به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمدحسین انصارینژاد در این غزل آورده است:
تو را دیدم به قربانگاه، اسماعیل! اسماعیل!
هنیئاَ لک، سلام الله اسماعیل! اسماعیل!
تجلّی میکند آیاتِ ابراهیم در چشمت
به آتش میزنی آن گاه اسماعیل! اسماعیل!
فَدَیناهُ بذبحِ خواندی و دیدم تو را آن سو
ذبیح الله، خاطرخواه اسماعیل! اسماعیل!
صدایی میرسد رنگِ شفق از سوی نخلستان
صدایِ هقهقی از چاه اسماعیل! اسماعیل!
سلامت میکنند از سمتِ عاشورا سوارانی
سلام از لشکری خونخواه اسماعیل! اسماعیل!
خروشِ یالثاراتالحسین آمد که میچرخد
عَلم در دست ثارالله اسماعیل! اسماعیل!
بخوان تا بشنوی فتح الفتوح از مسجد الاقصی
بخوان با رمزِ یا فتّاح اسماعیل! اسماعیل!
شهادتنامه در دست است آنجا سیّد ابراهیم
تو را در این سفر همراه اسماعیل! اسماعیل!
به پشتِ معرکه مانده کلاه قوم صهیون باز
به شطرنجی تهی از شاه اسماعیل! اسماعیل!
تو مهمانِ شهید مایی و ما جمله خونخواهیم
تمامِ روز و سال و ماه اسماعیل! اسماعیل!
.
.
نظر شما