سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یاسین ادب: دومین نشست از سلسلهنشستهای بررسی و نقد «گفتمان و سیاست فرهنگی دولت» به مناسبت اولین سالگرد درگذشت دکتر عماد افروغ از سوی دبیرخانه جایزه زندهیاد دکتر عماد افروغ (ویژه نقد و سیاستگذاری فرهنگی) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در این نشست که دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ برگزار شد، محسن صبوریان، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، بهاره آروین، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و محمدحسین هاشمیان، مدیرگروه سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم (ع) حضور داشتند و به ایراد سخنرانی پرداختند.
عدم وجود وحدت رویه در فضای حکمرانی و اندیشه در کشور
در آغاز نشست، محسن صبوریان، عضو هیئت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با یاد مرحوم دکترعماد افروغ و نقش او در تکوین فلسفه علوم اجتماعی در ایران، سخن خود را آغاز کرد. او در ادامه با اشاره به پاسخ نظامی ایران به تجاوزگری رژیم صهیونیستی گفت: به طور کلی میتوان گفت مجموع افراد موافق این پاسخ بودند، این نشان میدهد که هنوز یکسری نقاط کلیدی و گرانیگاه اساسی وجود دارد که میتوان با تاکید بر آنها از همبستگی جامعه در سیاست و حکمرانی استفادهکرد. امید جامعه را افزایش داد و از فرآیند افزایش ناامیدی اجتماعی جلوگیری کرد.
صبوریان ادامه داد: در حوزه سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی سوال بنده با توجه به توان ایجاد همبستگی اجتماعی این است که چرا بعضی از سیاستهای خاص، مانند حجاب، برای ما چالش شده است و نتوانستیم این وفاق را بهدست آوریم؟ پاسخهای متفاوتی به این مسئله داده شده است اما به نظرم پاسخ اساسی که این است که ما یک نوع وحدت رویه در فضای حکمرانی و اندیشه در کشور مشاهده نمیکنیم.
او گفت: در انتهای ناآرامیهای سال ۱۴۰۱، وفاق اکثریت افراد در مورد اسپانسرشیپهای این قضیه یعنی عربستان و اسرائیل بهوجود آمد اما به هر حال یکسری ظرفیتهایی هم در داخل وجود داشت که این ناآرامیها شکل گرفت. ما رسانههایی را برای اعلام رویههای سیاستگذاری فرهنگی و به خصوص حجاب در اختیار داریم اما چرا همچنان عدهای از افراد توجیه و قانع نمیشوند؟ به نظر من سیاست روشنی در این مورد خاص (حجاب) نداریم. به نظر میرسد که سیاست روشنی نزد عقلای قوم وجود ندارد و عدهای با بیمیلی و دلسردی سیاستهای کلان را دنبال میکنند.
صبوریان اضافه کرد: برای اینکه دوباره ما به یک همبستگی اجتماعی در این موضوع برسیم نیازمند هماندیشی جدی و آوردن این مسئله در فضای عمومی هستیم. اگر این اتفاق نیافتد ما نمیتوانیم از افزایش سرمایه اجتماعی حاصل از پاسخ نظامی استفاده کنیم و این بیامیدی اجتماعی کماکان ادامه دار میشود.
چارچوب نظری، لازمۀ سیاستگذاری فرهنگی دولت
در ادامه این نشست محمدحسین هاشمیان، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) با موضوع نقد و بررسی نظریه سیاستی دولت در حوزه فرهنگ سخن خود را آغاز کرد. او گفت: دکترین فرهنگی دولت، چارچوب نظری آن را شکل میدهد و دولت مبتنی بر این چارچوب نظری، مسائل را اولویتبندی میکند. نظام سیاستگذاری، منابعش محدود است و باید به یک چارچوبی برای فهم اولویتها برسد. این چارچوب نظری، دستگاه هنجاری تعیین میکند. این چارچوب نظری است که ابزار و نقطه ایدهآل یک سیاست را به شما نشان میدهد. این چارچوب نظری نیز از یک فلسفهای گرفته شده است.
دولت دچار فقر نظری است
مدیر گروه سیاستگذاری دانشگاه باقرالعلوم(ع) ادامه داد: من معتقدم که دولت فعلی از خلأ و فقر نظری رنج میبرد و با انباشتی از مسائل روبرو شده است. منطق حاکم بر سیاست فرهنگی دولت در حالت انفعال است. یا مسائل دولت قبل به این دولت منتقل شده است و یا اینکه مسئلهها به وسیله یک جریان سیاسی و یا شبکههای اجتماعی برای دولت برساخت میشود و دولت توانی برای حل این مسائل ندارد. اگر بخواهیم از این وضعیت در بیاییم، نیازمند یک رویکرد نظری و theory of policy هستیم.
رویکرد تربیت فرهنگی، حلقۀ مفقودۀ سیاست فرهنگی دولت
هاشمیان اضافه کرد: دولت همچنان یک رویکرد ساختارگرا دارد. این نگاه به سیاستگذاری فرهنگی فرمال است و به ایده سیاستی نمیرسد. دولت نگاه ساختاری و سازمانی به فرهنگ دارد که در همان نیز موفق نبوده است. تقلیل این سیاست فرهنگی به ساختار در اثر نبود نظریه سیاستی مشخص است.
او گفت: ما اگر سیره معصومین (ع) را در تحولات فرهنگی بررسی کنیم، میتوانیم ببنیم که رویکرد تربیتی در آن مطرح است. ما یک رویکرد دوگانه داریم که یک طرف آن تربیت فرهنگی است و وجه دیگر آن سیاستگذاری سازمانی فرهنگی. ما همه توان خود را در نگاه ساختاری و سیاستگذاری سازمانواره گذاشتهایم. من این نوع رویکرد را انکار نمیکنم اما این کافی نیست و باید حداقل رویکرد تربیتی را پذیرفت. در رویکرد تربیتی نگاه به فرد مهم است اما رویکرد سازمانواره نگاه یکپارچهای به فرهنگ دارد. در رویکرد تربیتی، فرد محور است و هر فرد نوع خاصی است که دنیای متفاوت خودش را دارد. ما این را در سیاست فرهنگی کنار گذاشتهایم.
نیازمند بازخوانی رویکرد تربیت فرهنگی هستیم
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) ادامه داد: در این رویکرد خیلی از ارزشهای فرهنگی آموزشپذیر نیست و فرد به واسطۀ برخورد با مربی، راهنما و یا استاد خود، آن سلوک را طی میکند. مثلاً من سینماگرانی را میشناسم که با اساتید اخلاق مانوس بودند و یکسری از ارزش های فرهنگی را در آثار سینمایی خود امتداد دادهاند.
او در پایان گفت: در فقدان نظریه سیاستی، نگاه سازمانی به فرهنگ در مکانهایی مثل مسجد که تربیتمحور است، ظرفیتهای تربیتی را خنثی میکند و آنها را به دالهای تهی از معنا تبدیل میکند. ما نیازمند بازخوانی رویکرد تربیت فرهنگی هستیم و باید از این طریق ظرفیتهای فرهنگی خودمان را احیا کنیم.
بوروکراسی در نظام فرهنگ دستاندازی میکند
در ادامه نشست، بهاره آروین، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، در پاسخ به صحبت های صبوریان گفت: واقعیت این است علیرغم پاسخ موشکی ایران، پتانسیل این اتفاق برای همبستگی جامعه، خیلی بیشتر از چیزی بود که اتفاق افتاده است. بازگرداندن سرمایه اجتماعی نیازمند چیزی است که این شکاف در جامعه را کم کند. منظور از این شکاف یعنی آن چیزی که سیاستگذار به دنبال آن است و آن چیزی که کف جامعه در حال رخ دادن است.
آروین گفت: به نظر من کار از هجمه به انقلاب اسلامی گذشته است و هویت ایرانی اسلامی جامعه ما را مورد هجمه و تهدید قرار گرفته است. اگر دقت کنید الان کودکان ما بیش از آنکه منتظر نوروز باشند به دنبال کریسمس و هالویین هستند و اینها را بیش از نوروز میشناسند.
او ادامه داد: اما عنوان بحث من دستاندازی بوروکراتیک و مسئله تکثر در سیاستگذاری فرهنگی دولت است. چرا ما به سیاستگذاری فرهنگی نیاز داریم؟ یعنی اگر فرهنگ را رها کنیم چه اتفاقی میافتد؟ و اساساً چه زمانی ضرورت دخالت دولت در عرصه فرهنگ ایجاد میشود؟ ریشۀ اندیشۀ دخالت دولت در عرصه فرهنگ چیست؟ مخالفان جمهوری اسلامی ادعا دارند که چون جمهوری اسلامی یک حکومت ایدئولوژیک است به دنبال حفظ ارزشها است و از طریق دولت این ارزشها را تداوم میبخشد. موافقان جمهوری اسلامی مطرح میکنند نیز انقلاب اسلامی به یک معنا یک انقلاب فرهنگی بوده است و لذا حاکمیت باید مراقب این اصول و ارزشها باشد.
وحدت رویه حکمرانی و نظریه فرهنگی روشنی وجود ندارد
آروین اضافه کرد: من با این استدلال ها موافق نیستم و معتقدم که وحدت رویه درحکمرانی فرهنگی وجود نداشته است و نظریه فرهنگی روشنی وجود ندارد. بوروکراسی فارغ از نظام ارزشی مسلط بر خودش در نظام فرهنگ دستاندازی میکند. بوروکراسی که یکسری ابزارها دارد فرهنگ را به مسیری میبرد که به در نهایت به ضد خودش بدل میشود. برای مثال میتوان سیاستهای فرهنگی پهلوی و جمهوری اسلامی در مورد حجاب و بیحجابی را نگاه کرد. به نظر من هم در پهلوی اول و دوم و هم نظام جمهوری اسلامی نمیدانند با مسئله تکثر باید چه کاری انجام بدهند. مطلوبیت خود را فراگیر نمیدیدند و با تکثری روبرو بودهاند که برنامهای برای آن نداشتند.
باید فرهنگ را از دست دولت نجات داد
آروین ادامه داد: مشکل بزرگ دستاندازی بوروکراتیک در حوزه فرهنگ، نحیف کردن جامعه است و تکثر فرهنگی ثمربخش را تهی میکند. به این معنی که هر ناحیه از این تکثر فرهنگی، کالای فرهنگی خود را انتخاب میکند. بوروکراسی در این انتخاب دستاندازی میکند.
او در پایان گفت: حق انتخاب خانواده ایرانی در کالای فرهنگی از بین رفته، تکثر فرهنگی حوزه تولید فرهنگی نحیف شده است. بوروکراسی، خرد جامعه در منطق سیاستگذاری فرهنگی را نادیده انگاشته است. اگر بخواهم یک جمله بگویم این است که باید فرهنگ را از دست دولت نجات داد.
نظر شما