كاووس حسنلي، شاعر و استاد زبان و ادبيات فارسي «مثنوي معنوي» را عظيمترين و مهمترين اثر مولانا و ديوان «غزليات شمس» او را يكي از شورانگيزترين و شگفتانگيزترين نمونههای غزل سروده شده در زبان فارسي ميداند./
وي درباره ويژگي كلام مولانا ادامه داد: او در حوزه زبان و دو اثر برجستهاش توانسته كاملا متفاوت عمل كند. از ميان آثار او مهمترینها این دواند: «كليات شمس»(ديوان غزليات او) و «مثنوي معنوي»، یعنی عظيمترين كتاب شعر در زبان فارسي كه با موضوع عرفان و تعاليم عرفاني پديد آمده است.
حسنلي معتقد است «مثنوي» ميتواند براي شاعرش اين شايستگي را به دنبال داشته باشد تا به عنوان يكي از شاخصترين و برجستهترين شاعران جهان شناخته شود. اما در كنار آن مولوي غزلياتي را سروده كه از شگفتانگيزترين و شورانگيزترين غزلهاي زبان فارسي است. در شورندگي، فروزندگي و تپندگياش هيچ شعري در زبان فارسي به اندازه غزليات مولانا رقصان و پويان و پر جنب و جوش نبوده است.
وي با تاكيد بر منحصر به فرد بودن غزليات شمس اظهار داشت: رفتارهاي خلافآمد زباني، هنجارشكنيهاي پي در پي و آشناييزداييهاي پيوسته در غزليات شمس اين اثر را تبديل به يك اثر كاملا متفاوت كرده است. بسياري از آنچه در اين دهه و دهههاي گذشته شاعران زبانگرا تحت تاثير جريانهاي پستمدرنيسم در حوزه زبان به آن توجه ميكنند، تمام آن مولفهها به شيوه شگفتانگيزي در غزليات شمس ديده ميشود.
اين شاعر به رفتارهاي متفاوت زباني مولوي اشاره و تصريح كرد: مولانا تمام هنجارهاي معمول زمان خود را ميشكند و نحوشكنيهاي گستردهاي دارد. البته اين امر نشان از يك دوران پرتلاطم و آتشی فروزان دارد كه در جان مولوي روشن بوده است. هنگامي كه آتش شمس وجود مولانا را به غليان و جوشش درآورد، توانست اين غزلها را بسرايد.
وي در پايان گفت: اين غزلها حرف و سخن نيست؛ بلكه لبريختههاي جان آتش گرفته مولاناست كه در قالب كلمهها و سخنان موزون و منظوم درآمده و به اين تپندگي، گستردگي و فروزندگي هيچگاه در سرودههاي شاعران ديگر ديده نشده است.
بنا به مندرجات دانشنامه آزاد اینترنتی(ویکیپدیا)، جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به جلالالدین رومی، جلالالدین بلخی، رومی، مولانا و مولوی (۶ ربیعالاول ۶۰۴، بلخ - ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) یکی از مشهورترین شاعران ایرانی است.
نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود «جلالالدین» و گاهی «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» بوده و لقب «مولوی» در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن نهم) برای وی به کار رفته و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند.
مولانا کتاب معروفش «مثنوی معنوی» را با بیت معروف «بشنو از نی چون حکایت میکند/از جداییها شکایت میکند» آغاز میکند. در مقدمه کاملا عربی مثنوی معنوی نیز که به انشای خود مولاناست، این کتاب به تاکید «اصول دین» نامیده میشود.
مثنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از پنجاه سال داشت که نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمیت مثنوی از آن رو نیست که یکی از آثار قدیم ادبیات فارسی ایران است بلکه از آن جهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی است جامع عرفان نظری و عملی.
مولانا خود درباره اين كتاب گفته است: «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است؛ نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفا عرفان تفسیر نیست؛ بلکه عرفان تغییر است.
غزلیات و «دیوان شمس»(یا دیوان کبیر)، ديگر اثر منظوم مولوي است. تعداد اندكي از این غزلیات به زبانهای عربی و ترکی بوده و اغلب آنها این دیوان به زبان پارسی سروده شدهاند.
مولانا در کنار «دیوان شمس» و شعرهایش در «مثنویمعنوی»، رباعیات عاشقانهای نیز سروده است.
«فیه ما فیه»، « مجالس سبعه» و «مكاتيب» نيز از جمله آثار منثور مولانايند.
نظر شما