سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نشست علمی «فیزیک جدید و نقش خدا در جهان» روز شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ توسط قطب علمی فلسفه دین اسلامی و گروه منطق فهم دین پژوهشگاه با همکاری موسسه فرهنگی هنری حکمت بالغه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
اگر هستی را غیرقطعی ببینیم جا برای خدا باز میشود
حجتالاسلام علیرضا قائمینیا؛ مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه در این نشست گفت: قطعاً نقش خداوند در جهان با توجه به فیزیک مدرن، مباحث گستردهای را در بر میگیرد که بنده بر خود فیزیک کوانتوم متمرکز میشوم و این امر چند دلیل دارد. یکی اینکه این فیزیک، نوعی شالودهشکنی در تفکر فیزیکی است که تلاش میکند از دوگانگیهای فیزیکی همانند موج و ذره، علیت و عدم علیت و… رها شود. دلیل دیگر اینکه ابعاد فلسفی این فیزیک بسیار پیچیده است.
او اضافه کرد: فیزیک کوانتوم، یک فلسفه متجسد است یعنی فلسفهای است که خودش را در فیزیک نشان داده است. ابعاد الهیاتی و پیامدهایی که دارد دلیل دیگری است که بنده به این بحث بپردازم. فیزیک کوانتوم فیزیک آینده است لذا نباید تصور کرد به اتمام رسیده و همه حرفهایش را بیان کرده است. خود فیزیکدانان هم اعتراف میکنند که فیزیک کوانتوم مجالی را فراهم کرده که هر روز با شگفتی بیشتری مواجه شویم لذا واقعیات بسیار پیچیدهتر از آن است که در ذهن ما وجود دارد.
قائمینیا بیان کرد: دلیل دیگر اهمیت فیزیک کوانتوم برای فلاسفه و حتی دینداران، توفیقات زیادی است که به همراه داشته است. نکته دیگر اینکه وقتی ما گاهی با برخی دوستان درباره فیزیک کوانتوم بحث میکنیم به راحتی میگویند این ربطی به فلسفه ندارد اما به نظرم این تصورات ناپختهای از فیزیک کوانتوم است چون فیزیک کوانتوم چهار مرحله پشت سر گذاشته است. در آغاز پیدایش، به عنوان حل مسائل جهانِ ریزاتمی مطرح شد، در ادامه تبدیل به یک فیزیک گسترده شد، در فاز سوم تبدیل به یک جهانشناسی و در فاز چهارم تبدیل به فلسفه شد.
مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه گفت: وقتی میخواهیم فیزیک کوانتوم را نقد کنیم نباید صرفاً روی اصل علیت مانور دهیم چراکه این مباحث سطحی هستند. الهیات کوانتوم یعنی جریانهای الهیاتی که از فیزیک کوانتوم استفاده میکنند تا مباحثی همانند نقش خدا در جهان یا تثلیث را در الهیات کوانتومی مسیحی حل کنند، دست کم با چهار بحث اساسی ادامه پیدا میکند که یکی از آنها عدم قطعیت است و اگر هستی را غیرقطعی ببینیم جا برای خدا باز میشود چون این خداوند است که جهان را قطعیت میبخشد.
او تأکید کرد: دستهای دیگر، آگاهی را پدیدهای فراگیر میدانند و معتقدند میتوان بر این اساس راهی برای اثبات خدا پیدا کرد. سوم در هم تنیدگی و ناموضِعیت است که الان هم بسیار گسترش پیدا کرده است و جریانی را در الهیات کوانتوم به وجود آورده است که تلاش میکند خلقت جهان و حضور دائمی خداوند در جهان را اثبات کند. چهارمین مورد هم اطلاعات و کوانتوم و نسبت آنهاست که مباحث آن در علوم کامپیوتری و اخترشناسی، بیشتر مطرح است. این هم بحثی جدید است و هستی را در قالب اطلاعات مشاهده میکند و این اطلاعات را تابع معادلات کوانتومی میداند که همین امر، راه را برای مباحث الهیاتی باز میکند.
فیزیک کوانتوم، به شکل بهتری تداوم فاعلیت خداوند در جهان را به ما نشان میدهد
حجت الاسلام حمیدرضا شاکرین مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشگاه دیگر سخنران این نشست بیان کرد: وقتی از علم به طور کلی یا علمی خاص صحبت میکنیم باید توجه داشته باشیم که در علم، تک صدایی حاکم نیست بلکه شاهد نوعی پلورالیزم بسیار قوی هستیم؛ مخصوصاً در مباحث عمدهای که در فیزیک کوانتومی وجود دارد چنین چیزی جدیتر و شدیدتر است. نکته دیگر اینکه دو جریان همواره با علم همراهی کردهاند که شامل جریان طبیعتگرا و جریان خداباور هستند و اگر گذشتهها را هم دنبال کنیم متوجه میشویم که مثلاً نیوتون به شدت خداباور است و مباحث الهیاتی زیادی دارد.
او اضافه کرد: هر دو جریان، از ریشههای فلسفی استفاده میکنند یعنی مبانی را مقدم بر علم پذیرفتهاند و از آنها در جهت تقویت دیدگاه خودشان استفاده میکنند اما اگر بخواهیم از نگاهی بیرونی، قضاوتی نسبت به این دو جریان داشته باشیم به نظر میرسد یافتههای علمی، تلازم بیشتری با دیدگاه خداباوران دارد تا طبیعتگرایان. جریان طبیعتگرا در فیزیک، به انحای مختلفی تلاش دارد جهان را خودبسنده تصویر کرده و نقشی برای خدا قائل نباشد.
شاکرین ادامه داد: بنده در بررسیهایی که داشتم، چه بر اساس نظریه کوانتوم و چه بدون لحاظ آن، چندین جریان و مسیر را پیدا کردم که تلاش کردهاند جهان را خودبسنده تلقی کنند که هر کدام از این دیدگاهها، میتواند موضوعی برای یک نشست مستقل باشد. بنابراین بنده در این جلسه فقط به یک نظریه که همان نظریه کوانتوم و مسئله عدم تعیّن است میپردازم. امروزه کسانیهمانند ویکتور استنجر یا دنیل دنت، معتقدند قائمه برهانِ جهانشناختی، قاعده علیت است و اگر این قاعده را از این برهان برداریم دیگر اساساً برهانی باقی نمیماند. آنها میگویند کارِ مهم نظریه کوانتوم این بود که نشان داد چیزهایی میتوانند بدون علت پدید بیایند و اگر چنین شد دیگر ضرورت وجود خداوند نفی میشود چراکه اگر قرار باشد چیزی بدون علت به وجود بیاید آن چیز میتواند جهان، ذرات سازنده این جهان یا هر چیز دیگر باشد.
مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشگاه گفت: در آن سوی ماجرا، کسانی به میدان آمدند که معتقدند اتفاقاً این عدم قطعیت کوانتومی، نه تنها به ضرر دیدگاه الهی و نقش خدا در جهان نیست بلکه بهتر از فیزیک کلاسیک در این زمینه به ما کمک میکند. چراکه فیزیک کلاسیک، نقشی محدود برای خدا در نظر میگیرد اما فیزیک کوانتوم میتواند این نقش را گستردهتر کند. برای روشتر شدن این بحث باید نگاهی کلی به نقش خدا در جهان داشته باشیم. چند نوع نقشآفرینی خداوند در جهان را میتوانیم در نظر بگیریم که اول شامل خالقیت خداوند و آفرینش نخستین توسط وی، دوم، اینکه خداوند مقوم جهان است، سوم ربوبیت خداوند و چهارم فعل خاص الهی همانند معجزات است. طبیعتاً فیزیک جدید در مورد آفرینش نخستین، مباحث زیادی دارد که الان جای بحث درباره آن نیست اما پای نظریه کوانتوم که به میان میآید این فیزیک میتواند در امر آفرینش نخستین و همچنین افعال الهیِ پس از آن، بهتر نظریهپردازی کند.
شاکرین بیان کرد: در بحث ربوبیت عام، اگر سراغ فیزیک کلاسیک برویم، این فیزیک با قواعد و اصولی که دارد ما را دچار مشکل میکند چون بحث ما منحصر به این میشود که خداوند از اول چگونه جهان را خلق کرده است و دیگر جایی برای دخالت بعدی خداوند و در نتیجه چیزی همانند معجزه باقی نمیماند اما بر اساس فیزیک کوانتوم و اصل عدم تعیّن، برخی فیزیکدانان به این نتیجه رسیدهاند که فیزیک کوانتوم، به شکل بهتری تداوم فاعلیت خداوند در جهان را به ما نشان میدهد چون علاوه بر اینکه آفرینشگر بودن خداوند را ثابت میکند معتقد است که اراده الهی میتواند عدم تعیّنها و عدم قطعیتهای فیزیکی را در جهانِ ذرات، تعیّن ببخشد بنابراین خداوند، دائماً با این جهان ارتباط دارد.
فیزیک کوانتوم به نفع خداشناسی است
حجت الاسلام مهدی افتخار عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی سمنان، در ادامه این نشست گفت: بنده به ربط بین فیزیک و متافیزیک با توجه به فیزیک کوانتوم متمرکز میشوم. در فیزیک کوانتوم، عدم قطعیت ورنر هایزنبرگ حرف اول را میزند یعنی به ذرهموج یا ذرهمیدان که میرسیم، قابلیت ظهور و تعیّن به انواع ریزذرهها بیشتر میشود و در نتیجه جهان ما ساخته شده و ظهور پیدا میکند. تفسیر برخی از عدم قطعیت، عدم اندازهگیری دقیق است اما تفسیر غالب، غیر قابل پیشبینی بودن ذرات است که به عدم امکانِ شناخت میانجامد.
او ادامه داد: نامشخص و لرزان بودن ذرات در ابعاد کوانتومی را در فلسفه، عدم تعیّن مینامیم. چیزی که باعث عدم تعیّن ذرات میشود میدانِ هیگز است که جدیداً مطرح شده است و باعث جرم دادن به ذرات دیگر میشود. از یک جهت دیگر، وقتی از نظریهِ همه چیز صحبت میکنیم در واقع از تعدادی از ابعاد حرف میزنیم که بیتعیّنی آنها به شکل تعیّن درآمده و جهان ما را میسازد. مولوی هم میگوید: «صورت از بیصورتی آمد برون / باز شد انا الیه راجعون / عقل پنهانست و ظاهر عالمی / صورت ما موج یا از وی نمی».
افتخار اضافه کرد: در فیزیک کوانتوم، نمودها و آثاری از جنس اطلاعات وجود دارد. در کوانتوم، به جای چگالی که در فیزیک کلاسیک وجود دارد از چگالیِ احتمال صحبت میکنیم یعنی در فیزیک کوانتوم، بیشتر با احتمالات سر و کار داریم و هرچه جلوتر میرویم به سمت بیتعیّنی حرکت میکنیم. در جدیدترین مسئله در فیزیک کوانتوم، از یک خلأ کوانتومی صحبت میشود که ذراتی در اثر نواسانات کوانتومی پدید میآید و این ذرات به تدریج چگالیدهتر میشود و جهان محسوس ما را میسازد.
او تأکید کرد: برخی میخواهند از این امر، پیدایش از عدم را اثبات کنند. اما سؤال این است که آیا فیزیک کوانتومی، معادل عدمِ مطلق است؟ جواب چنین سوالاتی، بحث فلسفی میطلبد چون عدم قطعیتِ هایزنبرگ، جواب روشنی به ما نمیدهد و ما را قانع نمیکند بلکه آنچه حفرههای خالی فیزیک کوانتوم را پر میکند مفاهیمی فلسفی همانند نحوه خالقیتِ فاعلِ مجرد، وجود لابشرط و امثالهم هستند. در فیزیک کوانتوم، پیشبینیپذیری مطلق نفی میشود اما به جای آن، پای پدیدههای متافیزیکی به میان میآید و این هم به نفع خداشناسی است.
نظر شما