به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیدمسعود علویتبار، شاعر و فعال فرهنگی در ابتدای این محفل که شامگاه ۳۱ فروردین در پیامرسان اجتماعی بله برگزار شد، عنوان کرد: اسرائیل و همپیمانان او در همان ابتدا با شنیدن جمله صادق «آنها را ازاین جنایت وامثال آن پشیمان خواهیمکرد»، از اقدام جنونآمیز و آمیخته با حماقت خود در حمله به بخش کنسولی ایران در سوریه پشیمان شدهاند.دنیا در شبی که فریاد مظلومترین مردمانش در قتلگاه غزه «لبیک یا قدس» و «لبیک یا خامنهای» بود به وضوح مشاهده کرد که موشکها و اسکادرانهای پهپادی ایران قادر خواهند بود از مجموع قویترین لایههای دفاعی و پدافندی حال حاضر دنیا عبور و بر سر مواضع هر دشمنی به راحتی فرود آیند.
همچنین مهدی باقرخان، شاعر پارسیزبان از دهلینو بیان کرد: همان طور که حمله پهبادی و موشکی ایران به اسرائیل، توجه سراسر جهان را به خود جلب کرد، رسانههای کشور پهناور هند هم به شکل گستردهای این حمله را بازتاب دادند. از سوی دیگر افکارعمومی هند، مسلمانان و هندیان همسو با ایران بر این باورند که ایران در بین ۵۷ کشور مسلمان تنها کشوری است که این غیرت و جرات را داشت که به اسرائیل جنایتکار پاسخ عملی دهد.
این شاعر پارسیزبان هندی افزود: سردبیر روزنامه اردو زبان قومی بهارت شهر دهلی در سرمقالهاش با تیتر «پرچم اسلام هنوز در دست دلیران و فرزندان سلمان فارسی است» نوشت «۱۴ آوریل تنها شبی بود که بازماندگان فلسطینی توانستند پس از شش ماه برای یک شب هم که شده راحت بخوابند.»
سیدسلمان عابدی، مترجم ادبی و شاعر پارسیزبان از شهر علیپور در جنوب هندوستان نیز عنوان کرد: تمام دنیا از ظلم اسرائیل به تنگ آمده بود و همهجا بر ضد اسرائیل تظاهرات بود، این بار چهره واقعی آمریکا و اسرائیل در مقابل همه دنیا قرار گرفت. مردم هند اعم از سنی و شیعه، مسلمان و غیرمسلمان همه از این عکسالعمل ایران بسیار خوشحال هستند و میگویند که باید ظالم و یاغی را تنبیه کرد و روزگار آن را به سر آورد، اعتقاد دارند که منفعت انقلاب واقعی اکنون به بهترین شکل ظاهر شده و تشیع و اسلام هزار سال پیش رفته است۔
در این نشست که با بداههنویسی مسعود ربانی همراه بود شاعرانی همچون علیرضا قزوه، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، محمدعلی یوسفی، احمد رفیعی وردنجانی، نغمه مستشارنظامی، زهرا آراستهنیا، سارا عبداللهیفر، امالبنین بهرامی، مهسا ایمانی، سمانه خلفزاده و صبا فیروزی حضور داشتند.
برخی از اشعار ارائه شده در این محفل را مرور میکنیم:
نغمه مستشارنظامی
خون میچکد ز داغ جگرهای سوخته
در هر طرف رها شده پرهای سوخته
خون گریه میکنند درختان بیثمر
بر شانههای شانهبهسرهای سوخته
آوار خانههای امید است و کوه غم
بر دوش زخمخورده درهای سوخته
بر روی دست نام خودش را نوشته بود.
نامی نمانده است به سرهای سوخته
غزه میان بهت بشر شعله میکشد
در حسرت حقوق بشرهای سوخته
زینب تویی هنوز پرستار خستگان
نام تو مرهم است به پرهای سوخته
با خطبهای به هم بزن این بزم شام را
روشن نما مسیر ظهور امام را
جام حماسه منتظر نام حیدر است
پایان این محاصره در فتح خیبر است
میایستم مقابل گودال قتلگاه
آنجا که چشمهای تو در خون شناور است
زینب منم که ماندهام اینجا هزار سال
جانی که رفت از تن تو جان خواهر است
هر غنچه شهید که خون میخورد چو شیر
همبازی شقایق شش ماهه، اصغر است
خون شهید میشکند پشت ظلم را
هرجا گشایشیست درین ره ازآن در است
قدس شریف، قبله اول، به هر اذان
چشم انتظار نغمه الله اکبر است
این انتظار را به بهاری تمام کن
یکتا امام جمعه دنیا قیام کن
سمانه رحیمی
آواز باد و باران، در گوش جویبار است
این سرزمین همیشه آئینه بهار است
کوهی که استوار و ماهی که میدرخشد
خورشید بیغروبی همواره بر مدار است
در گوشه گوشه آن آلاله آرمیده
این خاک سرزمینِ دلهای بیقرار است
سروی ست سربلند و رودیست رو به دریا
آغوش موجهایش زیباترین کنار است
سجّیل و رعد و توفان بر ظلم میخروشند
پرواز هر شهابش پرواز اقتدار است
هرگز نمیهراسد از نعرههای شیطان
پیروزی سپاهش در دست ذوالفقار است
سرو و صنوبرانش چون ارتشی منظم
صف بستهاند اینجا دلداده بیشمار است
تا شعله میدَواند عزم جهادی عشق
سرباز بینشانش آتش به اختیار است
ایرانِ سربلندم، ایرانِ با شکوهم
خاکی پر از صلابت نامی پرافتخار است
سیدمسعود علویتبار
این فوز، فروع وعده صادق ماست
نوری ز طلوع وعده صادق ماست
با خاک، تلاویو چو یکسان گردد
هنگام وقوع وعده صادق ماست
عاطفه جوشقانیان
خودت شوراندی آخر خشم فرزندان رستم را
همان شب که شکستی حرمت این خاک و پرچم را
چه باک از مرگ تا ما تشنه دیدار دلداریم
که با این تشنه کامیها گرفتیم آب زمزم را
ولی بعد از شهادت همچنان دستان ما باز است
ندیدی ضرب شست ناب طهرانیمقدم را؟
صدای اقتدار ماست یا تو؟ گوش کن قدری
تو که کر میکنی با ادعایت گوش عالم را
چه شبها که غذای غزه رگبار مسلسل بود
تو حالا نوش جان کن وعدهای این مشت محکم را
هنوز آن انتقام سخت مانده، انتخابش کن
چه ایامی؟ چه ماهی؟ فاطمیه یا محرم را
شعبان کرمدخت
یک روز بیا، ببین فرو خواهد ریخت
میلرزد و بر زمین فرو خواهد ریخت
آه از دل کودکان رها خواهد شد
این گنبد آهنین فرو خواهد ریخت
علی پورحسن آستانه
هشدار که کار تو فقط رمالی است
مانند حباب هرچه داری خالی است
با وعده صادقش نشان داد ایران
آن گنبد آهنین تو پوشالی است
فاطمه نانیزاد
بر این آیات روشن باز کن چشم تماشا را
بخوان والیل را، والفجر را، انا فتحنا را
به «والعصر» ی که گل کرده است در آیینه آفاق
نخواهد دید ظالم روشنای صبح فردا را
هراسی نیست افعیها اگر جمعند در میدان
تماشا کن هنرهای عصای دست موسی را
عیار شیرمردان خدا امروز روشن کرد
فریب سامریها، فتته گاو مطلا را
شکوه ذوالفقار و بارش سجیلها دیگر
شکست آن شوکت پوشالی بتهای دنیا را
تبسم کرد تهرانیمقدم بر سلیمانی
شکوفاتر ببین لبخندهای مغنیهها را
به هم پیوستهاند «اللهاکبر» های پیروزی
ببین در اتصال رودها امواج دریا را
پس از «حیعلیخیرالعمل»، تکبیرةالاحرام
و حیران میکند بیتالمقدس عرش اعلی را
امام مسلمین همراه خود سجاده آورده
مصفا میکند در مسجدالاقصی مصلی را
سید سلمان عابدی (علی پور، جنوب هند)
به شکل وعده صادق به دشمنها پیام ماست
که سجیل و شهاب و فتح جزیی از تمام ماست
بدان دشمن که هیچی نیست طعم زهر موشکها
قصاص خون ما سنگینتر از این انتقام ماست
رسول شریفی
ما همنفس صبح شقایق هستیم
پیوسته به دنبال حقایق هستیم
سرباز ولایتیم، بیباک و نترس
ما پشت سر وعده صادق هستیم
سیده کبری حسینی بلخی (افغانستان)
آن گونه که از وعده صادق خبر آمد
بر گونه شب سیلی حق شعلهور آمد
تا محو شود ابرههکیشان زمانه
یک فوج ابابیل به پرواز درآمد
باران تماشایی سِجِّیل نشان داد
دوران «بزن دَررو» دشمن به سر آمد
این پیک خلیل است که سوی بت صهیون
با ضربه بنیانکن صدها تبر آمد
دوران صبوری و مماشات به سر شد
هنگام نبرد است زمان ظفر آمد
آن قلعه پوسیده فرو ریخت و آن در
با دست علی از بن و از ریشه درآمد
ای خیبریان. گنبد پوشالی تان را
خیبرشکنی دیگر از ایران چو برآمد
نیره جهانشاهی
کودک غزه بیارام سحر نزدیک است
مرگ این مجتمع ضد بشر نزدیک است
وعده صادق طوفان مقاوم گل کرد
مژده ای شبزدگان صبح ظفر نزدیک است
آمد آن شب که نلرزد بدن نازک گل
صبحدم ناله تلخی ننوازد بلبل
قامت ابرهه و فیل به سجیل شکست
از دل خاک مکر رخ بنماید سنبل
مومنان پای همان عهد که بستند هستند
همه از باده عشق است چنین سرمستند
وعده صادقشان پرده شب را بدرید
گنبد آهنیش را به دمی بشکستند
احمد رفیعی وردنجانی
این جلوهای از غیرت اجدادیِ ماست
این شور و شکوه موجب شادیِ ماست
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
این گوشهای از قدرت پهپادی ماست
فرزانه قربانی
تو که از کشتن گنجشکها پروا نداری
خبر از قدرت سجیلهای ما نداری؟
ستارهبازی پهپادهای ما نشان داد
تو حتی اختیار آسمانت را نداری
چنان آشفتهای با موج هر الله اکبر
که خواب راحتی از دست طوفانها نداری
جهان بیدار شد با وعدههای صادق ما
ولی تو درکی از والفجرو والاسرا نداری
نمیفهمی جهاد فی سبیل الله ما را
برای اینکه در تاریخت عاشورا نداری
تو ناپاکی و دنیا با فرارت خوب فهمید
که جایی در کنار مسجدالاقصی نداری
سیداعلا امیری (افغانستان)
بنی صهیون میدیدند تنها برج خیبر را
نمیدیدند بازوهای قدرتمند حیدر را
نمیپنداشتند پرچم به آن دستی شده بالا
که مرحب نیمه شد تاپا پدر وقتی که زد سر را
و بعد یک هزار و چند سال از قلعه سینا
بیرون میآورد بازم علی از پاشنه در را
نشان داده فراوان قوم دشمن را به ما قرآن
همان قومی که آزرده است در هرجا پیمبر را
چه فرقی میکند بن عبدود، باراک، بنیامین
در آن جنگی که کرده ذوالفقاری قصد کافر را
پیامی بود، غرش نه! صدای موشک و پهباد
ازین پس در خیالت دفن باید خبط دیگر را
تعهد کرد آن شب بر فراز کربلا سجیل
و هم با مسجد الاقصی که کوبد مشت آخر را
صبا فیروزی
غرنده چو رعد، با دلِ خون زدهاند
با موشک و پهپاد، شبیخون زدهاند
با وعده صادق سپاه و رهبر
شیران وطن شرر به صهیون زدهاند
سارا عبداللهیفر
با وعده این خبر که نوروزی ماست
سر دفتر انتفاضه بهروزی ماست
از عطر اذان صبحهای ندبه
یا قدس لنا پیام پیروزی ماست
نظر شما