به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه ششجلدی «بامزهها»، مجموعهای داستانی است با شخصیت حیوانات. در هر داستان ماجرای بامزهای رخ میدهد. ماجرایی که ناشی از بیخبری شخصیتهای داستان از قابلیتهای خویش یا بیخبری از یکی از پدیدههای جهان آفرینش است و در فراز و نشیب داستانی، کمکم آن پدیده و اهمیتش آشکار میشود. در این مجموعه، کودکان عزیز به شکل غیرمستقیم به حکمت خدا در آفرینش پی میبرند. سعی شده است زبان اثر تا حدودی طنزآمیز و رفتار شخصیتها بانمک باشد تا جذابیت کار بیشتر شود. انتشارات گنجشکهای جمکران مجموعه ششجلدی «بامزهها» را برای کودکان رده سنی ب و ج منتشر کرده است.
سیدمحمد مهاجرانی، نویسنده اثر متولد ۱۳۴۸ در شهر مهاجران اراک است. او دانشآموخته حوزه علمیه قم و از شاعران آیینی کودک به شمار میرود. او درباره شروع سرودن شعر میگوید: «اولین شعرهایم که از شما چه پنهان شبح شعر و شبه شعر بودند در سال ۶۳ خودنمایی کردند. سال ۶۵ اولین شعر کودکم به دنیا آمد. شعری برای کودکانی که هر لحظه منتظر آمدن موشک عراقاند. اولین کتاب کودکم مجموعهای است به نام «پیامبر عزیز ما» که سیره پیامبر خدا را با زبان شعر ترسیم میکند و همانگونه که امام سجاد (ع) در یکی از دعاهایش (دعای دوم صحیفه) پیامبر خدا را مفتاح البرکه (کلید برکت) مینامد، این مجموعه فتح بابی شد برای نگارش و سرودن آثار و مجموعههای دیگری که هر کدام به نوعی به مفاهیم دینی میپردازدند.» در این گزارش، میخواهیم بر شش جلد مجموعه «بامزهها» که جزو تازهترین آثار مهاجرانی است مروری داشته باشیم:
خالخالی و خالخالک
جلد اول مجموعه ششجلدی «بامزهها»، با عنوان «خالخالی و خالخالک»، ماجرای دو کفشدوزک به نامهای خالخالی و خالخالک را روایت میکند که در گوشه یک باغ بزرگ باهم همسایه دیوار به دیوار هستند. خالخالی خانهاش روی بوته توتفرنگی و خاخالک روی بوته تمشک زندگی میکند. آن دو گاهی روی بوته یکدیگر میآیند و باهم بازی میکنند و گاهی روی برگهای نیلوفر مینشینند و سرسرهبازی میکنند. یکی از همین روزها خالخالی در کنار چشمه، سوسک سیاهی را میبیند که بالهایش زیر آفتاب برق میزند. خالخالی از رنگ سوسک سیاه خیلی خوشش میآید. خالخالک هم همان روز سوسک سرخی را میبیند که روی برگهای تمشک نشسته است. قطرههای شبنم روی بالهای سرخش چکیده و زیر نور آفتاب میدرخشد. او هم در حسرت داشتن بالهای سرخ و براق و یکدستِ سوسک، به او خیره میشود. خالخالی و خالخالک که هردو با دیدن رنگ سرخ و سیاه سوسکها، از ظاهر خود ناراحت و غمگین شدهاند، فکر تازهای به سرشان میزند….
کتاب «خالخالی و خالخالک» با تصویرسازی سیدهرضوان مدنی در ۲۴ صفحه مصور منتشر شده است.
کاکا و کوکو
جلد دوم مجموعه ششجلدی «بامزهها»، با عنوان «کاکا وکوکو»، ماجرای خانم کوالا و کانگورو و بچههایشان را روایت میکند که در کنار رودخانهای زندگی میکنند. کوکو، بچه ناز کوالا تا نگاهش به آب میافتد، هیجانزده از کیسه مامان بیرون میپرد و کاکا، بچه ناز کانگورو تا کوکو را در کنار رودخانه میبیند ذوقزده از کیسه مامان خود بیرون میپرد. همسایهها باهم گرم صحبت و خوشوبش میشوند و بچهها هم حسابی سرگرم بازی! تا اینکه خورشیدخانم کمکم پایین میآید و هوا رو به تاریکی میرود. کوالا و کانگورو هردو بچههایشان را صدا میزنند. کاکا و کوکو با دستوپای خیس و گِلی به طرف مامانهایشان میآیند و در گوش هم یواشکی چیزی میگویند. چیزی که مامانها از آن خبر ندارند… گویی تصمیم به انجام کار تازهای گرفتهاند….
کتاب «کاکا و کوکو» با تصویرسازی لیلی حیدری در ۲۴ صفحه مصور منتشر شده است.
قارقاقور بَقولی!
جلد سوم مجموعه ششجلدی «بامزهها»، با عنوان «قارقاقور بقولی!»، ماجرای کلاغ کنجکاو و زیرکی را روایت میکند که یکروز بهاری در حالیکه روی شاخه سبز بید مشغول خواندن آواز مخصوص به خود یعنی قارقار قارقار است، اردکی را میبیند که با جوجههایش به سوی رودخانه در حال حرکتاند و آوازی را هم میخوانند: قاقا قاقا…. کلاغ از آواز اردکها خوشش میآید و تصمیم میگیرد آن آواز را یاد بگیرد؛ بنابراین پَرزنان پشت کوهی میرود و آن را تمرین میکند. به همین ترتیب تا پایان هفته در میان جنگل میچرخد و هر روز هفته را مشغول تقلید آوازهای جدید دیگر میشود. تا اینکه روز خودنماییِ او اتفاق عجیبی میافتد....
کتاب «قارقاقور بَقولی!» با تصویرسازی لیلی حیدری در ۲۴ صفحه مصور منتشر شده است.
قاصدک بدجنس
جلد چهارم مجموعه ششجلدی «بامزهها»، با عنوان «قاصدک بدجنس»، ماجرای دو خرگوش سیاه و سفید را روایت میکند که در میان سبزهها جستوخیزکنان مشغول بازی هستند. هرکدام از آنها به دنبال چیزی هستند که تا به آن روز آن را ندیدهاند و فقط اسمش را شنیدهاند. خرگوش سفید به دنبال جوجه تیغیِ شناور در باد و خرگوش سیاه به دنبال گل قاصدک عجیبی که مثل موش لای سبزهها راه میرود، هستند. آن خرگوش از آن طرف دواندوان و این خرگوش از این طرف دواندوان بالای تپه میدوند که ناگهان….
کتاب «قاصدک بدجنس» با تصویرسازی سیدهرضوان مدنی در ۲۴ صفحه مصور منتشر شده است.
دُم بُریده
جلد پنجم مجموعه ششجلدی «بامزهها»، با عنوان «دُم بُریده»، ماجرای کفشدوزک و دوستانش یعنی شاپرک، سنجاقک، جیرجیرک و ملخ را روایت میکند که حین بازی قایمباشک زیر برگ درختی که لب جوی افتاده، دُم بُریده مارمولک را پیدا میکنند. بعد از گفتوگو و مشورت با یکدیگر، به این نتیجه میرسند که مارمولک دمش را آنجا گذاشته و از آنجا که کفشدوزک بسیار دلسوز و مهربان است، تصمیم میگیرد به سمت لانه مارمولک برود تا دُم را به او برساند. دوستانش هم پشت سر او راه میافتند؛ اما مارمولک خانه نیست! دم را همان جا جلوی در لانهاش میگذارند تا وقتی مارمولک به خانهاش برگشت دم را ببیند و آن را بردارد. فردا هم میآید و میرود و دم همچنان جلوی در لانه افتاده است… از مارمولک خبری نیست… بچهها که دیگر نگران شدهاند، به فکر راه چارهای میافتند....
کتاب «دُم بُریده» با تصویرسازی سیدهرضوان مدنی در ۲۴ صفحه مصور منتشر شده است.
گنجشک خوشخیال
جلد ششم مجموعه ششجلدی «بامزهها»، با عنوان «گنجشک خوشخیال»، ماجرای گنجشک گلوزرد، پرنده مهاجری را روایت میکند که از دوردستها به باغی در خوزستان، نزد گنجشکهای دیگر آمده است. گنجشکهایی که تا به حال از باغ خود و باغهای اطراف فراتر نرفتهاند. گنجشک گلوزرد از تجربههای سفرش به مناطق دیگر برای آنها میگوید. از رودخانه و دریا و قایق و کشتی! اما گنجشکها که برای اولینبار است اسم رودخانه و دریا و قایق و کشتی را میشنوند، هاجوواج یکدیگر نگاه میکنند و حرفهای گنجشک گلوزرد را باور نمیکنند، او را خوشخیال خطاب میکنند و همگی قاهقاه میزنند زیر خنده. در این میان کبوتر سفیدی که نوک درختی نشسته و حرفهایشان را شنیده از راه میرسد.
کتاب «گنجشک خوشخیال» با تصویرسازی رقیه طاهری در ۲۴ صفحه مصور منتشر شده است.
نظر شما