به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حسن زرنقی در این شعر آورده است:
ماییم و پی حادثه ای دربه دری ها
هر لحظه خبر می رسد از بی خبری ها
دل طاقت این داغ جگرسوز ندارد
برگرد و رهامان کن از این خون جگری ها
برگرد که ما خاطره ی خوب نداریم
از آن شب تاریک و از آن بی پدری
هم صحبت ما بودی و هرگز نشنیدی
اخبار وطن را فقط از دور و بری ها
در سیل بلاها عوض کاخ نشینی
دیدیم تو را خاک نشین با کپری ها
دیدیم صفای تو و صافی تو، وقتی
خون بود دل ملتی از حیله گری ها
حسن زرنقی
نظر شما