جمعه ۲۹ تیر ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۲
ترجمه داستان کوتاه دفاع مقدس نیاز به سرمایه‌گذاری دارد

مسعود امیرخانی، پژوهشگر و مترجم گفت: روی ترجمه داستان کوتاه دفاع مقدس بسیار می‌توان سرمایه‌گذاری کرد. با ترجمه خاطرات جنگ هم موافق هستم مشروط بر اینکه روی انتخاب گزیده‌هایی مناسب (که هم تصویرگر فرهنگ عاشورایی، دینی و ملی رزمندگان ما باشد و هم برای مخاطب خارجی قابل درک و فهم و جذابیت باشد) کار شود.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ ترجمه یکی از راه‌های انتقال فرهنگ از یک کشور به کشور دیگر است. با ترجمه مفاهیم انتقال می‌یابد که باعث نزدیکی جهان فرهنگی کشورها به هم می‌شود. فرهنگی که تشکیل شده از ادبیات، تاریخ، سیاست و اندیشه است، تاریخی که گاه با جنگ گره خورده و در آن اتفاقاتی روی داده که باعث شده انسان‌ها مقابل هم بایستند و دست به خشونت بزنند، خشونتی که شروع کننده آن و علت شروع و خسارتی که به بار آورده، از اهمیت خاصی برخوردار است.

جنگ ایران و عراق که هشت سال به طول انجامید، جنگی بود که آثار ادبی در پی آن تولید شد، اما این آثار در عرصه ترجمه چندان پررونق ظاهر نشد. آثاری که در آنها به جزئیات جنگ و رشادت‌ها و ایثارگری‌های جوانان ایرانی پرداخته شده و برخی آثار نیز از منظر تجزیه و تحلیل به آن نگاه کردند.

اما این آثار در عرصه ترجمه پس از سه دهه از پایان جنگ مجال بروز و ظهور نیافتند. با مسعود امیرخانی، پژوهشگر و مترجم درباره چرایی موفقیت یا عدم موفقیت ترجمه ادبیات دفاع مقدس گفت‌وگو کردیم تا از منظر یک مترجم به این مهم برسیم که چرا موفق نبودیم؟

چرا ادبیات جنگ نیاز به ترجمه دارد؟

ضرورت این بحث روشن است و جای مجادله ندارد. آیا وجه یا شأنی از زندگی انسان هست که از تبعات جنگ مصون بماند؟ جنگ با خصلت ویرانگرانۀ خود فرصتی را فراهم می‌کند تا انسان بتواند از رهگذر آن قابلیت‌های مورد تحسین بشر مثل شجاعت، دوستی، ایثار، دلاوری و… را به تماشا بنشیند و با رنج، اندوه و مصایب واردآمده به انسان آشنا شود. به‌همین‌علت، جنگ منبعی غنی می‌شود برای خلق و آفرینش آثار ادبی و مادامی که جنگ وجود دارد،

نویسندگان و هنرمندان تلاش می‌کنند تا آن را از دیدگاه خودشان درک کنند، زشتی‌ها و زیبایی‌های آن را به روایت بنشینند، و بر بستر آن بنایی خلق کنند که بازتاب‌دهندۀ رفتار و کردار انسان است. به همین جهت است که با نگاهی به تاریخ ادبیات کشورها می‌بینیم بخش مهمی از ادبیات کلاسیک و معاصر آنها به جنگ اختصاص پیدا کرده و بسیاری از نویسنده‌های بزرگ دنیا دربارۀ جنگ قلم زده‌اند.

وقتی این نگاه انسانی که در جنگ وجود دارد در آثار ادبی انعکاس می‌یابد، می‌تواند یک پیام جهانی داشته و تنها مختص به یک نقطه جغرافیایی نباشد. همچنین می‌تواند کمک کند که آدم‌های مختلف با ملیت‌های گوناگون از آن موضوع باخبر شوند.

به نظر شما چرا در ترجمه ادبیات جنگ موفق نبودیم؟

ناموفق بودن در ترجمه تنها محدود به ادبیات جنگ نیست و ما در ادبیات محض خودمان هم موفق نبوده‌ایم. اگر از ادبیات کلاسیک غنی و پرمحتوایمان مانند آثار فردوسی، مولانا، حافظ، سعدی، شیخ عطار و… بگذریم که پس از شناسایی ازسوی شرق‌شناسان و ترجمه به زبان‌های مختلف بر نویسندگان و آثار بزرگ ادبیات غرب تأثیرگذار بوده‌اند، در ترجمه آثار ادبی معاصر نیز جز چند کار و چند نویسنده دیگر آثاری ترجمه نشده است و اگر هم ترجمه شده، به‌درستی توزیع و دیده نشده و مخاطبان خارجی را با خود همراه نکرده است. بنابراین، عدم توفیق در ترجمه منحصر با آثار ادبی جنگ نیست. در زمینه آثار ادبی مرتبط با جنگ تحمیلی آثار زیادی به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، عربی و حتی زبان‌های تاجیکی، اردو و…ترجمه شده است و نهادهای مختلفی دست به تلاش‌های ازشمندی زده‌اند و البته و متأسفانه گاه از به راه افتادن نهضت ترجمه سخن گفته‌اند- اما پراکندگی این تلاش‌ها و نداشتن یک نگاه جامع و عاری از وجه تبلیغی باعث اقدامات پرهزینه بی‌ثمر- برای معرفی شایسته ادبیات جنگ ما- شده است.

من بارها گفته‌ام و عمیقاً بر این باورم که باید مرکزی متشکل از کارشناسان و کاردانان امر ترجمه- خاصه ترجمه ادبی- شکل بگیرد و در خصوص مخاطب‌سنجی براساس مخاطبان مقصد، نحوه انتخاب آثار برای ترجمه، اتخاذ استراتژی و راهبرد ترجمه، انتخاب مترجم (ایرانی زبان‌بلد یا خارجی فارسی‌شناس)، و شیوه انتشار (در ایران توسط ناشر ایرانی یا در خارج توسط ناشر خارجی) برنامه‌ریزی کند. این مرکز باید از حمایت همه نهادها فرهنگی و نظامی برخوردار باشد و دستش برای انجام این روند باز باشد.

به نظر شما برای ترجمه ادبیات جنگ چه ژانری مناسب مخاطب غیرایرانی است؟

به نظرم ادبیات داستانی در غرب خواننده بیشتری دارد. البته باید این نکته را درنظر داشت هرچه ما در شعر- که در پیشینه ادبی‌مان جایگاهی رفیع دارد- و نیز خاطره‌نویسی کارنامۀ پرباری داریم، در ادبیات داستانی جنگ خاصه داستان بلند و رمان جوان هستیم. ولی این بدان معنا نیست که دستمان خالی باشد و از همین آثار موجود و نویسندگانی بزرگ جنگمان هم می‌توان آثاری را انتخاب و ترجمه کرد. من معتقدم روی ترجمه داستان کوتاه دفاع مقدس بسیار می‌توان سرمایه‌گذاری کرد.

با ترجمه خاطرات جنگ هم موافق هستم مشروط بر اینکه در همان مرکزی که گفتم بر روی خاطرات و انتخاب گزیده‌هایی مناسب (که هم تصویرگر فرهنگ عاشورایی و دینی و ملی رزمندگان ما باشد و هم برای مخاطب خارجی قابل درک و فهم و جذابیت باشد) کار شود. در سایر گونه‌ها مثل آثار پژهشی و تاریخی و کتاب‌های مرجع هم کارهای بزرگ برای مخاطبان مختلف می‌تواند صورت بگیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط