سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -بیتا ناصر: جنگ و پیامدهای سهمگین آن از مقولههای اساسی در ادبیات عرب به شمار میآید و نویسندگان سرشناسی همچون محمود درویش، نزار قبانی، غسان کنفانی و غاده السمان به واسطه تجربیات شخصیشان، از جنگ و ویرانههایی که از خود به جای میگذارد، مهاجرتهای اجباری، رنج دوری از وطن و غم از دست دادن، نوشتند.
مریم نفیسیراد، نویسنده، مترجم زبان عرب و انگلیسی که تجربه زندگی در کشورهای عربی همچون فلسطین، عراق، افغانستان، سوریه و لبنان دارد، معتقد است که خلقت انسان هم جنگ و هم برادرکشی را به همراه داشته و هنوز که هنوز است کشورهای پیشرفته در طلب جنگند.
در این گفتوگو میخوانید:
با توجه به تجربه زیستی شما در کشوری عربزبان، ادبیات عربزبان را تا چه میزان متأثر از جنگ میدانید؟
من در برخی از کشورهای عربی همچون فلسطین، عراق، افغانستان، سوریه و لبنان، پیش از جنگ زندگی کردم که به این سبب تاثیر جنگ بر ادبیات را در آثاری از نویسندگانی مانند محمود درویش، غسان کنفانی، غاده السمان و نزار قبانی دیده بودم. اما رفتهرفته و به مرورِ زمان و با درگیری سایر کشورهای عربی این تأثیر روی نسلهای جوانتر هم بیشتر شد. کشور عزیزمان هم هشت سال درگیر جنگ تحمیلی بود که این مسئله بر ظهور و بروز ادبیات دفاع مقدس تاثیر داشت. جنگ در کشور عراق هم باعث مهاجرت نویسندگان به اروپا شد اما کماکان آثارشان مملو از دلتنگی برای کشور، تأثیر جنگ و ازدیاد فقر است. خالد حسینی نمونهای از نویسندگانی است که تأثیر جنگ را میتوان در آثارش دید. او سالها از کشورش -افغانستان- دور بوده، اما چنان رمانهایی نوشت که دل سنگ را آب میکند. خالد حسینی به مسئله جنگ و تبعات آن پرداخته است.
از آنجایی که در سالهای گذشته کشورهای عربزبان تحولات سیاسی بسیاری را پشتسرگذاشتهاند، این مسئله چه تأثیری بر جریانهای ادبی ادبیات عرب داشته است؟
طبعاً تأثیر گذاشته، هم از لحاظ فلسفی و تحلیلی که چرا جنگ میشود؟ چرا اعراب دارند روزبهروز عقبتر میافتند و در رمانهایی که نوشته میشوند هم ردپای شهدا، مبارزان، آزادیخواهان، تبعید، غربت و فقر دیده میشود؟
اصلیترین ویژگی ادبیات مدرن عرب را چه میدانید؟
در قرنهای ۱۹ و بیستم میلادی ارتباط اعراب با غرب، باعث ایجاد تحول و مدرن شدن ادبیات عرب تحت عنوان «النهضه» شد. من به شخصه کتاب طه حسین تحت عنوان «الایام» را که در ژانر تریلر و وحشت به نگارش در آمده، به عنوان نقطه عطف و پایهگذار ادبیات مدرن عرب میدانم. به این ترتیب اصلیترین ویژگی ادبیات مدرن را ورود ژانرها به ادبیات میدانم که تحت تأثیر غرب بوده است. مقوله جنگ از قدیم در ادبیات بوده و هست و متأسفانه همیشه خواهد بود. نوشتن و خواندن درباره جنگ هرگز پایان نمییابد. خلقت انسان هم جنگ و برادرکشی را به همراه داشته و هنوز که هنوز است کشورهای پیشرفته در طلب جنگند. کاش میشد در کنار پیشرفتهای علمی، در این زمینه هم پیشرفت میکردیم و دیگر جنگی وجود نداشت. «کتاب دزد» از مارکوس زوساک یکی از کتابهای خوب است که به مسئله جنگ در آلمان زمان نازیها پرداخته است. «جنگ و صلح» از لئو تولستوی نیز یکی دیگر از نمونههای خوبی است که میتوان به آن اشاره کرد. من هم در کتاب «فیلی در اتاق» به مسئله جنگ جهانی سوم و اسلحههای بیولوژیکی و نانو رباتهای جنگجو و در رمان «هادس» به جنگ داخلی سوریه پرداختم. در مقدمه رمان فیلی در اتاق آمده است: «یادم نیست نامم چه بود… دوست داشتم که یاس باشم اما مرا به همسری بلا در آوردند و نامم را گذاشتند جنگ…»
پیشتر ترجمه کتابی از غسان کنفانی را به چاپ رساندهاید. با توجه به فعالیتهای کنفانی به عنوان یک مبارز، از تاثیر جنگ و پیامدهای آن بر آثار او بگویید.
داستان «سرزمین پرتقالهای غمگین»، ماجرای خروج غسان کنفانی از سرزمین فلسطین و پناهندگیاش به لبنان است. او غم و حزنش را از طریق مجموعه داستانهای مربوط به مهاجرتش از یافا به عکا بیان کرده است. تلاش کنفانی برای ایجاد چشماندازی نوآورانه درباره دورنمای فلسطین است که با واژگانش سعی در ترسیم آن دارد. دورنما با خاطره ارتباط دارد؛ گویا یک فلسطینی نمیتواند از خاطراتش در لحظات آشفتگی و تلخی رها شود و یا گویا این خاطره دروازهای است که با گذر از آن، به تنها راهِ ممکن برای رسیدن به ذاتش، دست مییابد. این کتاب در داستانهای مختلف خود، درد و رنج ملت فسلطین را از زوایای گوناگون نشان میدهد. گویا میخواهد داستان، بازتابی از درد و رنج واقعی انسان باشد. او در این اثر به طور کلی درد و رنج آوارگان فلسطینی را شرح میدهد؛ آلام و جراحتهایی که با زندگی وی آمیخته شده و تمام ویژگیهای شخصیت فلسطینی را از طریق نماد «پرتقال» و زیتون و خرما نشان میدهد. غسان کنفانی به خوبی توانسته ایدهاش را به مخاطب منتقل کرده و قلبش را فشرده سازد و نوعِ خاصی از پیوند جوهری را آشکار کند و در نتیجه آن حس همبستگی بین فلسطینیها و جرح و مرارتها ایجاد شود تا بتواند برای بسیاری از داستانهای فلسطینی که مظهر تراژدی فلسطینیها هستند، به خواننده آمادگی بدهد.
آثار نویسندگان عربزبانی که متأثر از جنگ مینویسند، چه جایگاهی در میان مخاطبان ادبیات عرب دارد؟
نویسندگان و شاعران موفقی همچون محمود درویش، غاده السمان، نزار القبانی، غسان کنفانی، شکری المبخوت، سعد محمد رحیم و غائب طعمه همگی آثاری دارند که برای همه دورهها باعث ایجاد همذات پنداری شده و برای آیندگان آگاهیبخش است.
برخی معتقدند ادبیات جنگ به نوعی تاریخنگاری از جنگ و پیامدهای آن را ارائه میدهد. نظر شما دراینباره چیست؟
من با ۵۰ درصد این نظر موافقم. در موضوع پیامدهای جنگ میتوانم به رمانی درباره دخترِ یک جانباز موجی اشاره کنم. این دختر دارد تقاص جنگ ۴۰ سال پیش را پس میدهد. به عبارتی پیامدهای جنگ را میتوانیم در رمان بخوانیم؛ آلام و جراحتهای پدرش، شب بیداریها، فقر، نبود امکانات درمانی، نداشتن شغل پدر، تحت پوشش بیمه نبودن، تروماهایی که پدرش دارد، آسیبهایی که مادرش میبیند و از سوی دیگر افسردگیها و اضطرابهای دختر؛ این زندگی که نویسنده به آن میپردازد تاریخنگارانه نیست اما تأثیر و پیامدهای جنگ بر نسلهای بعدی، بر بازماندگان و فرزندان بازماندگان است.
نظر شما