سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): تا جایی که میدانیم در تاریخ هوانوردی کشورمان حداقل سی مورد و به روایتی دیگر بیشتر از شصت مورد اقدام به هواپیماربایی ثبت و گزارش شده است که سه مورد آن به سالهای پیش از انقلاب و موارد دیگر به دوران جمهوری اسلامی برمیگردد. آن سه مورد دوره پهلوی، همگی در سال ۱۳۴۹ اتفاق افتادند و در هر سه عملیات، هواپیماربایان، هواپیما را به عراق بردند. به نوشته محسن نجاتحسینی در کتاب «بر فراز خلیج فارس» نخستین عملیات را سازمان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) انجام داد و هدف هواپیماربایان – که از عراق، تابعیت گرفتند - آزادی شش عضو از اعضای این سازمان از زندانهای ساواک بود. چندی بعد باز اتفاق مشابهی افتاد و هواپیماربایان، هواپیمایی را با تهدید خلبان آن به عراق بردند و مانند ماجرای قبلی، از مقامات این کشور پناهندگی سیاسی گرفتند. هنوز یک ماه نگذشته بود که سومین ماجرا روی داد. به نوشته روزنامه اطلاعات: «در این ماجرا هواپیمارباها خلبان را مجبور کردند مسیر خود را از دبی به سمت دوحه و بعد عراق تغییر دهد. البته این افراد همچون دو تجربه قبلی سرنوشتشان به پناهندگی سیاسی ختم نشد زیرا دولت عراق آنها را دستگیر و به ایران بازگرداند تا محاکمه شوند.» اتفاقی که باعث شد این آخرین هواپیماربایی سال ۱۳۴۹ باشد و سریال هواپیمارباییها به پایان برسد.
چنین اقداماتی در دوران جنگ تحمیلی، بهویژه از سال سوم جنگ به بعد به دفعات تکرار شد. بیشتر هواپیمارباییها در بازه زمانی میان سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ به دست منافقین انجام گرفت و آنان با چنین شرارتهایی، چهره دیگری از تروریسم را برای مردمی که درگیر جنگ و مواجهه با دشمن خارجی بودند، به نمایش گذاشتند. البته آنان در همه این عملیاتها موفق نبودند و در بیشتر موارد به آنچه میخواستند نرسیدند، اما ناکامی آنان، از ابعاد شرورانه و تروریستی ماجرایی که رقم زدند کم نمیکند. رضا جهانفر در کتاب «پروندهای برای هواپیماربایی» بر این توطئهها تأمل میکند. او حوادث هواپیماربایی را در بستر بزرگتر، یعنی جنگ تحمیلی میبیند و با رویکردی جامعهشناختی به تحلیل وقایع میپردازد.
به تعبیری «جنگ دارای ابعاد مختلفی است و یکی از ابعاد جنگ، اجتماعی بودن آن به شمار میرود. در واقع جنگ پدیدهای اجتماعی است. شناخت ابعاد مختلف جنگ، از جمله بُعد اجتماعی، به شناخت صحیحتر آن کمک خواهد کرد. اهمیت این نوع شناخت از آنجا ناشی میشود که کنشها و واکنشهای مردم در جنگها، بر نتیجه جنگ تاثیر گذار است. در این میان، پیامدهای اجتماعی جنگها، از جمله مسائل اصلی مورد پردازش در جامعهشناسی جنگ به شمار میرود. هر عملیات نظامی که در محدوده جغرافیایی داری منابع انسانی انجام شود، دارای تأثیراتی بر جمعیت انسانی است. اجزای جنگ و هر کنش خصمانه مرتبط با جنگ و نیروهای نظامی نیز به عنوان موضوع مورد مطالعه در جامعهشناسی جنگ مطرح است.»
جهانفر متن کتابش را در پنج فصل تنظیم کرده است و تلاش داشته تا مطالعهای نسبتاً جامع از موضوع هواپیماربایی در کشور ما به مخاطب ارائه کند. کتاب «پروندهای برای هواپیماربایی» مانند اغلب پژوهشهای اینچنینی با تشریح مباحث نظری درباره موضوع اصلیاش آغاز میشود و نویسنده از مسائلی مثل ترور و هواپیماربایی و نیز جنگ و جامعهشناسی جنگ صحبت میکند. سپس به تبیین مسائل حقوقی مرتبط با موضوع هواپیماربایی، وظایف و تعهدات کشورهایی که مقصد هواپیماربایان میشوند و قوانینی که در این حوزه وجود دارد میپردازد و فصلی از کتاب را به این بحث اختصاص میدهد. سومین و شاید مهمترین فصل کتاب، بررسی هواپیمارباییهای ثبتشده در تاریخ هوانوردی ایران است و جهانفر در آن، حوادث اینچنینی را که در آسمان کشور ما روی دادهاند، با نگاهی جامعهشناسانه بررسی میکند.
نویسنده نقش سازمانهای درگیر در این حوادث را نیز نادیده نمیگذارد و عملکرد همه سازمانهای درگیر در فرایند مقابله با هواپیماربایی نظیر ارتش، سپاه، فراجا و بهویژه نقش نیروهای زمینی، پدافند هوایی و هوایی در مقابله با هواپیماربایی را تشریح میکند. او مطالب کتابش را با روایتهایی از صاحبنظران تکمیل میکند و آخرین فصل پژوهش خود را با مرور مجموعهای از گفتهها و نوشتههای چهرههایی مانند دکتر فرزاد اسماعیلی، مرحوم دکتر سید یعقوب موسوی، دکتر محسن مرادیان به پایان میبرد. همچنین اشاره به این نکته نیز ضروری است که کتاب «پروندهای برای هواپیماربایی» که به همت انتشارات سرو منتشر شده است، بر مبنای این پیشفرض درست شکل گرفته که ایران یکی از کشورهایی است که بارها از تروریسم زخم خورده و آسیب دیده و یکی از مصادیق عملیاتهای تروریستی، ربودن هواپیماهایی است که سرنشینان و مسافران آن، مردم غیرنظامی هستند.
اما نویسنده ابعاد حقوقی و جامعهشناختی این عملیاتهای تروریستی را نیز در نظر میگیرد، روایتش از حوادث را در چارچوب اسناد و مدارک موجود پیش میبرد و به ابهامات و پرسشهایی که وجود دارد با تکیه بر خاطرات شفاهی شاهدان حوادث پاسخ میدهد. همچنین به خوبی، پیچیدگی و حساسیت کار نیروهای امنیتی در مواجهه با هواپیماربایان را نشان میدهد. «مأموران امنیتی با پوشش لباس نظافتچی، پزشک و خدمه در اطراف هواپیمای ربودهشده پراکنده شدند. هواپیماربایان تقاضای برخی خدمات داشتند. درخواست آنها انجام شد و در این هنگام یک مأمور امنیتی پشت دستگاه شارژ مخفی شد. سپس هواپیماربایان برای بیماران داخل هواپیما تقاضای پزشک کردند. دو نفر از مأموران امنیتی بلافاصله بهعنوان پزشک وارد هواپیما شدند. در همین موقع، ربایندگان درخواست دو نظافتچی کردند که دوباره مأموران امنیتی بهعنوان نظافتچی وارد عمل شدند.»
جزئیترین حرکات نیز اهمیت زیادی داشتند و کوچکترین خطایی، کار عملیات را مختل میکرد. «هنگامی که یکی از هواپیماربایان مشغول بازرسی بدنی یکی از نظافتچیها بود، مأموران امنیتی با حرکتی برقآسا هواپیماربا را خلع سلاح کرده، او را به پایین انداختند. در این زمان مأمور دیگری که از آغاز ماجرا پشت سر دستگاه شارژ مخفی شده بود، به کمک مأموران داخل هواپیما شتافت. مأموران امنیتی بهمحض ورود به هواپیما با پرتاب گاز دودزا عملیات نجات را شروع کرده، در یک لحظه هواپیماربایان را خلع سلاح کردند. گروگانهای کویتی و آمریکایی پس از دستگیری ربایندگان هواپیما با ناباوری، مأموران امنیتی ایرانی را در آغوش گرفتند. در ساعت سه بامداد روز دوشنبه، اضطراب ششروزه پایان یافت و یک ساعت بعد، فرودگاه مهرآباد به وضع عادی خود بازگشت. پس از این، هیئت دولت کویت طی بیانیهای از ایران و همه کسانی که در تلاش برای پایان دادن به عملیات هواپیماربایی هواپیمای کویتی شرکت داشتند، تشکر کرد.»
نظر شما