سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - علیالله سلیمی، روزنامهنگار: دوره نوجوانی معمولاً همراه با هیجانها و ماجراجوییهای خاص این دوره سنی پرشور و حرارت است که وقتی مجموعهای از این ویژگیها در یک اثر داستانی تجمیع شود، طبعاً با اثری به مراتب خواندنیتر مواجه هستیم که اغلب مخاطبان نوجوان میتوانند با برخی از شخصیتهای آن احساس همذاتپنداری کنند.
رمان نوجوان «آتشگاه» نوشته احمد مدقق، نویسنده افغانتبار اهل ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و شخصیت محوری این داستان که نوجوانی به نام «حبیب» است، ویژگیها و خصلتهایی دارد که برای بسیاری از نوجوانان آشناست. حبیب در یک محیط روستایی با موقعیت زمانی و مکانی خاص در گوشهای از جغرافیای کشور افغانستان زندگی میکند که اهالی این منطقه دغدغهها و مشکلات خاص خود را دارند. دغدغه اول، نحوه مواجهه با خان روستاست که آدمهای این خان، افراد روستا را در مواردی تنها با به زبان آوردن نام یک موجود غیرانسانی (روباه که صفت برگرفته از آن را برخی از اهالی به خان نسبت دادهاند!) دستگیر و زندانی میکنند. ایوبخان در مجاورت روستا و پای کوه آتشگاه، قلعهای دارد که با بهانههای مختلف افراد روستا را دستگیر و در قلعه زندانی میکند. قربانقصاب، پدر حبیب هم به بهانهای دستگیر و در قلعه زندانی شده است.
داستان آتشگاه از این نقطه و با تلاشهای حبیب برای آزادی پدرش شروع میشود. همزمان اتفاقهای دیگری هم در محدوده روستای بلوطک، محل زندگی حبیب، اتفاق میافتد که روند ماجراها را وارد مسیر تازهای میکند. زمزمههای حمله قوای شوروی به سمت روستا قوّت گرفته و نشانههای آن در وقایع پیرامون دیده میشود. نویسنده از همان ابتدای داستان به برخی مهارتهای ساکنان روستا که اغلب آنها چند مهارت را همزمان دارند، اشاره میکند که در ادامه داستان، این ویژگی شخصیتهای قصه به کمک گرههای داستانی میآید. وقتی روستای بلوطک و قلعه ایوبخان در معرض تهدید دشمن قرار میگیرد و حتی قلعه توسط نیروهای شوروی تصاحب میشود، مهارتهای مختلف ساکنان روستا به کمکشان میآید و آنها با بهرهگیری از این مهارتها به جنگ دشمن میروند. شیخناصر از الیاف، طنابهای محکم و بلند میبافد که از طریق آنها نیروهای مقاومت روستا در قلعه تحت اشغال فرو آیند و از طریق فرستندهای که یکی از اهالی روستا ساخته، برای ارتباط و هماهنگی جهت ورود به قلعه استفاده میشود. حبیب هم با مهارتی که در روشنکردن آتشهای رنگی از پدرش یاد گرفته، در برافروختن آتشهای رنگی در داخل قلعه برای فراری دادن نیروهای دشمن دست به کار میشود.
در پسِ ماجراهای ظاهری کتاب، به یک مفهوم کلیدی هم در داستان اشاره میشود که همانا، مقاومت در برابر اشغالگری نیروهای متخاصم است. آن هم با کمترین و سادهترین امکانات و ابزارهایی که در دسترس است. با آنکه داستان «آتشگاه» در ابتدا با رویکرد و هدف مبارزه با ایوبخان که یک فرد قدرتمند و ظالم و در عین حال داخلی است شروع میشود؛ اما در ادامه و با ورود یک نیروی اشغالگر خارجی، نیروهای شوروی، اهداف مبارزه ساکنان و مبارزان روستا تغییر مسیر میدهد و همه نگاهها به دشمن خارجی معطوف میشود. حتی در بخشهای پایانی داستان، ایوبخان هم به صف گروه مقاومت روستا میپیوندد تا علیه نیروهای اشغالگر شوروی با هم مبارزه کنند.
یکی از نکات کلیدی داستان، همین پیام روشن اثر در اتحاد ساکنان یک منطقه یا سرزمین در مبارزه با دشمن خارجی است که ارتباطی با فرهنگ و هویت ساکنان آن منطقه یا سرزمین ندارد و تنها قصد اشغالگری دارد و غارت اموال و از بین بردن فرهنگ و هویت جمعی آن ناحیه که تبعاً به این راحتی محقق نخواهد شد. برای یادآوری این مسئله، نویسنده به ریشههای تاریخی فرهنگ و هویت ساکنان منطقه محل وقوع حوادث داستان هم اشاره میکند و برای این منظور، قصه خلیل و آذر، ساخت قایقهای کاغذی و همچنین تاریخچه ساخت قلعه در دامنه کوه آتشگاه را هم روایت میکند که نشان دهد، قلعه جنبه نمادین در فرهنگ ساکنان آن ناحیه دارد که خود نمادی از تلاش برای درستکردن استحکامات قوی در مقابل دشمن متجاوز و اشغالگر است که حالا به نسلهای کنونی ساکنان منطقه رسیده و اگرچه توسط ایوبخان مصادره و نگهداری میشود؛ اما متعلق به همه ساکنان آن منطقه است تا در هنگام مواجهه با دشمنانی که از بیرون مرزها با هدف اشغالگری پیش میآید، نقش بازدارندگی داشته باشد.
به بیان دیگر، در رمان «آتشگاه»، آتش رمز مبارزه با اشغالگران است که در هر دورهای به شکلی متفاوت و تازه به کار گرفته میشود. چاپ دوم (۱۴۰۲) کتاب «آتشگاه» نوشته احمد مدقق، با ویراستاری معصومه عدالتپور، در ۱۱۰ صفحه از سوی انتشارات صاد چاپ و منتشر شده است.
نظر شما