به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، برنامه «تجربه زیسته» شبکه اینترنتی کتاب شنبه (۲۳ دیماه) میزبان کاظم طلایی، مدیر هنری و مدیرمسئول نشر طلایی بود. وی دراین برنامه به بیان خاطراتش به دنیای تصویرگری کتاب و آشنایی با نویسندگان مترجمان و ناشران پرداخت.
مدیر نشر طلایی در این برنامه با اشاره به اصالت روستازادهاش گفت: متولد سال ۴۲ هستم و در یکی از روستاهای اطراف همدان صالح آباد شهرستان همدان به دنیا آمدم. داستان آشنایی من با کتاب از طریق نقاشی بود. از دوران ابتدایی نقاشیهای خوبی میکشیدم و با دیدن نقاشی کتابها بسیار بر سر ذوق میآمدم. سال ۵۰ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همدان که تازهتاسیس و در یک مکان مدرن ایجاد شده بود، رفت و آمد پیدا کردم.
وی با بیان اینکه در کانون به کودکان و نوجوانان وسایل نقاشی میدادند، گفت: در آنجا کتاب امانت میگرفتیم و در برنامههای متنوع فرهنگی کانون شرکت میکردیم. کتابهای آنجا غالباً با جلد ضخیم و گرماژ بالا و اغلب ترجمه شده بود. این کتابها را بررسی نقاشیها امانت میگرفتم.
طلایی با بیان اینکه وضعیت اقتصادی متوسطی داشتیم و پدرم راننده یک شرکت بود، اظهار کرد: یک استاد انقلابی داشتیم که در دوران راهنمایی و نزدیک انقلاب به ما نقاشی یاد میداد و مشوق بچهها بود. سال دوم دبیرستان که انقلاب شد پرتره شخصیتها مانند امام خمینی (ره) را می کشیدیم؛ اولین پرترهای که کشیدیم مرحوم آخوند از علمای همدان بود که تازه مرحوم شده بود. این پرترهها را روی بوم میکشیدم.
وی با اشاره به مرحوم حسن ترک که یکی از شهدای شاخص همدان بود، گفت: این شهید در آن زمان در دبیرستان ما فعالیت میکرد و من با این شهید بزرگوار در زمنیه فعالیتهای فرهنگی و نقاشی همکاری میکردم. بعد از انقلاب اسلامی هرآنچه از کانون پرورش یاد گرفته بودم در مسجد پیاده کردم. آن زمان در زیر زمین مسجد امیرالمومنین (ع) شهرستان همدان کتابخانه ایجاد کردم که بسیار مجهز شد و اعضای زیادی را توانستیم جذب کنیم.
وی افزود: همه کتابهای کتابخانه را مشمعپیچ و شمارهگذاری کردیم. در آن زمان ناشران کم بودند و کتابهای کمی هم منتشر میشد. در این کتابخانه براساس کتابهای جدید، نقاشیهای بزرگ میکشیدم و بهعنوان معرفی کتاب در کتابخانه قرار میدادم. خاطره نقاشی با بسیجیان برایم بسیار جذاب بود.
طلایی با بیان اینکه کار کردن در کتابخانه برایم لذتبخش بود و موجب شد به سراغ معلمی بروم، گفت: سال ۵۸، دانشگاهها که تعطیل شد در امتحانات تربیتمعلم شرکت کردم و قبول شدم. بعد از یکسال که دوره تربیت معلم را طی کردم؛ به روستای محمودآباد، کمیجان چهرقان و اسفندان همدان رفتم و چهارسال در این روستاها تدریس کردم. از این سالها خاطرات زیادی دارم و هنوز با شاگردانم ارتباط دارم. علاوه بر نقاشی در زمینه خوشنویسی هم فعالیت کردم. خط را پیش آقای فوادی در انجمن خوشنسویسان ایران گذراندم و درجه استادی ممتاز را هم در این حوزه دارم. تا سال ۶۷ در جبهه بودم و سال ۶۸ وارد دانشگاه هنر شدم و رشته گرافیک خواندم.
طلایی با بیان اینکه سابقه معلمی من در آشنایی با مجلات رشد تاثیرگذار بود، گفت: همزمان با همکاری در آموز ش و پرورش ۱۲ ساعت در آموزش و پرورش کار میکردم. آن زمان آقای چینیفروشان که مدیر هنری مجلات رشد همدان بود، من را به سازمان پژوهش آموزش و پرورش تهران معرفی کرد. من ۳۰ سال در مجلات رشد بهعنوان تصویرگر، گرافیست و مدیر هنری حضور داشتم.
طلایی در پاسخ به این پرسش که آن زمان که وب نبود از کجا ایده میگرفتید، گفت: آن زمان کتابهای لاتین کودکان زیاد بود و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منبع خوبی برای استفاده از کتابهای کودک و تصویرگری بود. اعزام تصویرگران به نمایشگاههای خارجی نیز بسایر موثر بود. الان شرایط بسایر بهتر است و البته ابزار این استفاده هم عوض شده است. این ابزارها قابل ادیت است و امکان دست بردن در آن وجود دارد. بچههای تصویرگر ایران بسیار با استعدادند اما اعتماد به نفش ندارند یا حداقل آن زمان نداشتند. اما وقتی تصویرگران ایرانی جایزه گرفتند و از ناشران خارجی سفارش گرفتند؛ دلگرم شدند. اکنون تصویرگر کار بلد بیکار در ایران نداریم. در مجموع خانمها در این وضعیت شرایط مطلوبی برای کار در منزل دارند. تصویرگران قبلاً فقط کتاب کار میکردند اما اکنون در طراحی پارچه بنر و حوزههای تبلیغاتی طراحی خانه دکور و انیمیشن و نقاشی فعالیت میکنند.
وقتی یک هدیه سفارشی موجب جرقه بومیسازی و موفقیت میشود!
طلایی با ذکر خاطره از شرکت تولید کفش ایرانی که نشانواره آن را طراحی کرده بود، گفت: یک روز یک آدمی در همین شرکت به من گفت من میخواهم کتابهای درسی ایران را به آمریکا ببرم تا بچههای ایرانی آنجا فارسی یاد بگیرند این کتابها را برایش تهیه کردم. او برای جبران کار من خواست هزینه بپردازد من قبول نکردم و در ازای این کار آخرین ورژن فرهنگ نامه کودک و نوجوان را از آمریکا برایم آورد.
مدیر نشر طلایی گفت: قبل از این هدیه در حوزه فرهنگنامه کار کرده بودم و برایم سوال بود، چرا ناشران در زمینه فرهنگنامه که ۵۰ تا ۶۰ نفر نویسنده تصویرگر عکاس و گرافیست دارد و پُرکار است وارد نمیشوند؟ در زمانی که در مجلات رشد کار میکردم در حوزههای مختلف با همه مترجمان نویسندگان گرافیستها میشناختم و چون خلایی را در این زمینه احساس کردم، دست به تالیف فرهنگنامه زدم. وقتی آخرین نسخه فرهنگنامه نوجوان را آن شخص از یکی بهترین ناشران آمریکایی برایم آورد؛ بسیار جذب آن شدم.
طلایی با بیان اینکه در حوزه نشر، نخستین تجربهام تولید فرهنگنامه «کلید دانش» بود که با مشارکت ۱۰۰ نویسنده و گرافیست و عکاس منتشر شد، گفت: این فرهنگنامه را بهصورت مشارکتی با یک ناشر منتشر کردم. این اثر، جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی را بُرد. فرهنگنامه «نامآوران» نیز اثر دیگری بود که بعد از دو سال از انتشار برنده جایزه کتاب سال شد. بعد از آن «حیات وحش ایران» را با مشارکت ۱۳ نویسنده و ۲۱ عکاس منتشر کردم، اثری که جوایز مختلفی دریافت کرد. آخرین فعالیتمان نیز فرهنگنامه «تاریخ ایران» است که ۶ سال انتشار آن زمان برد. این فرهنگنامه تاکنون سهبار منتشر شده است.
نظر شما