كاظم ساداتاشكوری در شعر نام آشنایی است. او جدا از شاعری، در نقد شعر نیز همواره فعال بوده. «شعر امروز را چگونه بخوانیم» دربرگیرنده تازهترین نظرات وی در حوزه تئوری شعر فارسی امروز است./
ساداتاشکوری درباره اين كتاب به ایبنا گفت: هميشه دوست داشتم درباره شعر بنويسم. به همين دليل هرگاه موضوعي به ذهنم ميرسيد مينوشتم. اين مقالهها به نوعي نقد شعر، اما بيشتر درباره شعرند.
وی با تاكيد بر يادداشتهایی كه حاصل ۵۰ سال گذران عمر در وادي شعر است و در كتاب «شعر امروز را چگونه بخوانيم» آمده، اظهار داشت: شايد بتوان اين مطالب را انتقال بخشي از تجربه به جواناني دانست كه به درست يا به غلط، اين راه را انتخاب كردهاند يا براي پيمودن اين راه انتخاب شدهاند.
بخش نخست اين كتاب با عنوان «در مه»، ۷ گفتار «هنر شاعري فطری يا اكتسابی؟»، «براي دستيابي به موسيقي كلام»، «با ستايشگران زيبايي»، «آيا شعري به نام شعر روستايي وجود دارد؟»، «شعر امروز را چگونه بنويسيم؟»، «گمشدهاي به نام شعر» و «از ميان يادداشتها» را شامل ميشود.
ساداتاشكوري در توضيح بخش نخست اين كتاب و انتخاب عنوان «در مه» براي آن اظهار داشت: فضاي شعر، فضايي است مهآلود. چون دشتي پنهان در زير مه. بايد منتظر نسيمي شد كه مه را كنار بزند. شعر موفق نيز اينگونه است. بايد تامل كنيم تا نسيمي مهآلودگي و ابهام را كه در شعر موفق امروز و گذشته حكمفرماست، كنار زند و حقيقت آنرا به ما نشان دهد.
وي ادامه داد: در چند يادداشت بخش نخست كتاب سعي شده است تا راهي براي ورود به فضاي شعر گشوده شود. هرچند شعر از ذهن سرچشمه ميگيرد و ورود به فضاي ذهني دشوار است.
نويسنده اين كتاب كه يادداشتهايش درباره شعر را طي سالها به صورت پراكنده نوشته و سپس آنها را دستهبندي و در یک مجموعه گردآوري كرده، در گفتار «از ميان يادداشتها» که در بخش نخست آمده به تفكيك و در ۷ عنوان آورده است: «بيش از ۷۰ سال است كه حركتي نو در شعر آغاز شده؛ اما بحث «نو» و «كهنه» هنوز به پايان نرسيده و هر از گاهي اين بحث به صورت شفاهي يا كتبي به ميان كشيده ميشود.
تصور به راه خطا رفتن شاعر در شيوه نو به همان اندازه باورنكردني است كه نوآوري و نوانديشي در زمينههاي ديگر. از سوي ديگر هر كلام موزوني را نميتوان شعر ناميد و هر كلام ناموزوني را نثر. وزن هنگامي امتياز بهحساب ميآيد كه جدا از درونمايه شعر نباشد.
در ادامه، ساداتاشكوري با ذكر اين جمله از ماياكوفسكي كه «شاعري، همواره، پاي نهادن به دنياي ناشناختههاست» ميگويد: برخي بر اين اعتقادند كه شعر امروز دشوار و درك آن مشكل است؛ در حالي كه به نظر اهل فن نه آسان بودن براي يك شعر امتياز محسوب ميشود و نه مغلق و پيچيده بودن؛ بلكه «خيال» و «انديشه» ميتواند كلام ساده يا پيچيده را به شعر نزديك كند.
به گفته سادات اشکوری، در شعر، «تقليد» يا «تاثيرپذيري» از شاعر پيش از خود حتي اگر آگاهانه باشد ايرادي ندارد؛ به شرطي كه خواننده هنگام خواندن شعر به ياد شاعر نخستين نيفتد. كار شاعر تنها «قالبشكني» نيست، بلكه مسووليتهاي ديگري نيز دارد. شاعر امروز بايد انسان امروز باشد و انسان معاصر نیز با زبان معاصر سروكار دارد. ذهن و زبان نو، بيان نو ميطلبد و بيان نو در خور «قالب نو» است.
وی تاکید کرد: درباره شعر كوتاه شايد بتوان گفت گاه سرودن آن مشكلتر از شعر بلند است و اين نوع شعر سروده شاعري با تجربه است كه به ظرايف و دقايق آن آگاهي دارد.
شاعر «از دم صبح» افزود: سرانجام اينكه هر واژه باید با ديگر واژگان شعر مرتبط باشد. با اين اشارهها قصد ندارم بگويم شاعر امروز بايد چون نيما و حافظ شعر بگويد؛ بلكه قصد، سود جستن از تجربههاي شاعران بزرگ و آشنايي با نحوه نگاه آنان، براي زبان و بيان شعر امروز است.
«پس ازمه» عنوان بخش دوم اين كتاب است كه گفتارهایی درباره «ترانههاي عاميانه، نمونههايي دلكش از سرايندگان ناشناخته»، «شعر معني كردني، شعر تفسير كردني» و «پيش درآمدي بر رابطه شعر و موسيقي» را در بر دارد.
ساداتاشكوري در ادامه در توضيح درباره اين بخش گفت: مطالبي كه در اين بخش گنجانده شده به نوعي بررسي شعر است و نويسنده از فضاي ذهني فاصله گرفته و به فضاي عيني روي آورده است.
وي در تعريف ترانه كه در گفتار نخست اين بخش آمده، یادآور شد: ترانه به شعري گفته ميشود كه داراي چهار مصراع و بر وزنهاي ترانههاي باباطاهر است. در اغلب ترانهها مصراع اول و دوم و چهارم همقافيهاند و گاهي هر چهار مصراع. ترانهها و به ويژه تصنيفها بيشتر دربرگيرنده رويدادي تاريخي، عشقي و حماسي از يك ناحيه اند.
در ياداشت دوم اين بخش آمده است: «شعر ساده و شعر پيچيده ميتواند دو مقوله جدا از هم یا منطبق بر هم باشد. گاهي شعري در عين ساده بودن، پيچيده و گاهي در عين مغلق بودن، ساده است. شايد بتوان گفت بخشي از مشكل «فهميدن» يا «نفهميدن» شعر به اين مقوله مربوط ميشود.»
گفتار سوم كتاب به رابطه شعر و موسيقي اختصاص دارد و در آن آمده است: «هر پديده، از جمله شعر و موسيقي، داراي دو چهره است؛ و از اين رو ميتوان شعر را به خوب و بد و موسيقي را به اصيل و مبتذل تقسيم كرد.»
بخش آخر كتاب با عنوان «يادها» به ۴ يادداشت با عنوانهاي «يادي از حبيب ساهر»، «سلطان آخاني: خان بيخانمان»، «يادي از محمد زهري» و «از انسانهاي نادر اين روزگار» اختصاص دارد و نويسنده در آن به تشريح شعر و زندگي شعري این ۴ شاعر پرداخته است.
نويسنده خود درباره اين بخش چنين توضيح داد: حبيب ساهر، سلطان آخاني، محمد زهري و محمود پاينده، همگي از شاعران درگذشتهاند. به عنوان مثال حبيب ساهر از نخستين شاعراني است كه در شعرش نوآوري به چشم ميخورد. در اين يادداشتها اشارهاي به كارهاي اين شاعران و شعر آنها هم شده است. اما نيت اصلي، يادي ازاين افراد بوده و ميخواستم دين خود را نسبت به اين شاعران ادا كرده باشم.
وي در پايان گفتوگو به اين نكته اشاره كرد، همانگونه كه شعر كلامي موجز است، آنچه درباره شعر نوشته ميشود نيز بايد موجز باشد. وی در توضيح بيشتر اين امر گفت: هر يك از يادداشتهايي كه درباره شعر در اين كتاب آمده، ميتواند به تنهايي به صورت كتابي گسترش داده شود؛ اما به نظرم اين كار لزومي ندارد و بهتر است كه با كمترين كلمات موضوع موردنظر را بيان كرد. نمونههاي فراواني در زبان و ادبيات غرب وجود دارد كه در آنها، نويسنده گاهي تنها در ۲ صفحه حق مطلب را درباره شعر ادا كرده است.
یادداشتهایی که در این کتاب آمده است، در فاصله سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۵ نوشته شده و نویسنده در آنها سعی داشته به برخی از پرسشها درباره شعر امروز ایران از جمله فطری بودن یا اکتسابی بودن هنر شاعری، چگونگی دستیابی به موسیقی کلام، بررسی مفهوم شعر روستایی، چگونگی تقطیع شعر امروز فارسی و بررسی رابطه شعر و موسیقی پاسخ دهد.
ساداتاشکوری در این کتاب بر آن بوده تا اهميت یکی از نکتههای اساسی و مهم در خواندن شعر را نشان دهد كه همان «درست خواندن شعر» است. وی تاکید دارد که «درست خواندن شعر» در گرو «درست نوشتن» آن است و این مهم را در قالب یکی از گفتارهای این کتاب تشریح کرده است.
کاظم ساداتاشکوری متولد ۱۷ خرداد سال ۱۳۱۷ در اشکور (یکی از روستاهاي شهرستان رامسر) است و تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در دانشگاه تهران ادامه داده است.
ازجمله آثار او میتوان مجموعه شعرهای «شبها» و «آن سوی چشمانداز» ۱۳۵۰، «از دم صبح» ۱۳۵۵، «با ماسههای ساحل» ۱۳۵۶، «چهار فصل» ۱۳۶۸، «از برکهها به آینه»(هفت مجموعه شعر) ۱۳۶۹، «در کنار جاده پاییز» ۱۳۷۲، «هواي منتشر» ۱۳۷۸، «تصويرهاي بامدادي» ۱۳۷۸، «درسايه سكوت» ۱۳۸۳ و مجموعههای داستانی «یک ساعت از ۲۴ ساعت» و «برگها میریزند» را نام برد. همچنین چند کتاب نقد و بررسی شعر معاصر و ترجمه از وی منتشر شده است.
نظر شما