سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: کتاب «دروازهی گریفین» نوشته وشتی هاردی، اثر جدید انتشارات شهر قلم در ژانر فانتزی است که شیما حسینی، دنیای پر از ماجراجویی آن را به فارسی برگردانده است. در گفتوگویی که با این مترجم داشتهایم، به بررسی محتوای کتاب، پیامهای ضمنی آن و ویژگیهای خاص این اثر و ژانر فانتزی پرداختهایم.
- «دروازهی گریفین»، شخصیت اصلی کتاب و مخاطب را با چه ماجراهایی روبهرو میکند؟
کتاب «دروازهی گریفین» داستانی ماجراجویی و فانتزی است که حول زندگی دختری نوجوان به نام گریس میچرخد. او با برادرش برن و مادرش آن، در سرزمینی به نام مورلند زندگی میکند. آنها نگهبانان نقشه گریفین هستند. از قابلیت تلهپورتکردن نقشه برای مبارزه با مجرمهای این سرزمین استفاده میکنند و وظیفه خود میدانند برای مردم فضایی امن مهیا کنند. گریس در آستانه نوجوانی و بلوغ، هنوز مجوز رفتن به مأموریتها را ندارد؛ اما با تمرین زیاد و مرور و بهخاطرسپاری قوانین و مقررات این حرفه سعی میکند خودی نشان دهد. شهردار متوجه این خصوصیت گریس است و طرحی میریزد تا دختر نوجوان را فریب دهد و از خانوادهاش دور و او را سر به نیست کند. در ادامه گریس خطر میکند و ماجراجوییهایی برایش رخ میدهد.
- این کتاب علاوه بر لذتِ خوانش، چه پیامهایی را برای مخاطب کودک و نوجوانش به همراه دارد؟
به نظرم ماجرای گریس، بر سفر او به سوی خودآگاهی و درک هویتش تأکید دارد. این جستوجو میتواند نمایانگر تلاش هر فرد برای کشف ناخودآگاهش و همچنین «خودِ» واقعیاش باشد. از سوی دیگر شجاعت به عنوان یک فضیلت انسانی در داستان به وضوح نشان داده شده است. گریس باید با ترسها و ناامیدیهایش روبهرو شود تا به حقیقت و قدرتهای درونیاش پی ببرد و سرآغاز این رویارویی، حرکت است؛ همانطور که بارها شنیدهایم از تو حرکت، از خدا برکت.
نکته دیگر روابط خانوادگی و دوستیها در داستان هستند. اتفاقات این داستان بر این نکته تأکید دارند که چگونه ارتباطات خانوادگی و در کل انسانی، به رشد و توسعه شخصی ما کمک میکند و در مواجهه با بحرانها هم مؤثرند. نکته دیگری که به نظرم میآید این است که گریس، باید سرنوشت خود را شکل دهد و با انتخابش این مسیر را در زندگی شروع میکند. در مجموع، «دروازه گریفین» به موضوعاتی مربوط به نوجوانان همچون هویت، شجاعت، قدرتهای انسانی و برخورداری از عدالت میپردازد و با ترکیب عناصر فانتزی و مسائلی چون روابط خانوادگی و مسئولیتهای اجتماعی، برای خواننده فرصتی را فراهم میکند تا درباره چالشهای زندگی تأمل کند و به تلاش برای تحقق عدالت اهمیت دهد.
- شخصیت اصلی داستان «دروازهی گریفین» یک دختر نوجوان است؛ با اینکه او هنوز به سن قانونی نرسیده است، دوست دارد مأموریتهای ویژه خانوادگیشان را پی بگیرد. مسئله قهرمانِ نوجوان مسئلهای است که این روزها در دنیای ادبیات و سینما به فراوانی دیده میشود؛ با توجه به الگوپذیری کودکان و نوجوانان از قهرمانان کتاب، نظر شما درباره اینکه این اتفاق میتواند چه پیامدهای مثبت و منفی برای مخاطبان و خوانندگان کتاب داشته باشد، چیست؟
در ارتباط با پیامدهای مثبت میتوان گفت که این داستانها نوجوان را به اکتشاف و ماجراجویی سوق میدهند و او را ترغیب میکنند که جستوجوگر باشد و به دنبال تجربیات جدید برود. این ماجراجوییها میتوانند به یادگیری و توسعه شخصیت نوجوانان کمک کنند و به آنها این باور را بدهند که حتی در سنین کم نیز میتوانند تأثیرگذار باشند و در مواجهه با چالشها در حد خود، شجاعانه و باقدرت برخورد کنند. این تأثیر مثبت در اعتمادبهنفس، میتواند به رشد شخصی آنها نیز کمک کند. همچنین شخصیتهای قهرمان، در مواجهه با چالشها و موانع، به فکر و تحلیل میپردازند. این ویژگی میتواند به نوجوانان کمک کند تا مهارتهای حل مسئله و تفکر انتقادی خود را تقویت کنند.
نکته آخر آموزش ارزشهای اخلاقی است؛ قهرمانان داستانهایی مانند گریس معمولاً با مسائلی چون شجاعت، فداکاری، دوستی و صداقت روبهرو میشوند. این ویژگیها میتوانند ارزشهای اخلاقی مثبت را به خوانندگان منتقل کنند و آنها را به تفکر درباره اهمیت این ویژگیها در زندگی واقعی ترغیب کنند؛ اما پیامدهای منفیشان را هم نمیشود نادیده گرفت. خیلیوقتها نوجوانان ممکن است انتظار داشته باشند به سرعت و به آسانی مانند قهرمانان داستانها عمل کنند. این انتظارات غیرواقعی میتواند منجر به ناامیدی یا نارضایتی در مواجهه با چالشها شود. اگر نوجوانان بیش از حد به شخصیتهای قهرمان کتابها وابسته شوند، ممکن است از توسعه مهارتها و تواناییهای خود باز بمانند و به جای تلاش برای موفقیت شخصی، به دنبال تقلید از قهرمانان باشند و آنها را در حد یک بت، بالا ببرند؛ این اتفاق اصلاً خوب نیست.
- آیا در ترجمه کتاب، تغییراتی در متن اصلی ایجاد کردهاید تا برای فرهنگ و سن خوانندگان ایرانی مناسبتر باشد؟
من تغییری در متن ایجاد نکردم؛ فقط سعی کردم متن مثل نثر کتاب، روان و خودمانی باشد؛ طوری که مخاطب راحت داستان را بخواند و پیش برود.
- به نظر شما چه ویژگیهایی یک داستان فانتزی خوب میسازد؟
نکتههای زیادی هست و اهل فن در کتابهایشان آنها را به تفصیل گفتهاند؛ اما برای من شخصیتها جذابترند؛ شخصیتهایی با نقاط قوت، ضعف و چالشهایی که مخاطب نوجوان با آنها همذاتپنداری کند. موضوع دیگر، جهان داستان است؛ جهانی که با استفاده از نمادها داستان را چندلایه و عمیق کند و با انتخاب مفاهیمی تأملبرانگیز و متفکرانه، مخاطب را در پرسشگری و البته شناخت از خود، یاری دهد. هرچند داستان در یک دنیای فانتزی رخ میدهد، باید ارتباطی با واقعیتهای زندگی نوجوانان داشته باشد. این ارتباط میتواند به خوانندگان کمک کند مفاهیم و چالشهای واقعی زندگی و خود را بهتر درک کنند. در مجموع، میتوان گفت یک داستان فانتزی خوب باید هم بتواند خواننده را سرگرم کند و هم او را به تفکر و رشد شخصی دعوت کند. با توجه به این ویژگیها، داستان میتواند تجربهای عمیق و معنادار برای نوجوانان فراهم آورد.
نظر شما