خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمد قاسم فروغیجهرمی، پژوهشگر و مدیر فرهنگی: «یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست؟ / که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
کتاب خواندن چه کارکردی دارد؟ رفع بیکاری، شناخت محیط اطراف، بالا بردن اطلاعات، اندیشگی و خردورزی، درآمد و شغل، فخرفروشی، پرکردن اوقات فراغت، حرفهوفن، خارج شدن از عالم خود، سوادآموزی، نقد و خردهگیری، آگاهی از وقایع هستی، عشق، تنفر، همراه شدن با جمع فرزانگان، به جواب رسیدن، ذهن را مشغول داشتن و… که میتوان دهها و شاید صدها عامل دیگر را نیز در این باب دخیل دانست. اما آیا هر جامعهای میتواند هر کتاب و نوشتهای را ترویج و نشر دهد و عموم و خصوص را به کتابهایی مشخص و معین رهنمون کند؟ آیا نوییسندگان، مترجمین، ناشران و دستاندرکاران حق دارند که نسخهای را برای جامعه از طریق کتاب تجویز کنند؟ آیا جامعه به حدی از بلوغ رسیده است که خود تمییز دهنده درست از نادرست باشد؟ کمال و رشد جامعه از طریق فرهنگ مکتوب چگونه است؟ تبیین این همه موارد بر عهده چه مراجع و افرادی است؟ اندیشمندان و فرزانگان و عالمان اجتماعی و فرهنگی چه نقشی در این زمینه بر عهده دارند؟ اسباب و لوازم این سازوکار کدام است و هر یک بر عهده چه مرجعی میباشد؟ آیا مدیران فرهنگی در هر شرایطی مجوز دستورالعمل هدایت جامعه از فرهنگ مکتوب دارند؟ تغییرات اجتماعی چه نقشی در این سازوکار ایجاد میکند؟ و بسیاری از این سؤالات مدنظر فرهیختگان جامعه در هر موقعیت و شرایطی است که نیاز به پاسخگویی مطلوب از سوی مراجع ذیربط دارد. امروزه نمیتوان به نسخهای واحد در این زمینه دست یافت، چراکه مخاطب عام و خاص در جهان امروز آنقدر متنوع و متفاوت است که جز تعامل با شرح صدر و اشراف عالمانه و خردمندانه- با استفاده از ابزار مدرن امروزی - راه دیگری را پیش روی ما قرار نمیدهد. آیا برای جامعه ما نقش کتاب تبیین شده است که با دلواپسیهای بسیار، جامعه را به سمت خواندن و مطالعه سوق دهیم؟ آیا کتابهایی مناسب و متناسب با جامعه متنوع ما نشر و ترویج میشود که مخاطب بتواند با انتخاب درست خود، به هدف مورد نظرش برسد؟!
دریغمندانه و باتأسف بسیار باید گفت: کتاب امروزه در جامعه ما نمیتواند رسالت خود را ایفا کند، چراکه هزاران دغدغه در این راه وجود دارد که لازم است ابتدا آنها مدنظر قرار گیرد. این سؤال برای امثال ما وجود دارد که علت عدم انس جامعه ما با کتاب چیست؟ مگر نگفتهاند که بهترین دوست کتاب است؟ پس چرا این «بهترین» جایگاه اصلی خود را پیدا نمیکند؟! اغلب عزیزان دستاندرکار تلاش دارند تا کم و کیف را بالا ببرند و جامعه را از آثار متنوع سرشار سازند، اما آنچه در این مسیر خودنمایی بارز دارد، همانا عدم توجه به نیازسنجی و روش مطلوب و تعامل سازنده است. مطالبات انسانی و اجتماعی بسیار فراتر از نگاه تولید امروزی در فرهنگ مکتوب ماست و این سازوکار ویژه میخواهد که جز به نگاه بلند و فراز اجتماعی و فرهنگی و مجهز بودن به ابزار و شیوههای مدرن امروزی میسر نیست.
دغدغههای اجتماعی بسیار ناپایدارند و امروز و فردا، یا این لحظه و لحظه بعد، در حال نغییر و تحول است و آنکه به لحظه نتواند کاری فراخور و بسامان انجام دهد، لاجرم در زمان متوقف میشود و جامعه از او سبقت میگیرد و بیتوجه به عوامل سکون یا حرکتهای بطئی و نادیده گرفتن از قافله ماندگان، به مسیر خود ادامه میدهد و غافلان و کژاندیشان و قائدان را بر جای میگذارد.
ما باید تلاش داشته باشیم بیش از آنچه به نصایح و توصیهها و مدیریت کردن کار بپردازیم تا مطالعه توسعه یابد و کتاب فراگیر شود، هنر سؤال داشتن و سؤال پرسیدن را نهادینه کنیم. گمشدههای ناپیدای ما همان پرسشهایی است که صاحب پرسش برای جوابگویی و اقناع خود به مطالعه و کاوش در فرهنگ مکتوب میپردازد.
ما لازم نیست گل را هدیه دهیم و مرتب تاکید کنیم که عطر و شمیم گل خوب است. عطر و بوی خوش گل، مشام انسان مستعد را مینوازد و روح را نشاط میبخشد و قدرت انتخاب به انسان میدهد. تبلیغ و هدیه دادنهای انبوه و بی هدف و توصیهها چندان کارساز نبوده و نخواهد بود و جریان فرهنگی را کمال و رشد نخواهد داد. هزینهها و سرمایهها باید در کار انگیزهبخشی و ایجاد قابلیتهای پرسشگری و جستجوگری مصرف شود. عطر و طعم شیرین زندگی در ذهنها و روحهای جستجوگر است؛ چراکه سؤال میتواند پرسشهای بسیاری را طلب کند و انسان را مسئلهمند نماید. اساس مطالعه باید حل مسائل زندگی باشد. دغدغهها و دلواپسیها اگر به نیاز ذهنی و روحی و اجتماعی نباشد، مسکنهایی است که گرچه آرام میکند، ولی التیام درازمدت به همراه ندارد، بلکه اعتیاد و تکرار را نیز باعث خواهد شد؛ که این از آفات بزرگ خردورزی و اندیشمندی در جامعه است و انسان را کمالجویی و جمالبخشی بازمیدارد. اجرای این مهم بزرگترین هدیهای است که دستاندرکاران خردمند و دلسوز در عرصه کتاب و فرهنگ جامعه میتوانند به جامعه ارزانی دارند و میراث گرانقدری است که تا جامعه حیات دارد، از آنان باقی خواهد ماند.
البته ناگفته نماند که این مسئلهمندی خود مسئله بزرگتر و فرازمندتری است که مقدم بر ترویج و نشر جستوجوگری در ابعاد متفاوت و مختلف زندگی بشر است و همگان را در این وادی معرفت و جمالبخشی راه نیست… بیاییم کمی هم در این زمینه تأمل کنیم و این راه نیز امتحان نماییم. انشاءالله
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم / آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است
نظر شما