سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گلنار ثروتیان، یکی از تصویرگران پرکار کتاب کودک است. ثروتیان چندین سال است که در این حوزه به صورت ممتد فعالیت دارد و در جشنواره برلین ۲۰۱۶ موفق به کسب دیپلم افتخار و جایزه منتخب مردمی شد و در حال حاضر به شغل معلمی مشغول است و به دانشآموزان بسیاری آموزش میدهد. در این شماره از پرونده «گفتوگو با تصویرگران ایرانی کتاب کودک» با ثروتیان درباره ورودش به دنیای نقاشی و تصویرسازی داستانها صحبت کرده و نظر او را درباره سبک تصویرسازیاش پرسیدهایم که در ادامه این گفتوگو را میخوانید:
- آغاز کار تصویرگری شما از چه سالی و با همکاری با کدام انتشاراتیها بوده است؟
از سال ۱۳۸۰ بعد از فارغالتحصیلی از دانشکده هنر فعالیت من آغاز شد. در ابتدا با مجلات همکاری داشتم و سپس فعالیت حرفهای خود را با انتشارات کانون پرورش فکری و کوشش ادامه دادم و پس از آن جذب انتشارات دیگر شدم. بیش از ۸۰ جلد کتاب در حوزه کودک و نوجوان تصویرسازی کردهام که برخی از آنها برای انتشاراتهای خارجی مانند کشورهای عربی، اروپایی و آمریکایی هستند.
- سبک تصویرسازی شما اغلب در قالب چه موضوعاتی است؟
سبک تصویرسازی من بنا بر انتخاب و نوع اجرا بیشتر برای کودکان یعنی گروه سنی الف و ب است و اغلب کارها بهصورت فانتزی و رئال بوده است. با اینکه انتخاب من ادبیات کودک است و مخاطب اصلی تصویرسازیهایم خود کودکان هستند؛ اما بزرگسالان نیز بخشی از مخاطبان این تصاویر هستند. بنابراین سعی دارم قالب و موضوعاتی را انتخاب کنم که مورد علاقه و پسند کودکان و بعد بزرگسالان باشد. البته روند اجرای من طی ۲۰ سال تغییراتی داشته است؛ زیرا زمانی که ناشران یک سبک از کارهای شما را میپسندند و انتخاب میکنند، خودبهخود آن سبک برجستهتر میشود و ادامه پیدا میکند.
- اولین کتابی که کار تصویرگری آن را انجام دادید چه بود؟ به عنوان اولین تجربه چطور بود برای شما؟
اولین کتابی که تصویرسازی آن را انجام دادم، کتاب «گنجشک و پروانه» از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۸۳ بود. در آن سال، ابوالفضل همتی، مدیر هنری انتشارات بود و در این مسیر خیلی به من کمک کرد. لازم به ذکر است که شرایط تصویرسازی در آن زمان بسیار متفاوت بود. اغلب تصویرسازیها بهصورت دستی بود که همین امر روند به نتیجه رسیدن یک کتاب را بسیار طولانی میکرد. در خاطرم هست که من بارها و بارها برای اجرای طراحیهای مقدماتی تکی از کرج به تهران میآمدم. راهنماییهای مدیر هنری در آن زمان بسیار برای من کمککننده بود. تکنیک کاری من در ابتدا اکرولیک و چسب بود که سختیهای خودش را داشت. گاهی یک فریم را سه مرتبه تکرار میکردم تا به نتیجه دلخواه برسم. خدا را شکر اولین کتابم یکی از کتابهای بسیار خاص برای من است. این کتاب در سال ۲۰۰۷ در جشنواره بلگراد برگزیده شد.
- متن داستان چه اندازه در انتخاب شما نقش دارد؟ علت انتخاب کتاب «هدیهی خدا» چه بود؟
متن داستان، بنمایه ذهن تصویرگران برای داستان یا شعر است و من هم به کار کودکان بسیار علاقهمند هستم. شناخت و درک متن برای ما تصویرگران اهمیت بسیاری دارد و از آنجا که تصاویر به نوعی تأمین اطلاعات داستان هستند و درواقع معنای واژگان را کامل میکنند به شفافسازی متن میپردازند و از آنجا که تصاویر توجه مخاطب بهویژه مخاطب گروه الف و ب را به خود جلب میکند جنبه تزئینی و منبع لذت بصری است. متن و تصویر در کتاب داستان مکمل همدیگر هستند؛ به طوریکه تصویر نهتنها عامل جذابیت کتابهای داستانی و غیرداستانی است، بلکه متن هویتی جدید میدهد و تأثیر متفاوتی را در مخاطب ایجاد میکند. علاوهبر این، علاقهمندی من به تصویرگری کتاب کودک و آشنایی با داستانهای کلر ژوبرت این انتخاب را رقم زد. من داستانها و سبک نویسندگی خانم ژوبرت را بسیار دوست دارم. یکی از جذابیتهای داستان برایم اتفاقات مدرسه بود که خودم شاهد آنها هستم؛ چون من معلم گرافیک در هنرستان هستم و ایندست از اتفاقات شیرین که در بین دانشآموزان و بچهها رخ میدهد برایم جذاب است و تصویرسازیکردن فضای آن را دوست دارم.
- تصویرگری کتاب کودک از نظر نوع فعالیت و حس و حال اثر چقدر با تصویرگری کتابهای دیگر متفاوت است؟
سابقۀ تصویرگری کتاب نوجوان را ندارم؛ اما درباره تصویرگری کتاب کودک میتوانم بگویم، تصویرسازی برای کودکان روحیه خیلی لطیفی میطلبد؛ زیرا زمانی که شما انتخاب میکنید برای گروه الف و ب تصویرسازی کنید باید فضایی را برای کودکان خلق کنید که آنها احساس راحتی کنند و رنگ، ترکیببندی مناسب سن و روحیات آنها باشد. بهطوری کتاب برای بچهها خوشایند باشد و در ذهن آنها برجسته و پررنگ بماند. این نکته مهمی است که تصویرگران کتاب کودک باید بدانند؛ مخاطبان شما کودکانی هستند که از دنیای بزرگسالان دور هستند و طراحی تصویرسازی کتاب کودک باید در عین زیبایی و خلاقیت، ساده باشد؛ زیرا کودکان درک پایینتری نسبتبه بزرگسالان دارند و درنتیجه برای طراحی تصویرسازی کتاب کودک باید روح خود را با یک کودک وفق دهید. همچنین باید به این نکته توجه داشته باشید که کودک توانایی خواندن کتاب را ندارد و تنها میتواند به خوانش والدین خود گوش دهد و تصویرسازی کتاب کودک باعث میشود تا در کنار شنیدن، داستان یا موضوع را بهتر متوجه شود.
حسوحال تصویرگری کتاب کودک یا حتی نوجوان با دنیای بزرگسالان بسیار فاصله دارد و حتی از نظر رنگبندی و رنگسازی متفاوت است. تصویرگری برای کودکان تنها در شخصیتپردازی و رنگآمیزی خلاصه نمیشود؛ هر کتابی که برای دنیای کودکان به تصویر کشیده میشود درواقع تصویرگر تا چند ماه در دنیای آن داستان زندگی میکند تا داستان را از نگاه کودکان به تصویر بکشد؛ اما تصویرسازی در مجلهها، بخش تبلیغات و … فضای ساده، جدی با رنگهای تیرهتری را میخواهد. نکته دیگری که در تصویرسازی کتاب کودک باید به آن توجه شود سن کودکی است که آن کتاب را در دستش میگیرد. به عنوان مثال تصویرگری برای کتاب خردسال باید بسیار ساده باشد؛ اما برای کودکی که کمی از خردسالی فاصله گرفته و بیشتر به دنبال ماجراجویی است متفاوت است. بنابراین تصویرسازی با توجه به سن مخاطب تغییرات مهمی دارد که تصویرگران آن در اجرا مراعات کرده و پیاده میکنند و اگر اینچنین نباشد در هر رده سنی، کتاب برای مخاطب خستهکننده خواهد بود و اشتیاقی به آن نشان نمیدهد. من علاقه زیادی به تصویرگری و نقاشی در سنین خردسال و کودک دارم و به همین خاطر بیشتر فعالیتم در این حوزه بوده و به نظر من دست تصویرگر، در تصویرسازی کارهای کودک بیشتر باز است.
- ویژگی و مشخصات و معیارهای کتاب «هدیهی خدا» چه بود که مورد توجه شما قرار گرفت تا این تصاویر هماهنگ و جذاب خلق شود؟
کتاب «هدیهی خدا» داستان خیلی بانمکی دارد و من بسیار آن را دوست دارم. ویژگیهای داستان این کتاب علاوهبر جنبه آموزشی، جنبه اخلاقی و دینی هم دارد. نکتۀ جالب دیگر این داستان نگاه متفاوت آن است. ارتباط معلم با دانشآموزان، نوع ارتباط مادر و فرزند و همچین ارتباطات اجتماعی که در قالب روابط صمیمانه بین همسایهها بیان شده است. این کتاب بهطور کامل جنبه آموزشی دارد که با بیان لطیف و دوستانه آن را به کودکان میآموزد. من در اغلب تصویرسازیها سعی میکنم طنز نهفتهای در تصاویر، خطوط و رنگآمیزیها داشته باشم؛ زیرا فکر میکنم تصویرگر زمانی میتواند یک اثر خوب خلق کند که با داستان ارتباط عاطفی برقرار کند و دوستش داشته باشد و از منظر کودکان داستان را ببیند و بشنود.
- آیا شما برای حفظ فرم و سبک کاری خود تمرین میکنید؟
در سالهای اخیر مدام در حال کار کردن بودم و فرصتی صرفاً برای تمرین کردن داشتم؛ اما فکر میکنم تصویرگری کتابها خودش یک نوع تمرین باشد، چون گاهی که فاصلهای بین تصویرسازیها میافتد، متوجه تغییراتی در سبک کارهایم میشوم که حالا این تغییرات علل متفاوتی مانند فضای داستان، تمرین طراحیهای مقدماتی مداوم و … میتواند داشته باشد. بهنظر من قطعاً تمرین در نتیجه تصویرسازی بسیار مؤثر است و کسانی که به تازگی کار تصویرسازی را شروع کردهاند خوب است بدانند که تمرینهای دستی و بصری در آثارشان بسیار مؤثر است؛ زیرا یک تصویرساز با تمرینهای مداوم میتواند بهترین زاویه دید را برای مخاطبان خود که کودکان باشند طراحی کند و در اندازهها و زاویه دید تنوع ایجاد کند؛ چراکه ساده بودن و تکرار یک زاویه دید خواننده را خسته میکند و تصویرگران نباید فراموش کنند که مخاطبشان کودکان و نوجوانان هستند.
نظر شما