چاپ اول كتاب «ترجمه شرح نهجالبلاغه ابن ابيالحديد معتزلي» (جلد اول) ترجمه غلامرضا لايقي از سوي كتاب نيستان منتشر و روانه بازار نشر شد.
از جمله صفات كمال و خصال پسنديده، تبار والا، و طهارت فطرت و جان مرضي آنچه در علي(ع) گرد آمده، در هيچ يك از نوادر رجال فراهم نيامده است. او از شريفترين تبار ريشه گرفته و به پاكترين خاندان منسوب است؛ پدرش ابوطالب بزرگ مشايخ قريش و جدش عبدالمطلب، امير مكه و سيد بطحاست و قبل از آن نيز، او از جمله سروران بنيهاشم و بزرگان ايشان است.
بر اساس مطالب كتاب، علي(ع) به خويشاوندي بسيار نزديكش با رسول خدا(ص) اختصاص يافته است كه پسر عم و همسر دختش و محبوبترين خاندانش نزد اوست، همچنان كه كاتب وحي اوست و در فصاحت و بلاغت نزديكترين مردم به حضرت او، و هم نگاهدارترين افراد در حفظ سخن او و جوامع كلام اوست؛ در زمان كودكي به دست پيامبر(ص) اسلام آورد، پيش از آن كه قلبش را عقيده پيشينهاي لمس كند يا آن كه آميزهاي از شرك با عقلش آميخته شود؛ و به هنگام نوجواني و جواني، به گاه شب و روز، و در صلح و جنگ پيوسته همراه او بود، چندان كه متخلق به اخلاق پيامبر(ص) و آراسته به صفاتش گرديد، و دين را از او دريافت، و آنچه را كه روحالامين بر او نازل كرده بود به فراست و سرعت درك نمود؛ پس او فقيهترين اصحاب پيامبر و در داوري، برترين آنان بود. و نگاهدارندهترين و حافظترينشان؛ دقيقترين شان در تقوي، و نزديكترين شان به صواب و درستي؛ چندان كه عمر دربارهاش گفت: «خدا نكند مشكلي برايم رخ نمايد كه ابوالحسن در آن حاضر نباشد».
جمله حياتش آكنده از حوادث بزرگ؛ و مملو از امور عظيم بود؛ در زمان رسول خدا(ع) با مشركان و يهود جهاد كرد كه پيشتاز جنگاوران، و آتش زنه ميدان بود، و بسيار سرسخت و دلير؛ در ايام خلافتش حوادث ديگري در پيش داشت؛ كه در آن با اختلاف مردم و تفرق و پراكندگي آنها و گسيختگي امور روبرو گشت؛ حوادثي كه سينهاش را در اندوه و غم فراوان پيچيد. وي در روبرو شدن با تمام حوادث و امور و ملاقات با مشكلات و مصائب، مردم را آزمود و به نهفتههاي درونشان واقف شد و نهان كاريهاي نفسهاشان را به فراست دريافت؛ كه او به راستي دانشمند آزموده و حكيم دانايي بود و هم ناقد نقدشناس و آگاه.
او نرمخو، پاك نهاد، روشن ضمير، سليمالذوق، درست انديش، نيكمنش، حاضر جواب و سريعالذهن بود. وي بصيرت مداري آگاه از منشا و جريان وقايع بود و شناساي طريق ورود و خروج از امور مهم، بلكه وي آنگونه بود كه حسن بصري وصف كرد: «تيري خطا ناپذير از تركش الهي عليه دشمن خداوند!»
از آنجا كه سخنان امام علي(ع) را مهري است كه آن را از سخنان ساير خطبا ممتاز ميسازد، و داراي سبك ويژهاي است كه سخنان آن حضرت را از سخنان ساير بلغاء و سخنرانان جدا مينمايد، بسياري از اديبان و دانشمندان در طي اعصار كوشش كردهاند تا درباره سخنان وي كتب جداگانه و ديوانهاي مستقلي تاليف كنند. بعضي از اين كتابها باقي مانده و بسياري از آنها بر اثر گذشت زمان از ميان رفته است؛ ازجمله اين نويسندگانند: نصربن مزاحم صاحب كتاب صفين، ابومنذر هشامبن محمدبن سائب كلبي، ابومخنف لوطبن يحيي ازدي و محمدبن عمر واقدي، ابولحسن عليبن محمد مدائني، ابوعثمان عمروبن بحر جاحظ، ابوالحسن عليبن حسين مسعودي، ابوعبدالله محمدبن سلامت قضاعي، عبدالواحد تميمي، رشيدالدين محمدبن محمد معروف به وطواط و عزالدينعبدالحميدبن ابيالحديد و بسياري ديگر.
مهمترين اين تلاشها و برترين و منظمترين و مشهورترين و پرآوازهترين آنها، مجموعهاي است كه سيدرضي ابوالحسن محمدبن حسين موسوي در كتابش «نهجالبلاغه» اختيار كرده است.
سيد رضي ابتدا در كتاب «خصائصالائمه» فصلي را گشوده كه در بر گيرنده بهترين حكمتها و امثال و آداب از كلمات قصار آن حضرت(ع)، صرفنظر از خطبهها و نوشتههاي طولاني است؛ بعدها آن فصل را تبديل به كتابي كرد كه مشتمل بر گزيدهاي از سخنان مولايمان اميرالمومنين(ع) در جميع فنون و شاخههاي مختلف آن، از خطبهها و نامهها گرفته تا مواعظ و آداب است؛ و اين گردآوري با علم به اين معنا بود كه كتاب مزبور متضمن عجائب بلاغت، و غرائب فصاحت، و گوهرهاي ادبيات عرب و نكات عميق ديني و دنيوي است؛ به گونهاي كه اين همه در هيچ كلامي يكجا يافت نميشود و در هيچ كتابي با اين كيفيت و بدين گستردگي نيامده است.
گزينش او بر سه محور ميگردد؛ اول خطبهها و فرامين، دوم نوشتهها و نامهها، سوم حكمتها و موعظهها؛ و نام «نهجالبلاغه» را بر آن نهاد تا ابواب بلاغت را بر بيننده آن بگشايد و نيل به آن را برايش ممكن سازد، و دانشمند و دانشپژوه و سخنور و پارسا را بدان نياز است. و از زماني كه اين كتاب نوشته شد، شهرتش در ميان مردم پيچيده و ستاره اقبالش درخشيدن گرفت و در شام و عراق و نجد و تهامه زبانزد شد و شگفتي مردم را در همه جا برانگيخت و در هر مكاني شروع به آموختن آن كردند؛ به خاطر اشتمال آن بر الفاظ گزيده و معاني نوراني و سخنان جامع و حكمتهاي عميق كه با كمال انسجام و تناسب و در سبكي محكم آمده، چنان كه آن را در چكاد نثر دلنشين عربي جاي داده است.
در طي زمان و گذشت اعصار، انتساب مطالب كتاب نهجالبلاغه به امام علي در نزد علما محققين، خواه متقدم و خواه متاخر، محل شك و ترديد واقع شده است. ابن ابيالحديد اين مطلب را مورد بحث قرار داده، ميگويد: «بسياري از هواپرستان ميگويند كه بسياري از مطالب نهجالبلاغه ساختگي است و گروهي از فصحاي شيعه آن را جعل كردهاند، و بسا كه بعضي از مطالب را به سيد رضي يا ديگران نسبت دادهاند، در حالي كه تعصب ديدگانشان را كور ساخته و به اين ترتيب از راه روشن گمراه شده، و كج راههها را، از سرگمراهي و كمي معرفت به شيوههاي كلام، برگرفتهاند... .»
بسياري از دانشمندان و فضلا به شرح كتاب «نهجالبلاغه» پرداختهاند؛ و سيد هبةالله شهرستاني ذكر ميكند كه تعداد آنها بيش از پنجاه شرح مفصل و مختصر است؛ از ميان متقدمين؛ ابوالحسن بيهقي و امام فخرالدين رازي، قطب راوندي، كمالالدين محمد ميثم بحراني و از متاخرين؛ حبيببن محمدهاشم هاشمي، شيخ محمد عبده و محمد نائل مرصفي را ميتوان نام برد، ولي بزرگترين، طولانيترين و جامعترين اين شرحها در علم و آداب و معارف، همان شرح عزالدين عبدالحميدبن ابيالحديد مدائني است كه آن را به دستور مويدالدين ابوطالب محمدبن احمد علقمي وزير معتصم بالله، آخرين پادشاه عباسي نگاشت.
ابن ابيالحديد در اول ماه رجب سال ششصد و چهل و چهار شروع به تاليف آن كرد و در سال ششصد و چهل و نه آن را به پايان رساند، و به اين ترتيب بعد از چهار سال و هشت ماه آن را به فرجام رساند، چنان كه خود او ميگويد: «به مقدار مدت خلافت اميرالمومنين(ع)»؛ و آن را به بيست جزء قسمت کرد. هنگامي كه از تصنيف كتاب فراغت يافت، آن را به دست برادرش موفقالدين ابومعالي سپرد تا نزد ابن علقمي ببرد. ابن علقمي نيز صد دينار، به همراه يك اسب و خلعتي گرانبها براي وي فرستاد.
مولف اين شرح عزالدين ابوحامد هبةاللهبن محمدبن محمدبن حسينبن ابيالحديد مدائني، يكي از علماي بزرگ و تاريخنويسان معتمد است؛ در عصر دوم عباسي، كه درخشانترين عصر اسلامي در تاليف و تصنيف كتاب، و پربارترين عصر به لحاظ وجود شعرا، نويسندگان، ادبا، تاريخنگاران، اهللغت و فرهنگ نويسان و هم نويسندگان دائرةالمعارف است؛ ابن ابيالحديد از كساني است كه خوش درخشيد.
او فقيهي اصولي بود و در اينباره تاليفات معروف و مشهوري دارد، همچنين متكلمي جدلي و ژرفنگر بوده و مذهب اعتزال را اختيار نمود؛ و بر اساس اين مذهب، مجادله و مناظره و بحث واستدلال ميكرد؛ و در شرح نهجالبلاغه و ساير كتب خويش، عقايدي را كه به آن گرايش دارد، به طور پراكنده آورده است. او در برابر اشاعره و غزالي و رازي كتابها نوشته و ماجراها دارد. او همچنين اديبي ناقد، ژرفنگر و از محاسن سخن و معايب آن نيك آگاه بود و كتابش موسوم به «الفلكالدائر علي المثلالسائر» دليلي بر ژرفنگري و استادي وي در نقد شعر و فنون مختلف بيان ميباشد. او اديبي بود كه بر فنون متنوع ادب مسلط بود و علوم لغت را خوب ميدانست و شناساي اخبار عرب بوده و بر لغات آنها تسلط داشت، و خطبهها و سخناني را كه در آن تفاخرات اعراب نسبت به يكديگر آمده جمع كرده، و اشعار و امثالشان را نقل ميكند و نكات جالب و ظريف آن را از بر داشت. وي كتابها و نوشتههاي زمان خويش را خوب خوانده و فراگرفته بود و علاوه بر اينها، شاعري خوش بيان و توانا و مسلط؛ و داراي اشعاري با معاني بسيار لطيف بود؛ همانگونه كه نويسندهاي توانا با قلمي بديع و نوشتاري زيبا!
وي در اول ذيحجه سال 586 هجري قمري در مدائن به دنيا آمد و در همانجا پرورش يافت همچنين در نزد مشايخ آنجا درس خواند و مذاهب كلامي را آموخت، سپس به اعتزال گرايش پيدا كرد در حالي كه عقيده اكثر مردم مدائن تشيع و افراط و مبالغه در تشيع بود، وي نيز با آنان هممشرب شد و از مذهب آنان پيروي كرد و قصايدي را كه معروف به علويات سبع است بر طبق طريقت آنها سرود. او در اين قصايد خود را شيعه نمايانده و در بسياري از ابيات آن، افراط و زيادهروي، او را به هر مذهبي كشانده است.
تاريخنويسان در تاريخ وفات وي اختلاف كردهاند. بعضي از آنها مانند ابنشاكر در دو كتاب خود «فواتالوفيات» و «عيونالتاريخ» و ابنكثير در كتاب «التاريخ» و عيني در «عقدالجمان» و ابنحبيب حلبي در كتاب «درةالاسلاك» برآنند كه وي در سال 665 وفات يافته است.
چاپ اول كتاب «ترجمه شرح نهجالبلاغه ابن ابيالحديد معتزلي» (جلد اول) در شمارگان 2200 نسخه، 401 صفحه و بهاي جلد شوميز 70000 ريال، جلد گالينگور 80000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما