نمونههايي از گزارشها و خبرهايي كه در شرايط خاص از سوي مردم عادي براي رسانهها ارسال شده، در كتاب «روزنامهنگاري شهروندي» به قلم پدرام الوندي تشريح شده و ويژگيها و شيوه مخابره آن همراه با كمك آن به پيشبرد اهداف روزنامهنگاري كلاسيك بررسي شدهاند.\
از جمله اتفاقاتي كه در آنها نقش اين رسانهها برجسته شدهاند، ميتوان به «سونامي بزرگ آسياي شرقي»، «طوفان سهمنا نيواورلئان آمريكا»، «بمبگذاري متروي لندن» و «انفجار ريزش مركز تجارت جهاني در نيويورك در يازده سپتامبر 2001» اشاره كرد.
در اين نوشتار آمده است: «با ظهور ابزارهاي دستي مانند تلفن همراه و «همه كارهها»(نظير دستگاههاي كوچكي كه مجموعه اي از خدمات چندرسانهاي را بر روي يك دستگاه كوچك امكانپذير ميكنند) حوزه عمل رسانههاي شهروندي گستردهتر شده و بيش از هر زمان ديگر بر عنصر زمان و مكان چيره شده است.»
امروزه علاوه بر وبلاگنويسي مبتني بر متن و چند رسانهايها، شاهد وبلاگنويسي به كمك تلفن همراه(موبلاگنگاري) نيز هستيم. اين پديده نيز به مدد همگرايي رسانهاي امكانپذير شده است. همگرايي رسانهاي كمك كرده تا گونههاي مختلفي از رسانهها در بستر اينترنت در كنار يكديگر قرار گيرند.
در بخش ديگري از اين كتاب آمده است: «تغييرات سالهاي اخير فناوري رسانهها نه تنها سطوح گوناگوني از دوسويگي را امكانپذير ساخته، بلكه مرزهاي ميان توليدكننده و دريافتكننده پيام را نيز محو كرده است. دروازهباني خبر به معني كنترل اخبار ورودي به يك سازمان رسانهاي و انتخاب گروهي مشخص از آنها براي نشر، برچيده شده و در يك كلام مخاطب را به چرخه توليد وارد كرده است.»
«مگر روزنامهنگاران شهروند نيستند» از جمله سوالهايي است كه منتقدان در اين زمينه مطرح كردهاند. نويسنده اين كتاب در پاسخ به اين سوال نوشته است: «البته كساني كه اين واژه را به كار ميگيرند، دلايل خاص خود را دارند. آنها ميگويند: نسبت روزنامهنگاران شهروندي و روزنامهنگاران حرفهاي مانند نسبت نيروهاي نظامي داوطلب در كنار ارتش حرفهاي است. در نگاه اين افراد، شهروندان و روزنامهنگاران از لحاظ ماهيت كاري كه انجام ميدهند با يكديگر متفاوتند.»
بر اساس مطالب كتاب، روزنامهنگار تعليم ميبيند و حرفهاي ميشود تا رويدادها و تحليلهاي مربوط به حوزهاي خاص را پوشش دهد، در حالي كه يك شهروند روزنامهنگار، آنچه را ميبيند و حوزهاي كه هر رزو با آن سرو كار دارد را با ديگران به اشتراك ميگذارد. تفاوت ميان پوشش خبري و به اشتراك گذاشتن يك خبر يا مشاهده، تفاوت ميان روزنامهنگاران حرفهاي و شهروندان را شكل ميدهد. با اين نگاه روزنامهنگاري شهروندي نه تنها در نقطه مقابل روزنامهنگاري كلاسيك نيست بلكه به نوعي به ادامه حيات و بقاي آن كمك ميكند.
روزنامهنگاري شهروندي اغلب با يك شاخصه مهم سنجيده ميشود و آن باز گذاشتن حوزه وروديهاست. منبع خبر در زيستبوم جديد رسانهاي كه در آن ابزارهاي روزنامهنگاري شهروندي و فرآيند جديدي كه با ظهور اين نسل شكل گرفته است، ديگر نقش كليدي را بر عهده ندارد و اثر حضور شهروندان در فرآيند خبر جديتر شده است. بر همين اساس ميتوان گفت، روزنامهنگاري به مقدار زيادي دستخوش موجي شده است كه با ظهور نرمافزارهاي منبعباز به راه افتادهاند و توانمنديهاي اين منبعباز بودن را به رخ كشيدند.
مجموعه ابزارهاي روزنامهنگاري مردمي از فهرست نامههاي الكترونيك گروههاي گوناگون و مشخصي از افراد آغاز شده و در سوي ديگر به سايتها و وبلاگهايي ميرسد كه معمولا منظم به روز نميشوند. ابزارهاي خدمات مديريت محتوا و امكان نرمافزاري ثبتنام براي دريافت آخرين بهروزرسانيهاي يك سايت يا وبلاگ، گروه ديگري از اين ابزارها به شمار ميروند.
فهرستهاي نامههاي الكترونيك و تالارهاي گفتوگويي، وبلاگها، پيامك، ويكي،دوربينهاي تلفن همراه، پخش اينترنتي، اتصال فرد به فرد، انقلاب «آر. اس. اس» و عصر محوريت مخاطب، برخي ابزارها و اتفاقهاي رسانهاياند كه در پيشرفت روزنامهنگاري شهروندي موثر بودهاند و در اين كتاب نيز تشريح شدهاند.
الوندي در اين كتاب با بيان پيشينهاي درباره مشاركت دموكراتيك رسانهها، مدل اصلاح شده رسانههاي عمومي، پيشبينيهايي كه درباره وبلاگها شده بود و خدمات فناوريها، به اهداف روزنامهنگاري و تشريح تولد روزنامهنگاري اجتماعي ميپردازد و اينگونه مينويسد: «روزنامهنگاري اجتماعي، رسانههاي جمعي را تشويق ميكند تا مردم را نيز به مشاركت بگيرند. در باور اين جنبش، مسووليت رسانهها اين است به اتصال دوباره شهروندان به جامعه كمك كرده، زندگاني همگاني را احيا و فعاليتهاي اجتماعي را توسعه دهند.»
كتاب «روزنامهنگاري شهروندي» به قلم پدرام الوندي از سوي انتشارات همشهري در شمارگان 1000 نسخه، 78 صفحه و بهاي 12000 ريال روانه بازار نشر شده است.
نظر شما