شیوا پورنگ در تازهترین اثر خود به نام «زمان به وقت مهتاب» شخصیت یک نوزاد بسیارچیزدان را خلق کرده؛ کسی که همه چیز را نمیداند اما خیلی چیزها را بلد است و در کنارش به تدریج این توانایی درک از عناصر هستی را افزایش و یا جایی کاهش میدهد.
از ویژگیهای اصلی این مجموعه داستان بههم پیوسته، گستره وسیع مخاطبانش است؛ بهگونهای که هم کودکان و نوجوانان با آن همسو و همراهاند و هم خواندنش برای بزرگسالان، دربردارنده نوستالژیهای شیرین و دوستداشتنی است؛ اگرچه پورنگ در این اثر تلاش کرده زندگی را همان گونه که هست، به تصویر بکشد؛ گاهی تلخ و گاهی شیرین. «همه ما به این نیاز داریم از قالب شخصیتی ِبزرگسال بیرون رفته، کودک شده و به دنبال پاکی و یک حیات سالم به گذشته برگردیم زیرا گاه انسانیترین مضامین در نگاههای کودکانه پنهان است».
رمان «زمان به وقت مهتاب» اثری متشکل از هفت داستان(یا ماجرای) بههم پیوسته است که از حیث نوع نگاه و روایت، از رده سنی کودک و نوجوان تا بزرگسال مخاطب دارد. آیا از آغاز نگارش، چنین هدفی داشتید؟ از لازمههای این نوع روایت بگویید.
درون همه ما درون کودکی زندگی میکند. همه ما وقتی خیلی خسته هستیم و فشار زندگی بیش از پیش بر روی شانههایمان سنگینی میکند نیاز به کمی تغییر زاویه دید داریم. نیاز داریم که از بُعدی دیگر زندگی (و آن خودی را که تنها از درون میبینیم) را نگاه کنیم، از قالب شخصیتی بزرگسال بیرون رفته، کودک شده و به دنبال پاکی و یک حیات سالم به گذشته برگردیم زیرا گاه انسانیترین مضامین در نگاههای کودکانه پنهان است. گاه کنار یک کودک دوباره از زندگی میآموزیم؛ همانطور که وقتی پسرم بزرگ میشد در کنارش بسیار آموختم و هنوز هم از او میآموزم.
درباره درونمایه و مضامین داستانها توضیح دهید.
جهان مهتاب، جهانی ساده است؛ او کودکی است که به مثابه همه آدمهای روی زمین بدون اختیار به دنیا آمده است اما در حین اینکه در یک خانواده از لحاظ قالب شخصیتی شکل میگیرد میکوشد دنیای خود را با نگاه و اختیار خود بسازد. از تجربه و خطر کردن نمیهراسد او هر ماجرا را با دریچه نگاه خاص خودش تماشا و تجزیه و تحلیل میکند، گاه غرق در جزئیاتی میشود که بزرگترها به راحتی از کنار آن میگذرند همان چیزهایی که در میانسالی و پیری به آنها به قول فروغ فرخزاد به عنوان بهانههای کوچک خوشبختی نگاه میکنند؛ مضامینی انسانی چون طبیعت، مهربانی بیچشمداشت و دوستی خارج از حد نیاز. مهتاب با عناصر جاری زندگی در 50 سال اخیر ایران و جهان روبهرو میشود و با زبان خود آنها را روایت میکند.
مهتاب از بدو تولد قصهگوست، روایتهایش شیرین و دلچسب است، ذهنی کنجکاو و نگاهی پرسشگر دارد. اما کمی بیشتر از آنچه باید منطقی و داناست. نظر شما در اینباره چیست؟ آیا این مسئله بر باورپذیری داستان تاثیر نمیگذارد؟
دقیقا منظور اصلی همین بود ساخت شخصیت یک نوزاد بسیارچیزدان، کسی که همه چیز را نمیداند اما خیلی چیزها را بلد است و در کنارش بهتدریج این توانایی درک از عناصر هستی را افزایش و یا جایی کاهش میدهد. بهتدریج یاد میگیرد بعضی جاها هوشش را نشان ندهد. بعضی جاها عقب بکشد و خود واقعیاش را پنهان کند ولی باور آن به نگرش خواننده برمیگردد جایی که باید پوسته بین رویا و واقعیت را بشکافد و آن مهتاب پر از کنجکاوی و هیجان را بپذیرد و به او لبخند بزند.
«زمان به وقت مهتاب» رمانی رئال است که نگاهها و رویکردهای طنزآمیز را میتوان در زیرلایههای مختلف آن -حتی در طرح جلد- جستوجو کرد. طنز چه جایگاهی در شخصیتپردازیها و نوع روایت داشته است؟
مهتاب متعلق به یک دوره تاریخی از ایران معاصر است که پر است از حوادث جورواجور؛ کودکی را در نظر بگیرید که وقتی میایستد قدش به زحمت به زانوان پدر و مادر میرسد. او برای دیدن و فهمیدن باید سرش را بلند کند و تا میتواند بالا را نگاه کند. به تدریج قد میکشد و زاویه دیدش بالاتر میرود و وسیعتر میشود. حوادث از لحاظ میزان اهمیتی که در هر سن برای کودک دارند تغییر میکنند؛ پس روایت مهتاب از حوادث بسته به زمانی که طی میکنند متغیر است و البته رویکرد رمان یادآور بخش طنز زندگیست زیرا زندگی با تمام قدرت جلو میرود و مدام پر است از واقعیتهای تلخ؛ در قسمتهای بعدی رمان، زندگی مهتاب گاه تلخ و تلختر میشود اما او همیشه با نگاهی شوخ از تلخیها میگذرد و هر واقعهای را طوری بیان میکند که سرانجام خندهدار به نظر بیاید.
یکی از مشخصههای این اثر تصویرسازی از خاطرات نوستالژیک است. در این باره توضیح دهید.
ما ایرانیها عاشق خاطرات گذشته هستیم و مهتاب هم این عشق را با روایتهایش از گذشته تا حالا زنده نگهمیدارد و با توجه به افزودن چاشنی طنز به روایتهایش سعی میکند حسی شیرین در خواننده ایجاد کند. خاطرات مهتاب، خاطرات زندگی همه ماست و همه آدمها خاطراتی شبیه به خاطرات مهتاب دارند اما بسیاری از آنها هرگز روایتش نمیکنند هرگز آن را نمینویسند، مهتاب آدمها را به درون قصه زندگی خودشان میبرد آیا کودکی دیدهاید که بانمک و بازیگوش نباشد قطعا نه و فقط این شیطنتها و خندههای ناتمام بالا و پایین دارد.
در پیشگفتار آمده که «زمان به وقت مهتاب» رمانی دنبالهدار خواهد بود. در بخش دوم این رمان به کدام بخش از زندگی مهتاب میپردازید؟
زمان به وقت مهتاب اثری دنبالهدار است، درست است و بسیاری از قسمتهای بعدی آن نوشته شده، اگر بهدرستی بتوانم چشمانداز خط روایتی آن را در نظر بگیرم جلد اول تنها مقدمه اثر است و در بخش بعد و بخشهای بعد مهتاب پس از گذراندن دوره تحصیلی کوتاهی در عصر پهلوی دوم در یک شهرستان کوچک به انقلاب 57 و حوادث مربوط به آن میرسد. در سال 1394 داستانی به نام «زمان متوقف» از من در کتاب سهشنبههای خرمالویی منتشر شده، این مجموعه داستان اثری است از بسیاری از نویسندگان به نام گیلانی. «زمان متوقف» برشی از زندگی بزرگسالی مهتاب را نشان میدهد که بهگونهای با حادثهای طنز اما بسیار تلخ روبهرو میشود. همچنین یک برش دیگر از زندگی مهتاب در داستانی به نام «کنتور» روایت شده که در یکی از فصلنامههای ویرگول منتشر شده است.
آیا کتابی در دست نگارش و یا آماده انتشار دارید؟
«روز بیخورشید» رمان بعدی من است که بهزودی به بازار میآید؛ رمانی که برایم بسیار مهم و اولین جلد از یک سهگانه پرماجراست. این رمان نیز مانند «زمان به وقت مهتاب» میتواند از تمام ردههای سنی خواننده داشته باشد.
نظر شما