سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطیت، سری به ادبیات نوجوان زدهایم که به دوره مشروطه نگاهی داشتهاند و با توجه به اینکه آثار زیادی در این زمینه نیافتیم، تصمیم گرفتیم با حسین قربانزاده خیاوی، نویسنده ادبیات نوجوان که پژوهشهایی را در زمینه ادبیات نوجوان در برهه مشروطیت و انقلاب مشروطه انجام داده و یک رمان نوجوان نیز درباره یکی از شخصیتهای آن دوران نوشته است، صحبت کنیم و نظر و ارزیابی او را درباره فضا و ظرفیت این برهه از تاریخ برای تألیف کتابهای نوجوان و علل کمتوجهی به این دوران در ادبیات این گروه سنی جویا شویم. این گفتوگو را در ادامه میتوانید بخوانید:
- به نظر شما چه مؤلفههایی، علت کمتوجهی نویسندگان کتاب نوجوان به انقلاب مشروطه و شخصیتهای برجسته این دوران برای خلق یک اثر داستانی است؟
انقلاب مشروطه پر از پیچیدگی است؛ حتی کتابهای بزرگسالان هم تصویر روشنی از این ایام به مخاطب ارائه نمیدهند. یکی از دلایل آن، گستردگی انقلاب مشروطه و حضور اقشار مختلف در آن دوران است. در ایرانی که در آن دوران مردم چندان نقشی نداشتند به یکباره مردم نقشآفرین میشوند و همین پوشیده و گاه ناشناختهبودن انقلاب را رقم زده است. برخلاف ادبیات بزرگسال که در پیچیدگی و تاریکی، آثار بدیعی خلق میکند، ادبیات کودک و نوجوان آبشخورش نور و روشنایی است؛ یعنی وضوح یکی از دلایل نگارش کمِ اثر در حوزه کودک و نوجوان بهخصوص در دوران مشروطه میتواند باشد. این باور عامه وجود دارد که انقلاب مشروطه چهرهای روشنفکرمآبانه دارد و روشنفکری از دنیای کودک و نوجوان، نسبتاً دور و بیگانه است. به همین دلیل در تعریف انقلاب مشروطه گفته میشود که این انقلاب چهره کودکانه ندارد؛ حتی بعضیوقتها اذعان میشود که چهره مردانه دارد و زنان هم در این انقلاب چندان به چشم نمیآیند در صورتی که ما، زنان بسیار نامآوری را در این دوره میشناسیم.
در تعریف انقلاب مشروطه به مفهوم مردمیبودن اشاره کردیم؛ ما در اینجا با مفهوم مردمیبودن مواجهایم. برای نخستینبار این نقش توده عامه مردم در ایران و در یک عرصه انقلابی پررنگ میشود و کودک و نوجوان هم بخشی از این مردم هستند؛ برای همین ما میگوییم که ردِ پای کودک و نوجوان در انقلاب مشروطه وجود دارد و باید دیده شود. اگر در ورق روشن یا در ورق تاریک تاریخ مشروطه دقیق شویم گاه رد پایی از نوجوانها را میبینیم؛ چه در سنگرها دوشادوش بزرگترها و چه در پشت سنگر و پشت جبهه که اتفاقات بزرگ و کوچکی را رقم میزنند. یکی از این ورقهای تاریک انقلاب مشروطه که یک نوجوان در آن نقش برجستهای دارد، اعدام میرزا علیآقا تبریزی معروف به ثقةالاسلام تبریزی در تبریز است. در کنار این عالم مبارز و نستوه، یک نوجوان ۱۶ ساله به نام غدیر را داریم که پسر علی موسیو است و در کنار سقط الاسلام نامدار، به دار آویخته میشود و اگر به این نظر داشته باشیم، متوجه میشویم که نقش او چقدر میتواند پررنگ باشد. اگر به ورقهای روشن نظام مشروطه نظری بیندازیم میبینیم که نقش نوجوانها در «قرارداد رژی» (قرارداد تالبوت) چقدر پررنگ است یا حضور تعداد زیادی نوجوان در فوج نجات به فرماندهیها وارد شدند و با وجود مخالفت و ممانعت برخی از خانوادهها، در کنار فرمانده خود در جنگ هم حتی حضور فعال داشتند. به نظر من، نویسندگان کودک و نوجوان باید این تفکر سخت و پیچیدهبودن تاریخ مشروطه را و اینکه مختص قشر روشنفکر بوده است با مفهوم مردمیبودن بازتعریف کنند و نگرشی نو به این دوران داشته باشند. بیشک اگر چنین شود درباره تاریخ آثار مناسبی خلق میشود و ردِ پای عمیق نوجوانها در تاریخ مشروطه نیز بیشتر خودش را نشان خواهد داد.
- صحبت با نوجوانان از مشروطیت در قالب رمان و داستان اثرگذاری بیشتری دارد یا در قالب زندگینامه اشخاص و کتابهای تاریخی؟
برای کودک و نوجوان، قالب رمان و داستان را من میپسندم؛ چراکه بهتر جواب خواهد داد. کمتر نوجوانی رغبت دارد که کتاب تاریخی بخواند مگر اینکه علاقهمند باشد یا بخواهد یک کار تحقیقاتی انجام دهد؛ اما میشود کودک و نوجوان را با رمان و داستانِ تاریخی به سوی خواندن زندگینامه اشخاص نامدار و کتابهای تاریخی و تخصصی تاریخ هدایت کرد. با توجه به ارتباط چندینسالهام با کودکان و نوجوانان، نوجوانها وقتی فرازی از زندگی یک شخصیت تاریخی را که رنگ و بوی داستانی دارد میشنوند اشتیاق پیدا میکنند برای اینکه به اصل ماجرا و کل این تاریخ پی ببرند و مسلماً علاقهمند میشوند به خوانش کتابهای تاریخی؛ بنابراین باید از این ویژگی و امتیاز یا شیرینی و حلاوت کتابهای رمان تاریخی و داستان تاریخی، برای ترغیب نوجوانها به خواندن کتابهای تاریخی استفاده کنیم. برای بزرگسالان هم که علاقه چندانی به تاریخ ندارند خوانش کتابهای صرف تاریخی نیازمند این است که آنها انگیزه لازم را داشته باشند و میبینیم که درنهایت ثمری هم ندارد و بسیاری از آنها، حتی بزرگترها، دلزده میشوند؛ بنابراین داستانهای تاریخی و رمان حتی برای بزرگسالان هم شیرین خواهد بود. در رمان «تا در خیابان مهآلود گم نشوی» من این تجربه را داشتم؛ شخصیت این رمان سایه، دختری است بیزار از تاریخ و ناآشنا به اتفاقات مشروطه که حتی قادر نیست چند اتفاق ساده دوران مشروطه را به یاد بسپارد و نمره درسی بیاورد. این نوجوان در بازدید از خانه شیخ محمد خیابانی با شکستهشدن یک خمره وارد تاریخ مشروطه میشود، با شیخ محمد خیابانی اتفاقهای ریز و درشت مشروطه را همراهی میکند و بعداً تن به مطالعه در مورد تاریخ مشروطه میدهد و آن را خوب میشناسد و باعث شگفتی دوستان و دانشآموزان دیگر میشود. نوجوانها سفر در زمان را دوست دارند؛ رمان تاریخی تلاش میکند نوجوانها را با فرازهای یک اتفاق یا شخصیت تاریخی آشنا کند؛ اگر موفق به جذب نوجوان شود که غالباً این اتفاق میافتد او را به سوی کتابهای زندگینامه شخصیتهای تاریخی هم هدایت خواهد کرد.
- همانطور که اشاره کردید شما یک رمان نوجوان تاریخی درباره مشروطیت نوشتهاید. فکر میکنید نوجوانان امروزی چگونه میتوانند از تجربیات و چالشهای آن دوران الهام بگیرند و چه نکاتی از مشروطه را میتوانند به تفکر و باور شخصی و زندگی اجتماعیشان منتقل کنند؟
در رمان «تا در خیابان مهآلود گم نشوی» سعی کردم بین سایه، دختر نوجوان دهه نودی و غدیرِ نوجوان، پسر علی موسیو ارتباط عاطفی برقرار کنم. سایه در لحظه اعدام غدیر به دست روسها حضور دارد و از مردم میخواهد اجازه ندهند غدیر اعدام شود. در سایر لحظهها هم سایه، غدیر را در مبارزهها همراهی میکند و حتی در پشت سنگرهایی که غدیر برای مبارزان آب و تغذیه میآورد همراه اوست. این تصویرها و همراهی نوجوان در برهههای خاص تاریخ کنار بزرگترها برای نوجوانها دلچسب است و اهمیت زیادی دارد؛ چراکه یکی از ویژگیهای نوجوانها این است که دوست دارند خودشان را در قالب شخصی که خلق شده و حتی تاریخی است مجسم کنند؛ یعنی در قالب آن شخص یا حتی در کنار او باشند. اگر نوجوانان همواره از خود میپرسند اگر من جای او بودم چه میکردم؟ این سوال نقش تربیتی عمیقی دارد؛ چون خودِ نوجوان به جواب سوال میرسد.
یکی از ضروریات هر نسل شناخت تاریخ کشور خود است. اگر این موضوع را بپذیریم که در صورت نخواندن تاریخ، مجبوریم دوباره اشتباهات را تکرار کنیم، با پذیرش این باور ما ارزش آگاهی از تاریخ را قبول کرده و به آن صحه گذاشتهایم. نوجوانها اهل مقایسه هستند و این مقایسه بسیاری از اوقات به تحلیل میرسد و به شناخت و باور ختم میشود. مسلم است که هدایت در این میان اهمیت خواهد داشت که بخشی از این هدایت بر عهده نویسنده است با دادن خوراک فکری به نوجوان. بقیه مسیر را خودِ نوجوان میتواند طی کند. این روند بهتر از آموزش مستقیم جواب خواهد داد. نوجوانِ فکور نیمی از راه تربیت را طی کرده است و ارتباط با او دور از دسترس نخواهد بود. انقلاب مشروطه راز و رمزهایی دارد که کشف و رمزگشایی آن توسط نویسندهای خلاق، نوجوان را به تأمل و تفکر وادار خواهد کرد و امکان اینکه نوجوان بتواند اندیشههای تاریخی و نویسنده را بیشتر همراهی کند، وجود خواهد داشت.
اما درباره اینکه تاریخ مشروطه برای نوجوانها چه دارد و چه میتواند داشته باشد، باید بگویم که یکی از این تجربهها، مبارزه است: مبارزه برای وطن و مبارزه برای رسیدن به یک هدف عالی. همراهیکردن بزرگترها یکی دیگر از امتیازات مشروطه است. تحمل سختی، اطاعتپذیری، پذیرفتن نقشهای گاه برجسته در یک امر مهم و توانا دیدن و توانا پنداشتن خویشتن میتواند هدیه تاریخ مشروطه به نوجوانان امروز کشورمان باشد.
نظر شما