سه‌شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۹
سرگذشت «دارخلو»؛ درخت خمیده مقدس

«دارخلو»، به معنای درختی خمیده است که در رمان از نظر اهالی روستا مقدس شمرده می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «دارخلو» داستان زندگی خانواده‌ای فقیر از روستایی دورافتاده و کوهستانی در اوایل دهه شصت است که گاوی را خریداری می‌کنند تا امور زندگی‌شان را بگذارنند اما بعد از مدتی گاو به سرقت می‌رود و زندگی خانواده در آستانه فروپاشی قرار می‌گیرد. بنابراین مرد برای پیدا کردن حیوان به دل کوه و صحرا می‌زند. در طول این مدت هم مرد و هم خانواده او با اتفاقات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم می‌کنند.

«دارخلو»، به گویش محلی ایمان ویسی نویسنده اثر که از اهالی لردگان است به معنای «درخت خمیده» است. در رمان نیز درخت بلوطی خمیده و کهنسال در ابتدای روستا بالای تپه‌ای قرار دارد که از نظر اهالی روستا مقدس شمرده می‌شود و معتقدند گنجی زیر پای آن چال شده است. اتفاقات مهم و مرموز روستا هم در حول و حوش این درخت روی می‌دهد. «دارخلو» زبان و داستانی ساده دارد اما تعلیق و پیچیدگی هم دارد. سوالاتی که برای خواننده در طول خوانش داستان پیش می‌آید و فضای معمایی اثر، او را تا پایان با خود همراه می‌کند.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
بنگ تفنگ! ساچمه از بالا و پایین می‌ریخت. سرها و دست‌ها و پاها خونی بود. در آن شور و غوغا که سگ صاحبش را نمی‌شناخت، یک نفر پیشانی سردار را هدف گرفت! ماشه چکاند تیر توی آسمان ناله کرد. سرب داغ در پیشانی سردار نشست و از بام خانه پرت شد پایین. ده به یک‌باره ساکت شد.

رمان «دارخلو» به نویسندگی ایمان ویسی و با شمارگان ۵۰۰ نسخه در ۲۱۵ صفحه و با قیمت ۱۸۵ هزار تومان توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها