شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۴
«آپارتمان کلاغ‌ها» اثری نمادین است

یک منتقد ادبی در نشست نقد کتاب «آپارتمان کلاغ‌ها» گفت: بی‌زمانی و بی‌مکانی داستان اذیتم کرد؛ هر چند در پایان کتاب، تعمد نویسنده برای این انتخاب مشخص شد. پایان رمان نشان داد نویسنده هر چیزی که در کتاب آورده، بدون منظور نبوده و علتی داشته و مخاطب موظف است موارد را کنار هم بچیند تا از آن‌ها رمزگشایی کند و به کُنهِ مطلب و پیام نویسنده برسد؛ اما من نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا «آپارتمان کلاغ‌ها» تازه‌ترین اثر علی‌اصغر عزتی پاک، رمان‌نویس نام‌آشنای کشور است. این اثر، داستان دختر نوجوانی به نام مینو است که در کنار پدر، مادر و برادر معلولش در نزدیکی بیشه‌ای که قبلاً باغ زیبایی بوده، زندگی می‌کند. پدرش مهندس است و قرار است با یک شرکت همراهی کند تا در این بیشه آپارتمان بسازد. مینو پیرمرد سفیدپوشی را در عالم خواب و بیداری می‌بیند که از او می‌خواهد کمک کند و جلوی این فاجعه زیست‌محیطی را بگیرد و این می‌شود آغاز قصه مینو.

میزگرد و جلسه نقد اعضای حلقه فیروزه متشکل از گروهی از نویسندگان مطرح است که جدیدترین برنامه خود را با هدف نقد و بررسی کتاب «آپارتمان کلاغ‌ها» در دفتر نشر معارف برگزار کردند. گزارش مشروع این نشست را در ادامه می‌خوانید:

محمدقائم خانی: من به عنوان یک نویسنده و منتقد برای کتاب نوجوان شأنیتی قائل هستم که با آن جدی برخورد می‌کنم. هر چند مقتضیات مخاطب نوجوان را در نظر می‌گیرم؛ چون مقتضیات هر کدام متفاوت است. مثلاً صدای راوی را در کتاب «آپارتمان کلاغ‌ها» که برای مخاطب نوجوان است، دوست داشتم؛ وگرنه برای کتاب بزرگسال نمی‌پسندیدم و اضافی می‌دانستم. علتش هم این است که کتاب نوجوان همیشه بخشی از ادبیات تعلیمی است و این کتاب به این مسئله دقت داشته است. کتاب «آپارتمان کلاغ‌ها» کتاب خوبی است و احساس می‌کنم نوجوان با آن ارتباط بگیرد؛ چون این کتاب حرفی با نوجوان دارد و نوجوانان از اینکه آن‌ها را جدی بگیرند خوش‌شان می‌آید. از جمله مواردی که می‌توانم درباره این کتاب بگویم، دنیایی است که نویسنده خلق کرده؛ فراتر از تصور من بود. نه از این جهت که دنیایی فانتزی بود؛ چون خودم مخاطب این ادبیات نیستم و نمی‌دانم در آن دنیا چه می‌گذرد. نویسنده در «آپارتمان کلاغ‌ها» مخاطب را به جهانی عجیب و مرموز دعوت کرده است تا به شخصیت‌ها و اتفاقات و عناصر رمان و مخصوصاً همانندی‌های داخل آن فکر کند.

نکته دیگر این است که نوجوان‌ها به عنوان نسل آینده ایران، دعوت می‌شوند سرزمینی را که در آن زندگی می‌کنند، بسازند. ابتدا تلاش کنند همینی که هست خراب نشود و نگذارند کسی خرابش کند، در مرحله بعد خود آن را بسازند؛ اما سوالی که در ذهن من ایجاد شده این است که این کتاب با نشان برنا (کتاب‌های نوجوان نشر معارف)، آیا واقعاً برای نوجوان است؟ آیا وارد جهان نوجوانان می‌شود یا نه؟ اگر نشود که نقض غرض است. اگر نویسنده می‌خواست برای بزرگسالان بنویسد، اساساً پیرنگ باید تغییر می‌کرد و نکاتی مورد توجه قرار می‌گرفت که در رمان نوجوان قرار نمی‌گیرد. حس برانگیزی، غافل‌گیری و توجه مخاطب نوجوان را جلب‌کردن از خصوصیات رمان نوجوان است. یکی از مؤلفه‌های کتاب نوجوان پُرماجرابودن است. این موارد در این رمان به چشم نمی‌خورد. زیادی درونی است. خصوصاً در نیمه دوم داستان این سوال برایم پررنگ‌تر شد. آیا مورد پذیرش نوجوان قرار می‌گیرد؟ چون در رمان نوجوان بیشتر امر بیرونی مدنظر است. حس می‌کنم در نیمه دوم رمان، تحول شخصیت بر ماجرا غلبه دارد. حداقل دو برابر بیشتر از اینی که هست، داستان باید اتفاق داشته باشد. اتفاقات کنونی همه در ذهن مینو می‌گذرد، از بس که حوادث بیرونی کم است؛ مثلاً سنگی که سپند با تیرکمان پرتاب می‌کند و تبدیل به یک حادثه شاخص می‌شود. به نسبت تغییرات ذهنی که معطوف کشف است، حوادث بیرونی کم است. در نیمه اول حوادث کافی است و می‌تواند جذب کند؛ چون اطلاعات ملموس است، مثل اینکه می‌خواهند این باغ را خراب کنند و به جایش خانه بسازند. خصوصاً مهندس و فتحی که به خانه پدر آمده‌اند، برای همه قابل درک و مشاهده هستند.

نوجوان امروز حوصله رمزگشایی ندارد

اما فارغ از این نکات، به خاطر توجهی که به مسئله رویا و اتوپیا دارد، خیلی از کار لذت بردم. تذکر می‌دهد که ما درگیر ویران‌شهریم؛ چون پی‌گیری پیشرفت را در گرو خراب‌کردن می‌دانیم. مهندسی که قرار است آنجا را بسازد و پدری که قرار است کمک کند به ساختن، بنایشان بر خراب‌کردن است. حرف خیلی بزرگ‌تری هم دارد که به بزرگ‌ترین داشته ما در طول تاریخ اشاره می‌کند. با وسط‌کشیدن پای گلستان سعدی، نشان می‌دهد که ما در گذشته یک کار بزرگ کرده بودیم. ما می‌خواستیم بهشت حضرت آدم را در این دنیا بسازیم. مشخصاً با بوستان و گلستان سعدی، این‌طوری به دنیا نگاه می‌کردیم. این رمان نشان می‌دهد که ما قصد کرده‌ایم با خراب‌کردن داشته‌هایمان، چیزی را بسازیم که برای ما نیست.

سمیه عالمی: نبود ماجرا از همان اول رخ داده و ما بیشتر در حال تماشای توصیف وضعیت هستیم. فقط در چند صفحه پایانی اتفاقات بیشتری پی‌درپی رخ می‌دهند.

زهراسادات ثابتی: با کتاب باید با نگاه نوجوان مواجه شد. با این نگاه می‌توان راحت‌تر ارتباط گرفت. یک جایی از کتاب حتی شبیه خودم بود و لذت بردم. هر چه جلوتر رفتم دیدم رمان خیلی رازآلود و معمایی است. چیزهایی باید رمزگشایی شود که برای نوجوان مشکل است. نوجوان امروز حوصله رمزگشایی ندارد. در هر صفحه این رمان بر ابهام‌ها اضافه می‌شود؛ اما در مقابل، اطلاعاتی اندک به مخاطب در طول رمان داده می‌شود. اینکه مخاطب نوجوان بتواند تمام رازها را یکی‌یکی رمزگشایی کند، مورد تردید است. دخالت راوی میانه فصل‌ها و صحبتش بسیار کمک‌کننده است؛ هم به نویسنده هم به مخاطب اما خودِ این راوی هم نیاز به کشف دارد. اساساً رمان یک فضای کشف و شهودی دارد که هم می‌تواند جذاب باشد و هم می‌تواند پس بزند.

وقتی کتاب را تمام کردم، برایم سوال شد که این رمان در چه ژانری می‌گنجد؟ تا قبل از پایان‌بندی، مرز بین واقعیت و خیال مشخص بود؛ وقتی آن اتفاق در انتها افتاد، برایم گنگ شد چون فضای رمان‌های سوررئال ایجاد شده بود. این صحنه که نقطه عطف رمان بود؛ یعنی قرار بود خیلی چیزها را برای خواننده حل کند. اگر از این‌دست اتفاقات از اول رمان چیده می‌شد، این صحنه هم باورپذیر می‌شد؛ درواقع می‌توان گفت قواعد ژانری در این اثر رعایت نشده است.

دومین چیزی که من را اذیت می‌کرد، بی‌زمانی و بی‌مکانی داستان بود؛ هر چند در پایان کتاب، تعمد نویسنده برای این انتخاب مشخص شد. پایان رمان نشان داد نویسنده هر چیزی که در کتاب آورده، بدون منظور نبوده و علتی داشته است. در این رمان همه‌چیز نمادین است. خانه، بیشه، گلستان، گرشاسب، مینو و…؛ مخاطب موظف است این‌ها را کنار هم بچیند تا از آن‌ها رمزگشایی کند و به کُنهِ مطلب و پیام نویسنده برسد؛ اما من نتوانستم ارتباط برقرار کنم، چون مکان را نفهمیدم.

فضای درونی رمان خیلی خوب ساخته شده؛ اما فضای بیرونی آن اصلاً کمکی به کار نکرده است. خصوصاً اواخر داستان در دیالوگ مینو با مرد سفیدپوش به این مسئله تأکید می‌شود که تمام آکسسوار صحنه در این رمان، نشانه‌ای است که با کنار هم قرار دادن آن‌ها، مخاطب به آن راز درون رمان می‌رسد. درون‌مایه کار این است که بهشت و جهنم و فردوس و مینو، و فضای بهشت‌گونه را فکر، می‌سازد. آیا این پیرنگ بیرونی به این درون‌مایه کمک کرده است یا نه؟ خصوصاً مخاطب نوجوان کشش آن را دارد؟ تحول شخصیت پدر برایم جا نیفتاد. ما از اول تا آخر رمان همراه مینو بودیم و به اندازه کافی فرصت داشتیم که تحولش را ببینیم، ولی تحول پدر خیلی ناگهانی بود. ناگهان تصمیم گرفت مینو را تنبیه نکند و با او همراه شود. گویا دو فصل پایانی همه شخصیت‌ها یک آن جادو شدند و تغییر کردند.

شخصیت مینو در کتاب، نوجوان است؛ اما مشکلات دوران بلوغ را ندارد!

محمدهادی عبدالوهاب: این رمان دو بُعد دارد؛ زیست‌محیطی و الهیات اسلامی. بین رمان زیست‌محیطی - که غرب مخصوص خود می‌داند و تصاحبش کرده- و نوشتن و تولید محتوا در مورد محیط زیست پیوستی وجود دارد؛ چون ایده و ایدوئولوژی آن‌ها از اومانیسم نشأت می‌گیرد، طبیعت جای خدا می‌نشیند. پس در مورد آن می‌نویسند و از طرف طبیعت (خدا) صحبت می‌کنند؛ به همین دلیل این مسئله یک جنبه معنوی برای آن‌ها دارد. رمان با فلسفه اسلامی و شرقی از سهروردی تا مسائلی که درباره عالم‌های دیگر وجود دارد مثل عالم مُثُل، مرتبط است؛ از این باب خیلی کار جذابی است. مینو، کلاغ، خروس، بیشه و … هر کدام ما به ازای دینی دارد. مثلاً کلاغ‌ها ما را یاد ابرهه می‌اندازد و به نظرم می‌توانیم بیشه را نمادی از عالم مثال بدانیم. طبق نظر شیعه، هر کدام از ما در این دنیا، برزخ و قیامت خودمان را می‌سازیم. این منظر غلبه می‌کند بر مسائل فنی‌ای که در مورد این کار وجود دارد. کلاغ‌های اینجا من را یاد کلاغ‌های هیچکاک میندازد. عدم تعادل از آنجایی شروع می‌شود که ما طبیعت را دست‌کاری می‌کنیم و آن را از بین می‌بریم که زیاد به آن پرداخته شده است. نویسنده هم از این مسئله وام گرفته برای روانکاوی این اتفاق بر اساس آثار گذشته.

نرگس فرجاد امین: اهمیت موضوعات زیست‌محیطی برای خلق اثر هنری برای نوجوان بسیار زیاد است. بهترین مخاطب برای موضوعات این‌چنینی نوجوانان هستند؛ چون وقتی یک فاجعه زیست‌محیطی را که رابطه مستقیمی با مسئله مرگ و زندگی دارد برای نوجوان توضیح می‌دهیم، به خاطر خصوصیات نوجوانی خیلی زود روی او تأثیر می‌گذارد. او مقید می‌شود تلاش کند برای حفظ مثلاً محیط زیست و به آن اهمیت دهد. داشتم به این مسئله مرگ و زندگی در داستان فکر می‌کردم که در این اثر به این مسئله زیست‌محیطی مرتبط شده است؛ مثل نقص برادر یا مرگ زن‌دایی، اما وقتی به شدت و غلظت مرگ و زندگی در این اثر فکر می‌کردم، دیدم که این اتفاقات قبلاً رخ داده و نمی‌تواند بار این مسئله را به دوش بکشد؛ یعنی عملاً کاری از دست مینو بر نمی‌آید تا مثلاً کاری کند که حال برادرش خوب شود.در فیلم «رنگو» نیز، وقتی او وارد محیط جدیدی می‌شود و خودش را به عنوان کلانتر جا می‌زند، می‌بیند که جنگ بر سر آب است. رنگو می‌بیند که می‌تواند روی این مسئله مرگ و زندگی تأثیر بگذارد. مینو این تأثیر را ندارد چون خارج از حیطه عمل اوست. اگر می‌توانست برای سهراب کاری بکند، مسئله مرگ و زندگی پررنگ‌تر می‌شد و آن‌وقت، شخصیتش کنش‌گر بود.

مینو در این رمان و میکائیل در رمان تیمور آقامحمدی خیلی بزرگسال‌اند و مشکلات دوران بلوغ را ندارند. مثلاً در رابطه با پدر و مادرش، با آنکه هر دو با مینو و حتی باهم و جهان بدرفتارند؛ اما مینو با آن‌ها درگیر نمی‌شود. من منتظر بودم مینو در برابر پدر و مادرش واکنش نشان دهد؛ اما بزرگوارانه رفتار می‌کند و از کنار همه آن‌ها می‌گذرد. البته من متوجه هستم که بزرگ‌ترها اینطور باید خلق می‌شدند تا خرابکاری کنند و شخصیت نوجوان ما درصدد اصلاح‌شان باشد؛ اما این‌همه بزرگ‌منشی باورپذیر نیست. انگار جای نوجوان و پدر و مادر عوض شده است؛ آنکه کوتاه می‌آید و می‌بخشد، نوجوان است. نکته دیگر کارکرد رمان نوجوان است که کارکردی خرافه‌زدا دارد. مثلاً تصویر کلاغ‌ها در این کار و نقشی که در اذهان دارند خرافه‌زدایی کرده است.

سمیه عالمی: آیا عالم خیالی که در کتاب هست، همان عالم مثال سهروردی است؟ جهانی بین عالم ماده و عقل به نام عالم مثال، که دست نویسنده را برای قصه‌گویی باز می‌گذارد. موضوعات مهم و رازآلود و محتوای دینی و شیعی در آن عالم قابل توصیف و بروز و ظهور است. در غرب این حرف‌های جدی را که نمی‌توان در عالم واقعی گفته شود به حوزه داستان فانتزی می‌برند؛ اما ما چیزی داریم به عنوان عالم مثال که می‌توانیم با اتصال به آن همان موضوعات را بگوییم.

در این کتاب با نوعی از فانتزی به نام فانتزی میان‌جهانی طرف هستیم

مؤلفه‌های رمان فانتزی سه عنصر جادو، جهان خیالی و تکنولوژی ناچیز است. نویسنده زمان داستان را زمان دور مد نظر قرار نداده؛ اما در آن مثلاً از گوشی همراه خبری نیست. در جهان خیالی داستان، مسئله حیات مورد توجه قرار گرفته؛ انسانی که اگر بخواهد از طبیعت منفصل شود حیات خودش هم در خطر قرار می گیرد؛ درواقع مسئله مرکزی داستان اتصال حیات انسان با حیات طبیعت است. همان‌طور که خدا در قرآن می‌فرماید که «طبیعت را آفریدم و با آن شما را آزمایش می‌کنم»، اینجا هم آزمایش دارد اتفاق میفتد. شخصیت‌ها با طبیعتی که خداوند قرار داده است، مدام مورد آزمایش قرار می‌گیرند.

در جهان خیالی مرد سفیدپوش، خروس، کلاغ و… استخراج شده است؛ از این رو با نوعی از فانتزی به نام فانتزی میان‌جهانی طرف هستیم که نویسنده در آن عالم مثال خودش را ساخته است. در فانتزی میان جهانی، شخصیت‌ها مرزهای دنیای واقعی و مثالی را که آن هم در همین عالم است، می‌شکنند و به راحتی بین آن‌ها رفت‌وآمد می‌کند. ویژگی‌های زندگی هم در آن جریان دارد. کنایه و تشبیه و استعاره زیاد در اثر هست. خواننده‌ای که پای اثر است مدام باید چیزهایی را که نویسنده در داستان گنجانده جست‌وجو کند؛ مثل درخت بید، درخت انجیر و.... آیا نوجوان فرصت فهم این مسائل را دارد؟ آیا مجال آن را دارد که به این مسائل بپردازد و درواقع فانتزی میان‌جهانی و مسائل و لایه‌هایش را دریابد؟ به نظر می‌رسد که این اتفاق نمیفتد.

اما مشکل در همان لایه اول داستان است. لایه اول آنقدر که باید برای نوجوان جذاب نیست. باید این‌طور می‌بود که لایه اول مخاطب را جذب می‌کرد تا یک‌نفس داستان پیش برود و در لایه‌های پایین‌تر، نویسنده کار خودش را می‌کرد؛ همچنین باید سرنخی به خواننده می‌داد، مثلاً دو سه تا از این نمادها را در داستان تعریف می‌کرد، در مرحله بعد خواننده در مورد نمادهای دیگر فکر می‌کرد. الان این‌طور نیست. ما باید مدام خودمان جست‌وجو کنیم که این چیز چرا در داستان آمده است. مثلاً خروسی که در داستان هست، کم از سیمرغ افسانه‌ای نیست در خوش‌یمنی و خوش‌خبری و دیگر مسائل آن؛ اما پوشیده است.

نثر آن هم همین مشکل را دارد. برای نوجوان نیست؛ خیلی فاخر است. می‌توانست لطیف‌تر و روان‌تر باشد. همین مانع و حجابی برای داستان شده است. مکان هم مسئله است. چند عنوان مثل دهکده کلاغ‌ها را جست‌وجو کردم. یک جای توریستی و گردشگری از توابع نهاوند پیدا کردم. این دهکده در همدان زیاد است؛ چرا نویسنده نگذاشته مشخص شود که مکان کجاست؟ مکانِ فعلی داستان، مثل حومه شهرهاست. اگر نویسنده خودش مکان را مشخص می‌کرد، مخاطب می‌توانست نسبت خودش را با مکان پیدا کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط