یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۵
دوست دارم بچه‌ها اسامی خداوند را با قصه به یاد بیاورند

فائضه غفارحدادی، نویسنده کتاب «اسم‌های شکلاتی» گفت: دوست دارم بچه‌ها از حالت بی‌تفاوتی که درباره اسامی خداوند دارند به این دلیل که معنی آن‌ها را نمی‌دانند خارج شوند و با شنیدن اسامی خداوند یاد یک قصه شیرین بیافتند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه نعمتی: کتاب «اسم‌های شکلاتی» نوشته فائضه غفارحدادی از سوی کتاب‌های پروانه (کودک و نوجوان به‌نشر) برای کودکان منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب شامل قصه‌هایی درباره اسم‌های خداوند است که براساس آیات ۲۲ تا ۲۴ سوره مبارکه حشر نوشته شده‌اند. قصه‌های این کتاب ماجراهای حامد است که برای اولین‌بار با معانی اسم‌های خداوند مهربان مانند ملک‌القدوس، سلام، یا مؤمن یا مهیمن، عزیز، جبار، مصور، حکیم و متکبر آشنا می‌شود.

عناوین قصه‌های کتاب عبارت‌اند از: «فرق حامد و توردون»، «عموهای دوقلو»، «شاه بی‌خاصیت شطرنج»، «من هم سلام»، «ذکر جادویی و جوجه‌های خنگ»، «فامیلی دوپهلو»، «عزیز عزیز»، «پرهام همه‌چیزتمام مغرور»، «پوشک بوق‌دار» و «مثل مامان یا مثل حانیه».

به بهانه انتشار این کتاب با فائضه غفارحدادی گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه آن را می‌خوانید:

- خداوند خودش بهترین قصه‌گوست و شما درباره اسم‌های خداوند قصه نوشته‌اید. ایده جذابی به نظر می‌رسد. چه شد که این ایده به وجود آمد و صفحات این کتاب با قصه‌هایش پُر شد؟

حقیقتاً نقطه و لحظه خاصی درباره شکل‌گیری ایده اولیه این کتاب یادم نیست؛ اما این دغدغه همواره در وجودم قرار داشت که چرا ما معنای دعاها و مناجات و در کل دیالوگ‌هایی را که با خدا به زبان عربی داریم متوجه نمی‌شویم و از شیرینی این اذکار محروم هستیم. ما در دوران دبیرستان و راهنمایی تواشیح اسماء‌الحسنی را در مدرسه اجرا می‌کردیم و درواقع از بین صد اسم خداوند که در اجرا نام می‌بردیم، معنی تعداد خیلی زیادی از آن‌ها را متوجه نمی‌شدیم. این مسئله بین ما و اسامی که داشتیم صدا می‌زدیم و درعین حال هیچ حسی به آن‌ها نداشتیم چون معنی آن‌ها را نمی‌دانستیم، انقطاعی ایجاد می‌کرد. به این دلیل، هدف اصلی من برای نوشتن این کتاب این بود که وقتی بچه‌ها خدا را صدا می‌زنند، بتوانند با اسم‌های مختلف با خداوند صحبت کنند و این موضوع مستلزم این است که معنای اسم‌های خدا را بدانند و بتوانند در جاهای مختلف با اسامی مختلف با او صحبت کنند. انگیزه اصلی من برای نوشتن این کتاب همین مسئله مهم بود.

- این اولین اثر شماست که برای کودک و نوجوان نوشته و منتشر کرده‌اید. چرا خواستید نوشتن برای این گروه سنی را تجربه کنید؟

درست است که اولین اثر چاپ‌شده من برای گروه سنی کودک و نوجوان است؛ اما اولین مواجهه من برای نوشتن برای این گروه سنی نیست. من حدود یکی دو سال در مجله همشهری بچه‌ها، پاسخ سوالات دینی بچه‌ها را به صورت قصه می‌دادم و یکی دو سال هم با مجله رشد دانش‌آموز همکاری داشتم؛ یعنی من پیش‌تر هم برای این رده سنی نوشته بودم اما این اولین کتاب من در گروه سنی کودک و نوجوان است که به چاپ رسید.

- نوشتن کتاب برای کودکان به‌ویژه قصه و داستان، چالش‌ها و مختصات خودش را دارد که به عقیده برخی، سخت‌تر از نوشتن برای بزرگسالان است. نظر شما چیست؟ آیا نوشتن قصه‌های این کتاب برای شما چالش‌برانگیز بود؟

قطعاً نوشتن برای کودک و نوجوان سخت‌تر از نوشتن برای بزرگسال است. پیچیدگی‌ها و مختصات خاص نوجوانی و کودکی به سختی‌های تکنیکی و محتوایی موضوع اضافه می‌شوند و این مسئله سختی کار را چندبرابر می‌کند. وقتی ما کتاب یا داستانی را می‌نویسیم یک بزرگسال هستیم و مخاطب ما در رده سنی ما قرار ندارد و بهتر است که بگوییم در دنیای ما زیست نمی‌کند. مخاطب کودک و نوجوان ما برای خودش دنیای خاص مربوط به نسل و سن خودش را دارد. اصولاً ارتباط برقرار کردن با این دنیای متفاوت سختی خودش را دارد و باید از ادبیاتی استفاده کنیم که متن را برای این بچه‌ها جذاب کند. همین‌طور محتوایی که می‌گوییم باید متناسب با نیاز و فهم و درک آن‌ها باشد به همین دلیل نوشتن کتاب «اسم‌های شکلاتی» هم خیلی سخت بود.

چیزی که این مسیر را کمی برای من هموار کرده و هنوز هم می‌کند داشتن چند نوجوان در خانه است که این مسئله من را تا حدی با دنیای آن‌ها آشنا می‌کند. بچه‌های من موقع نوشتن با من همراه هستند و من گاهی متن را برایشان می‌خوانم و هر کجا که با متن ارتباط برقرار نکنند یا متوجه آن نشوند، کلمات را عوض می‌کنم. این موضوع کمک بزرگی به من کرده است.

- سه آیه‌ای که بر اساس آن‌ها قصه‌ها را نوشتید، چطور انتخاب شدند؟

آیات انتهای سوره مبارکه حشر (آیات ۲۲ تا ۲۴) برای نوشتن این کتاب انتخاب شد به دلیل اینکه کثرت اسامی خداوند در این سه آیه زیاد بود. همچنین خداوند در یکی از این آیه‌ها کلمه «اسماء الحسنی» را آورده است که این مسئله انسجامی را بین این صفت‌ها به وجود می‌آورد. من این توانایی را نداشتم که برای همه اسامی خداوند قصه بنویسم و باید تعداد محدودی را انتخاب می‌کردم. دوست داشتم همان تعداد محدودی را که انتخاب می‌کنم با یکدیگر ارتباط داشته باشند. در این سه آیه خودِ خداوند ارتباطی بین این اسامی قرار داده است و من هم از راهنمایی خدا برای انتخاب و نوشتن کتاب استفاده کردم.

- قصه‌های هر اسم چطور به سراغ شما آمدند؟ کاملاً ذهنی بودند یا مرتبط با تجارب زیسته‌تان؟

بسیار پیش آماده است که من مفاهیم را با استفاده از قصه برای بچه‌های خودم ساده‌سازی کرده‌ام. در حال حاضر خاطرم نیست که آیا تک به تک این قصه‌ها از روی همان قصه‌هایی نوشته شده است که من برای بچه‌هایم تعریف می‌کردم یا خیر. همواره این اتفاق رخ داده است که وقتی بچه‌ها کلمه‌ای را نمی‌دانند، با قصه برایشان تعریف و معنی کنم. قصه‌های این کتاب هم ذهنی هستند؛ اما حتماً این مسئله روی نوشتن قصه‌ها تأثیر داشته است.

دوست دارم بچه‌ها اسامی خداوند را با قصه به یاد بیاورند

- شما با این کتاب قدمی به سمت ساده‌سازی مفاهیم دینی برای کودکان برداشتید. آیا «اسم‌های شکلاتی» را در این امر موفق می‌دانید؟ به نظرتان توانسته است اسامی را خوب تحلیل و ارائه کند؟ در این بازه زمانی چه بازخوردی از بچه‌ها یا والدین داشتید؟

درباره موفقیت این کتاب نمی‌توانم قضاوت کنم. باید از بچه‌ها پرسید که با کتاب ارتباط برقرار کرده‌اند یا خیر؛ اما من تا به اینجا بازخوردهای خوبی دریافت کرده‌ام. من بیشتر با والدین بچه‌ها در ارتباط هستم و آن‌ها هم به من گفته‌اند که کتاب را برای بچه‌هایشان خوانده‌اند و آن‌ها خیلی کتاب را دوست داشته‌اند. حتی اگر این اتفاق هم رخ ندهد و بچه‌ها یادشان نماند که دقیقاً معنی آن کلمه و اسم چه بود هم مهم نیست. همین که حس خوبی از شنیدن یکی از اسم‌های خدا در دل‌شان به وجود بیاید، خوب است. من دوست دارم بچه‌ها از حالت بی‌تفاوتی که درباره اسامی خداوند دارند به این دلیل که معنی آن‌ها را نمی‌دانند خارج شوند و با شنیدن اسامی خداوند یاد یک قصه شیرین بیافتند. اگر همین امر محقق شود برای من کافی است و به هدف خودم رسیده‌ام.

- این کتاب می‌ تواند دنباله‌ دار شود و کتاب‌ های دیگری هم برای اسامی دیگر نوشته شوند. چنین تصمیمی دارید؟

موضوع اسم‌های خداوند تمام‌شدنی نیست زیرا تعدادشان خیلی زیاد است؛ اما من فعلاً تصمیمی بر ادامه این کتاب ندارم.

- اگر بخواهید کتاب بعدی را بنویسید چه موردی را بیشتر رعایت می‌ کنید و چه موردی را انجام نمی‌ دهید؟ با توجه به تجربه نوشتن اولین کتاب با این موضوع و اولین اثر برای گروه سنی کودک و نوجوان.

به طور مثال اگر من می‌خواستم این کتاب را دوباره بنویسم ابتدای کتاب تعلیقی برای مخاطب قرار می‌دادم و قصه‌ها را با معمای واحدی پیش می‌بردم؛ یعنی در طول قصه‌ها بچه‌ها به یک روایت جدید می‌رسیدند و ماجرای جدیدی را کشف کنند و یک نخ تسبیح میان داستان‌ها وجود داشت تا با هم ارتباط پیدا کنند.

- آیا با تصویرگری کتاب ارتباط برقرار کردید؟ با تصویرگر در این‌ باره ارتباطی داشتید؟

من و خانم واضحی‌مقدم چندین‌بار هم‌فکری کردیم و در مجموع از تصویرگری کتاب خیلی راضی هستم. همچنین از انتشارات محترم به‌نشر هم تشکر می‌کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط