سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۵
روایتی از «کلبه کاغذی» قم/ پایگاهی برای کتاب و  خدمات اجتماعی - فرهنگی

قم - «کلبه کاغذی» قم پایگاهی در یکی از مناطق کم‌برخوردار قم بوده که این روزها در حال ارائه خدمات فرهنگی، کتاب و حتی تسهیل در خدمات رسانی شهری است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ترویج و توسعه کتابخوانی کار ساده‌ای نیست. اگر این موضوع را بخواهیم در مناطق محروم پیگیری کنیم، کار دوچندان سخت خواهد شد. اگرچه نهادهای فرهنگی متولیان اصلی موضوع ترویج و توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی‌اند و سهم قابل توجهی‌ای به آن‌ها بازمی‌گردد اما به این بهانه نمی‌توان مسئله را به طور کلی به عهده متولیان فرهنگی گذاشت و دست روی دست گذاشت.

انجمن‌های ادبی و فرهنگی، سازمان‌های مردم نهاد، فعالیت نویسنده‌ها و علاقه‌مندان به ترویج فرهنگ کتابخوانی گرچه دایره امکانات کمتری دارند اما از تاثیرگذاری عمیقی برخوردارند و به سادگی نمی‌توان از فعالیت آنها چشم فرو گذاشت.

زهرا عبدی نویسنده کودک و نوجوان که بیش از ۸۰ جلد کتاب در کارنامه خود دارد و مروج کتاب و کتابخوانی است، ۸ سال تمام با مرارت و سختی در یکی از مناطق محروم قم کلبه‌ای را به‌نام «کلبه کاغذی» بنا نهاده است که در همین رابطه با او به گفت‌وگو نشستیم.

- ایده و اجرای طرح کلبه کاغذی از کجا شروع شد؟

سال ۱۳۹۵ یکی از ناشران قم، من را به موسسه خیریه ایتام معرفی کرد. می‌خواستند سردبیر مجله‌ای شوم که تمام کارهای تولید محتوای آن را ایتام انجام می‌دهند. در همین راستا کارگاه‌های آموزشی ما رایگان در روستا جمکران برگزار شد و به این ترتیب با بچه‌های روستا، به خصوص ایتام، مرتبط شدم.

- هدفتان از ایجاد کلبه چه بود؟

ادبیات و کتاب، زندگی من را تغییر داد. دلم می‌خواهد به هر روشی درباره معجزه‌های کتاب، به دیگران بگویم. کلبه یک پیام مهم در دل خود دارد: کتاب، زندگی‌ات را متحول می‌کند.

روایتی از  «کلبه کاغذی» قم/ پایگاهی برای کتاب و  خدمات اجتماعی - فرهنگی

- امید داشتید که این کار ثمر دهد؟

یقین داشتم خواندن یک داستان خوب، اهدای یک کتاب خوب، در زندگی کودکان موثر خواهد بود اما هرگز فکر نمی‌کردم روزی آن طرح کوچکم، این‌قدر گسترده شود.

- از ثمرات کلبه بگویید؟ ثمری هم داشته است؟

با کمک دوستان هنرمندم کلبه کوچک ما، تبدیل به پایگاهی شد که انواع خدمات شهری، اجتماعی، آموزشی و فرهنگی را به مردم منطقه ارائه می‌دهد. کسانی که ۸ سال پیش این منطقه را دیدند، این روزها وقتی وارد محله می‌شوند با تعجب به تغییرات ظاهری کوچه‌ها و رفتار کودکان نگاه می‌کنند و اعتراف دارند این همه تغییر برای‌شان باورپذیر نیست.

- چرا این منطقه از قم را که از مناطق محروم شهر است را برای کلبه کاغذی‌تان انتخاب کردید؟

هر بار وارد محله می‌شوم بچه‌ها با شوق می‌آیند کنارم، مرا بغل می‌کنند، مرا می‌بوسند. والدین‌شان از من تشکر می‌کنند و همکاری و همراهی‌مان می‌کنند، من این‌ها را لطف خداوند می‌دانم. البته هستند افرادی که گاهی به شدت ما را اذیت می‌کردند اما بالاخره توانستیم برشرایط مسلط شویم.

- با توجه به وضعیت اقتصادی این روزها، هزینه کلبه چگونه تامین شد؟

ما هیچ وقت پولدار نبودیم. من نویسنده کتاب هستم. از سال ۱۳۸۶ با صدا و سیما و مطبوعات کودک و نوجوان همکاری داشتم. سردبیر و مدیر تولید کتاب هم بوده‌ام. قبل کرونا درآمد خوبی داشتم و راحت هزینه می‌کردم.

- کتاب‌ها چطور تامین شد. از کجا و چند کتاب شروع کردید؟

اوایل کتاب‌های خودم و بچه‌هایم را آوردم کتابخانه. هر بار بُن کتاب به ما هدیه می‌دادند و برای کلبه کتاب می‌خریدیم. بعد از مدتی، عکس‌های کلبه را در اینترنت منتشر کردم. با تعجب دیدم از شهرهای مختلف ایران، نویسندگان و هنرمندان کتاب‌های زیادی را برای ما فرستادند.

روایتی از  «کلبه کاغذی» قم/ پایگاهی برای کتاب و  خدمات اجتماعی - فرهنگی

- مخاطب شما چه افرادی هستند؟

اوایل می‌خواستم با کودکان و نوجوانان کار کنیم اما هر بار برنامه داریم اعضا، دست افراد خردسال خانواده‌شان را می‌گیرند و با هم تشریف می‌آورند. از طرفی، بزرگسالان هم برای گرفتن مشاوره در زمینه‌های خانوادگی و آسیب‌های اجتماعی مرتب به ما مراجعه می‌کنند.

- از بازخوردها بگویید. بازخورد اهالی منطقه چطور بود؟

من یک خانم هستم. اوایل، همینکه مزاحمتی برایم نداشتند به نظرم کافی بود اما به مرور، وقتی با کمک دوستان هنرمندمان بعد از ۲۰ سال خدمات شهری، آسفالت، تیربرق، گازشهری و… برای منطقه آوردیم، مردم بسیار سپاسگذاری کردند. وقتی تغییرات اخلاق و رفتار بچه‌هاشان را می‌بینند خیلی تشکر می‌کنند.

- مسئولین فرهنگی قم چطور؟ حمایت می‌کنند؟

خب من به خاطر مشکلات و عدم همکاری‌ها خسته می‌شوم. گاهی به شدت عصبی می‌شوم، گاهی زبانم تند می‌شود و رفتارهایی نشان می‌دهم اما آنها صبورانه تحمل می‌کردند. اگر کاری انجام نمی‌دادند، همین حسن خلق و احترام‌شان، باعث قوت قلب ما بود.سربسته بگویم مشکلات و دردسرهایی کمی نداشتیم.

- الان که با هم گفت‌وگو می‌کنیم مهم‌ترین چالش کلبه چیست؟

بودجه. شرایط اقتصادی به شدت سخت شد. قسمت‌هایی از ساختمان به خاطر سهل انگاری همسایه نم داده و خراب شده است. سیستم برق‌کشی، لوله‌ها، نیاز به تعمیر دارند و… هزینه ایاب و ذهاب من و دوستان...

- فکر می‌کنید کلبه تا کی سرپا می‌ماند؟ امیدی هست همچنان کودکان و نوجوانان در آینده به کلبه خودشان مراجعه کنند؟

من به پایان راه، دگر نیندیشم… که همین دوست داشتن، زیباست.

روایتی از  «کلبه کاغذی» قم/ پایگاهی برای کتاب و  خدمات اجتماعی - فرهنگی

- اگر بخواهید از کلبه و ساکنینش بگویید چه حرف‌هایی در ذهنتان شکل می‌گیرد؟

کار خداست. هر اتفاقی که اینجا برای ما، بچه ها، مردم، هنرمندان رخ می‌دهد نشانه‌ای از لطف خداست. دراین ۸ سال، ماجراهای عجیبی در اینجا رخ داده است. برخی از خاطرات را در قالب کتاب، نوشته‌ام و در دست انتشار است. بارها به دلیل مشکلات خواستم دست از کار بکشم اما همراهی و دلگرمی هنرمندان عزیز، برای ادامه کار تشویقمان کرد.

- بازخورد خود بچه‌ها چگونه است؟

عالی! شوقی که در نگاه و صدای بچه‌ها است به ما انگیزه می‌دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها