دستغيب كه در سال 76 كتابي در «نقد آثار احمد محمود» توسط انتشارات «معين» منتشر كرده، محمود را برخلاف اسماعيل فصيح، نويسندهاي مردمينويس دانست و موضوع آثار او را با توجه به انگيزههاي بومينويسياش، انسان و تلاشهاي او در جامعه پيرامونش بيان كرد.
وي درباره «همسايهها»، اولين رمان احمد محمود اينگونه توضيح داد: در اين كتاب چهرهها و شخصيتها از نظرگاه ايدئولوژيك ديده شده و از طبقه فقير سر بلند كردهاند و مبارزه ميكنند؛ هر چند كه اين اشكال در «مدار صفر درجه» هم وجود دارد.
اين نويسنده پيشكسوت همچنين تفاوت «مدار صفر درجه» با «همسايهها» را اينچنين توصيف كرد و گفت: در مدار صفر درجه، با وجود بيان ديدگاههاي ايدئولوژيك خلق چهرهاي پهلوان پنبه و لاف زن كه خيلي هم كميك است، توانسته داستان را در فرم به سطح بالاتري برساند و از نظر فرم به آن كمك بيشتري بكند.
وي در پاسخ به سوالي مبني بر وجوه تمايز اين داستاننويس بزرگ در مقايسه با همنسلانش توضيح داد: داستانهاي احمد محمود جنبههاي بومي دارد و بيشتر آنها در خوزستان اتفاق ميافتند. يا رمان «داستان يك شهر» او كه در بندر لنگه اتفاق افتاده. ضمن آنكه در نثر او واژههايي با لحن «خوزي» به كار برده شده و اين نشان ميدهد كه او هيچگاه از محيط زندگياش جدا نبوده و در آثارش با كارون، خليج فارس و محيطهاي كارگري همراه ميشده.
دستغيب تصريح كرد: دومين ويژگي او اين است كه آثارش را با دقت مينوشته؛ برخيها خيلي با اطناب مينويسند و تكرار ميكنند، ولي حجم كتاب محمود با محتوايش ميخواند و زيادي كم دارد.
اين مترجم نامآشناي ادبي افزود: احمد محمود، نويسندهاي است كه فاصله زبان ادبي و رسمي را محدود ميكند و جريان داستانهاي او همراه با نقل روايات و احساسات شخصيتها نشان داده شده.
وي با اشاره به ويژگي كلي آثار محمود در مقايسه با آثار برخي داستاننويسان بزرگ معاصر خاطرنشان كرد: محمود، بر خلاف اسماعيل فصيح كه داستانهايش بيشتر جنبه پليسي و اشرافي دارند، از زحمت و تلاش قشر محروم و زحمتكش مينوشت. اين دغدغه در شخصيت او نيز هويدا بود؛ چرا كه خود او نيز با زحمت زندگي ميكرد و البته انساني خودساخته بود.
دستغيب همچنين گفت: محمود نويسندهاي مسلط به مسايل روز بود و با آنكه تحصيلات دانشگاهي نداشت، با جريان كتاب و نوشتن به طور جدي برخورد ميكرد و بر نوشتن آگاهي و اشراف داشت. ويژگيهاي تجسمي نيز در آثارش ديده ميشد.
وي در پايان افزود: داستانهاي احمد محمود، روايتي از مبارزه مردم در كار و زندگي و سياست است و در مجموع بايد گفت كه او در داستان كوتاه موفقتر از رمان بود.
احمد اعطا، با نام ادبی احمد محمود، متولد 1310 اهواز و از داستاننويسان معاصر ايرانی است. محمود را جزو پیروان مکتب رئالیسم اجتماعی برميشمارند. «همسايهها» رماني از او كه پيش از انقلاب نوشته شده، از آثار برجسته ادبیات داستاني معاصر ایران است.
محمود در اواخر عمر با بیماری تنگی نفس مواجه شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یکباره او را به بیمارستان کشاند.
در اول مهرماه ۱۳۸۱ بار دیگر حال او وخيم شد كه پس از انتقال به بیمارستان و بستری شدن، در روز جمعه، ۱۲ مهر سال ۱۳۸۱، بر اثر بيماري ريوي، در بيمارستان مهراد تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
مول، دریا هنوز آرام است (۱۳۳۹)، بیهودگی (۱۳۴۰)، زائری زیر باران (۱۳۴۷)، از دلتنگی (۱۳۴۸)، پسرک بومی (۱۳۵۰)، غریبهها(۱۳۵۲)، ديدار (۱۳۶۸)، قصه آشنا (۱۳۷۰) و از مسافر تا تبخال (۱۳۷۱) از مجموعه داستانهاي اوست.
همسايهها (۱۳۵۳)، داستان یک شهر (۱۳۶۰)، زمین سوخته(۱۳۶۱)، مدار صفر درجه (۱۳۷۲)، آدم زنده (۱۳۷۶) و درخت انجیر معابد (۱۳۷۹، برگزيده دوره اول جایزه هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان) نيز رمانهاي منتشر شده او هستند.
نظر شما