزدگی روی آثار آنها تأثیر میگذارد و آنطور که باید، مثلا داستانی را که مینویسند پرورش نمیدهند. این سرعت و زود گذشتن از یک اتفاق، در آثارشان هم دیده میشود؛ اما از آن طرف تأثیرات مثبتی هم دارد. یک دید جزئینگر و دقیقتر به نویسنده میدهد و چون معمولا روزنامهنگاران حواسشان بیشتر به جریانها و اخبار روز است باعث میشود بیشتر در جریان امور باشند و آثار بهروزتری تولید کنند.
خودِ من در حوزه خبر کودک و نوجوان کار کردهام و گزارش و ادبیات این حوزه باعث شده که از اخبار روز که مناسب کودکان است در آثارم استفاده کنم و هم اینکه در مواقعی برای نوشتن برخی از قسمتهای داستانهایم به صورت میدانی وارد عمل شوم. مثلا اگر دارم درباره یک بیمارستان داستان مینویسم همانطور که در گذشته میرفتم و گزارش تهیه میکردم، الان هم بروم و آن محیط را ببینم و به جزئیاتش توجه کنم تا توصیف دقیقتری در داستانم داشته باشم.
- اگر بخواهید نوجوانان امروز را با چند کلام صمیمانه و البته مبتنی بر تجربه، به یادگیری روزنامهنگاری کودک و نوجوان علاقهمند کنید، به آنها چه میگویید؟
صحبت من این است که بچهها باید روزنامههای مرتبط با سن خود را بخوانند؛ اما نمیشود این توصیه را به آنها کرد چون هنوز آنطور که باید و شاید محتوای مناسب سن کودک و نوجوان نداریم که بخواهند بخوانند و الگوبرداری کنند. من فکر میکنم بهتر از هر کلاس و کارگاهی، خواندن آثار است که به بچهها کمک میکند؛ یعنی کسی که میخواهد شاعر شود، درست است که باید یکسری آموزشها را ببیند اما باید یک عالمه کتاب شعر بخواند. کسی هم که بخواهد نویسنده شود در کنار آموزشهایی که میبیند باید یک عالمه کتاب داستان بخواند و به همین صورت کسی که میخواهد روزنامهنگار شود، باید روزنامهها و نشریههای مختلف را بخواند و بررسی کند.
اما فعلا نشریه و روزنامه تخصصی کودک و نوجوان آنقدر تنوع ندارد که بچهها به طور گسترده بخواهند آنها را بخوانند و استفاده کنند. شاید خواندن همین آثار ادبی نویسندگان ایرانی و خارجی به نوجوانان کند. همچنین یکسری از نشریههای بزرگسال شاید برای نوجوانان مناسب باشد. به صورت کلی توصیهام به همه نوجوانانی که در این حوزههای ادبی و نویسندگی و ترجمه میخواهند فعالیت کنند این است که بخوانند؛ تا میتوانند بخوانند و در کنارش آموزشدیدن و تمرین هم داشته باشند.
نظر شما