کتاب خواندن به بچهها کمک میکند از هم سنهای خود قدرت خواندن، نوشتن و درک بیشتری داشته باشند. وقتی کودکان از بچگی به کتاب خواندن عادت کنند در بزرگسالی نیز کتابخوانهای حرفهای خواهند بود. نویسندگی در حوزه کودک از دور بسیار ساده به نطر میرسد و خیلیها تصور میکنند با یک لحن کودکانه میتوانند برای کودکان بنویسند. علی اکبر پوررسول، نویسنده ارومیهای حوزه کودک و نوجوان است که بهمناسبت هفته ملی کودک با وی به گفتوگو نشستیم.
-از آثارتان بفرمایید چند تا چاپ شده؟ کدام یک مورد علاقه خود شماست؟
در طول ۲۳ سالی که به نویسندگی در حوزه کودک و نوجوان مشغول هستم ۳ نمایشنامه و ۷ کتاب از من چاپ شده که ۳ اثر نیز حائز رتبههای ملی و بین المللی شدهاند. در سال ۸۴ نمایشنامهای از من با عنوان «قول میدم بزرگ نشوم» متن برگزیده ملی انتخاب شد و در سالهای بعد ۳ نمایشنامه دیگر نیز با عنوانهای «قول میدم بزرگ نشم»، «جیک جیک کی منو میخوره» و «من آیدا را نمیفروشم» بهصورت نمایشنامه اجرا شدند.
البته به دلیل مشکلاتی که چند سال است گریبانگیرم شده است فعلا نتوانستهام برای چاپ آثارم اقدام کنم و به دلایلی درگیر مشکلات زندگی هستم تا خدا چه بخواهد.
تمام آثارم را به یک اندازه دوست دارم و مثل یک پدر در مقابل بچههایش، نمیتوانم هیچ فرقی بین آنها بذارم.
-آیا در آثارتان ابداعات و نوآوریهایی در عرصه ادبیات کودک نیز داشتهاید؟
اجازه بدهید بحث نو آوری و خلاقیت در آثارم را از دیدگاه هیئت داوران و اساتیدی که چند سال قبل آثار بنده را به عنوان کتاب برگزیده سال معرفی کردند عرض نمایم؛ داوران در بیانیه خودشان دلیل انتخاب آثار بنده را، نگاه عاطفی و دیگر گونه به روابط انسانی و از بین برداشتن عادتهای معمول در نگرش افراد جامعه به پدیدههای اطراف خودشان قلمداد کردند و اینکه یک پدر چگونه توانسته است مسائل عادی زندگی خود و روابط با فرزندانش را و عاطفه پدری را به صورت قصه در آثارش مجسم کند.
- نوشتههای کدام نویسندگان را در حوزه کودک دنبال میکنید؟
آثار فرهاد حسنزاده و کلر ژوبرت را دوست دارم.
-تفاوت این دو نوع نوشتن را چطور توصیف میکنید؟ منظورم نوشتن برای بزرگسال و نوشتن برای نوجوان است.
فعالان حوزه کتاب عقیده دارند اگر نوشتن برای بزرگسال تخصص میخواهد برای فعالیت در حوزه کودک باید فوقتخصص داشته باشید. کودکان نگاهی ظریف نسبت به پدیدههای زندگی دارند و نکتهسنج هستند. کودک به خاطر شرایط سنی و شرایط ذهنی آماده پذیرش سخنان و گفتهها و نوشتههای ما است. تمام حرفها و نوشتههایی که ما تحویل کودکان میدهیم باورها و عقاید آنها را شکل میدهد و کودک با این باورها رشد میکند و همین عقاید جهت گیریهای فکری او را در مسیر زندگی شکل میدهد.
بنابراین باید خیلی مواظب باشیم که چی مینویسم و چگونه مینویسیم. هر جمله ما و هر عقیدهای که ما در نوشتههایمان ابراز میداریم شخصیت، باور و نوع نگرش او را به زندگی و محیط اطرافش شکل میدهد.
من همیشه به نوجوانان و جوانانی که به نوشتن علاقه دارم تاکید میکنم که قصهها اطراف شما زندگی میکنند در خانه، کوچه، محیط زندگی و در ذهن خلاق و بازیگوش شما. قصهها همیشه در لحظه خلق میشوند و نیاز به برنامهریزی ندارند. قصهها بیخبر در میزنند و بدون اینکه منتظر باشید یک لحظه وارد زندگی شما میشوند. زندگی ما و اطرافیان ما، حوادث واقعی که پیرامون ما اتفاق میافتد مثل غم، شادی، خاطرات گذشته و از همه بیشتر تخیلات ذهنی ما، منشأ خلق آثار ادبی و هنری میشوند.
- فکر میکنید در حال حاضر، ادبیات کودک و نوجوان، جایگاه واقعی خود را پیدا کرده و بهحدی رسیده است که قشر نوجوان ما را اغنا کند و حتی جهانی شود یا هنوز با این جایگاه فاصله داریم؟
ادبیات نه تنها در حوزه کودک و نوجوان بلکه درتمام حیطهها به کما رفته است. ادبیات باید مسیر خود را بدون هیچ قید و بندی و بدون دخالت عواملی که هیچ تخصصی در این زمینه ندارند، طی کند. ادبیات سفارشی، نه مخاطب و نه دوام چندانی در عرصه فرهنگ کشور میتواند داشته باشد. نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان از طرف نهادهای متولی هیچ گونه حمایت نمیشوند. محصولات فرهنگی نیاز به تبلیغ و زمینهسازی دارند در حالی که نویسندگان و آثارشان هیچ پشتوانه مالی و معنوی ندارند.
تیراژ کتابهای ما امروز به هزار جلد و حتی ۵۰۰ جلد رسیده است و این یک خطر و فاجعه برای جامعهای است که بزرگترین غرور تاریخیاش ادیبان، شعرا و نویسندگان هستند و برای جهانی شدن باید جهانی بیندیشیم. زندگی در حصار فکری کمکی به پیشرفت ادبیات ما نمیکند. برای جهانی شدن باید آثاری با محتوا و قابل عرضه در سطح بین الملل تولید کنیم که متاسفانه قید و بندهای بیجا فرصت خلق چنین آثاری را نمیدهد.
- برای علاقه مندان به نویسندگی در حوزه کودک چه پیشنهادی می کنید؟ و از کجا باید شروع کنند؟
قبل از نوشتن باید بخوانیم باید صدها و بلکه هزاران کتاب کودک، مطالعه کنیم تا با طرز نوشتن نویسندگان بزرگ آشنا شویم. نویسندگی را با نوشتن قصههای کوتاه شروع کنیم. خودمان را اسیر یافتن قصههای گمشده نکنیم. قصهها همین اطراف ما زندگی میکنند خیلی از حوادث اطراف ما میتواند جرقه خلق یک قصه جدید باشد. از هیچ نویسندهای تقلید نکنیم خودمان باشیم با عقیده و سلیقه خاص خودمان.
یادمان باشد تمام آثار موفق، آثاری هستند که نویسنده از حقایق زندگی و محیط اطراف خودش آن را روایت کرده است اگر استعداد نوشتن را نداریم حتما دنبال هنر دیگری باشیم و با زور نمیتوان نویسنده شد. و هر زمان سعی کنیم بیاموزیم. اصول نوشتن قواعد خاص خودش را دارد. باید طی چند سال با این فنون آشنایی پیدا کنیم و از تجربیات نویسندگان بزرگ بهره ببریم.
-سخن آخر...
متاسفانه تمامی حمایتهای سازمانها و نهادها از نویسنده در حد شعار است و در عمل شاهد کمترین حمایتها هستیم که این موضوع برای جامعه زیانبار است.
نویسندگان در زمینه مجوز و بروکراسیهای اداری مشکلات فراوانی دارند و نویسندگانی که از طرف ارگانهای فرهنگی ازجمله اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حمایت میشوند، در این زمینه مشکل زیادی ندارند، ولی نویسنده که حامی ندارد، با موانع زیادی روبهرو است.
به گزارش ایبنا، کتابهای «سنگها بیگناهند»، «فاطما نام تمام دختران دنیا»، «خدا نگهدار عم قزی» از آثار در دست چاپ این نویسنده است.
نظر شما