یکشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۳
کتاب «اپرای شناور» همیشه برای من الهام‌بخش بوده است

کارگردان فیلم کوتاه اقتباسی «هارمونیکا» گفت: کتاب «اپرای شناور» همیشه برای من الهام‌بخش بوده است. داستان و مفاهیم عمیقی که در این کتاب مطرح شده، از جمله نگرش به زندگی و مرگ، برای من بسیار جذاب بود. در فرآیند نوشتن «هارمونیکا»، تصمیم گرفتم که یک اقتباس آزاد انجام دهم.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): فیلم کوتاه «هارمونیکا» با اقتباس از کتاب «اپرای شناور» ساخته شده است. این فیلم یکی از فیلم‌های بخش «کتاب و سینما» جشنواره چهل‌ویکم فیلم کوتاه است.

محمدرضا قدیمی کارگردان فیلم کوتاه «هارمونیکا» در مورد این فیلم و منبع اقتباس آن با خبرنگار ایبنا گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید.

- چه معیارها و منابعی برای خلق «هارمونیکا» مورد بررسی قرار گرفت و چگونه به این زبان تصویر رسیدید؟

چند فیلم را بررسی کردم. در نهایت، پس از جلسات متعدد، به جمع‌بندی نهایی رسیدیم. چیزی که برایم بسیار مهم بود این بود که فضای حسی فیلم گرم باشد. نمود اولیه این احساس، البته پس از بازی‌ها، در ترکیب‌بندی و طراحی صحنه جلوه پیدا می‌کند.

من می‌خواستم قاب‌هایی خلق کنیم که مخاطب سینما از دیدن آن‌ها لذت ببرد و فیلمی در قامت پرده نقره‌ای سینما بسازم. برای رسیدن به این هدف از هیچ چیز کم نگذاشتیم. از انتخاب لوکیشن‌ها گرفته تا نورپردازی و طراحی صحنه، همه جزئیات با دقت و حساسیت ویژه‌ای مورد توجه قرار گرفت. همکاری نزدیک با فیلمبردار و طراح صحنه به من این امکان را داد که از تجربیات و دیدگاه‌های مختلف بهره ببرم و به یک زبان تصویری مشترک دست پیدا کنم.

اعتقاد دارم که تصویر و قاب‌های فیلم نقش بسزایی در انتقال احساسات و مفاهیم دارند و تلاش کردیم تا هر صحنه به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده شود. امیدوارم که تماشاگران بتوانند این تلاش و دقت را در هنگام تماشای «هارمونیکا» احساس کنند و از آن لذت ببرند.

- چگونه فرآیند اقتباس آزاد شما از «اپرای شناور» و تلفیق آن با دیگر منابع الهام به خلق داستانی چندلایه در «هارمونیکا» منجر شد؟

در مورد اقتباس از کتاب «اپرای شناور»، باید بگویم که این اثر همیشه برای من الهام‌بخش بوده است. داستان و مفاهیم عمیقی که در این کتاب مطرح شده، از جمله نگرش به زندگی و مرگ، برای من بسیار جذاب بود. اما در فرآیند نوشتن «هارمونیکا»، تصمیم گرفتم که یک اقتباس آزاد انجام دهم، به طوری که تنها رنگ و بویی از آن داستان باقی بماند و خط اصلی داستان را تغییر دادم.

برای مثال، در «اپرای شناور»، شخصیت اصلی با یک بحران وجودی مواجه است و به بررسی معنای زندگی می‌پردازد. من این تم را حفظ کردم، اما شخصیت‌ها، موقعیت‌ها و پیش‌زمینه داستان را به طور کامل بازآفرینی کردم تا با فضای فرهنگی و اجتماعی ما هماهنگ باشد.

علت اینکه از این کتاب اقتباس کردم، این بود که احساس می‌کردم مفاهیم جهانی و انسانی آن می‌تواند در قالبی جدید و بومی‌تر بازگو شود. می‌خواستم به نوعی ادای احترام به این اثر داشته باشم، اما در عین حال چیزی تازه و منحصر به فرد خلق کنم. به همین دلیل، اقتباس من کاملاً آزاد است و تنها جوهره اصلی داستان در «هارمونیکا» باقی مانده است.

البته باید بگویم که من فقط از کتاب «اپرای شناور» اقتباس نکردم. داستان‌ها و شخصیت‌های زیادی در شکل‌گیری «هارمونیکا» نقش داشتند.

ترکیبی از تأثیرات مختلف از داستان‌ها، فیلم‌ها و شخصیت‌های واقعی به شکل‌گیری نهایی «هارمونیکا» کمک کرده است. احساس می‌کنم این تنوع در منابع الهام باعث شده تا داستانی چندلایه و غنی خلق شود که بتواند با مخاطبان در سطوح مختلف ارتباط برقرار کند.

در واقع، «هارمونیکا» نتیجه تلفیق تجربیات شخصی، الهامات ادبی و سینمایی است. از فیلم‌هایی که فضای گرم و صمیمی‌شان به عمق جانم نفوذ کرده بود، تا کتاب‌های تاثیرگذار، همه در شکل‌دهی به این اثر نقش داشتند. هرچند که خط اصلی داستان تغییر کرده و اقتباس من کاملاً آزاد است، اما رنگ و بویی از این منابع الهام در اثر باقی مانده است.

امیدوارم که تماشاگران بتوانند این احساسات و تأثیرات را در هنگام تماشای «هارمونیکا» حس کنند و ارتباط عمیقی با داستان و شخصیت‌ها برقرار کنند.

- چرا تصمیم گرفتید تحول شخصیت فرهاد را به شکل تدریجی و با بازی خشک و بی‌روح نشان دهید و چگونه این انتخاب به باورپذیرتر شدن سفر درونی او در فیلم کوتاه «هارمونیکا» کمک کرد؟

در مورد نوع بازی بازیگر اصلی، باید بگویم که این انتخاب کاملاً آگاهانه و مطابق با خواسته من بود. این سبک بازی با کاراکتر او در فیلم از لحاظ معنایی تقارن دارد و بر اساس اقتصاد داستان، شخصیت فرهاد باید خشک و کمی بی‌روح می‌بود تا سیر تغییر او منطقی جلوه کند. این انتخاب به ما امکان داد تا تحول درونی فرهاد را به شکلی تدریجی و باورپذیر نشان دهیم.

در فیلم کوتاه، فرصت چندانی برای نشان دادن تحولات بزرگ نداریم و بیشتر با لحظه‌ها سر و کار داریم؛ لحظه‌هایی که شاید تغییرات چشمگیری ایجاد نکنند، اما پرمعنا و سرشار از حس و روح هستند. شاید فرهاد هم روزی تصمیم دیگری بگیرد. من عمداً نخواستم تغییر و استحاله فرهاد را به شکلی اغراق‌شده نشان دهم، زیرا تصمیم او تصمیمی سخت است و شاید هنوز هم در انتهای فیلم به قطعیت نرسیده باشد.

در واقع، حس و روح مسافرخانه بهار مانند نسیمی گذرا بر صورت فرهاد بوسه زد و او را بر سر دوراهی مهمی قرار داد. من دوست داشتم همه چیز را به مخاطب نگویم و فضایی برای فکر کردن و تفسیر باقی بگذارم. به نظرم این ابهام و فضای باز برای تفسیر، به غنای اثر می‌افزاید و مخاطب را به تفکر وادار می‌کند.

امیدوارم که این انتخاب‌ها به مخاطب کمک کند تا با شخصیت فرهاد ارتباط برقرار کرده و درک عمیق‌تری از سفر درونی او داشته باشد. قصد داشتم تا با نشان ندادن همه چیز و ایجاد فضایی برای تأمل، تجربه‌ای متفاوت را برای تماشاگران فراهم کنم.

- چگونه ابهام آگاهانه و هدفمند در ساختار داستان «هارمونیکا» به عمق و پیچیدگی اثر افزوده و چه نقشی در دعوت مخاطب به تفکر و تفسیر شخصی از داستان و شخصیت‌ها داشته است؟

در مورد ابهام ذاتی داستان «هارمونیکا»، باید بگویم که این ابهام کاملاً آگاهانه و هدفمند در ساختار داستان گنجانده شده است. من معتقدم که ابهام می‌تواند به عمق و پیچیدگی اثر بیفزاید و مخاطب را به تفکر و تفسیر شخصی دعوت کند. این ابهام نه تنها در شخصیت فرهاد و تصمیمات او، بلکه در مسیر کلی داستان نیز حضور دارد.

من نمی‌خواستم همه چیز را به صورت واضح و آشکار به مخاطب بگویم. به نظرم زیبایی داستان در این است که هر فرد بتواند برداشت خود را داشته باشد و با داستان به شیوه‌ای شخصی ارتباط برقرار کند. ابهام ذاتی داستان به مخاطب اجازه می‌دهد تا در مورد انگیزه‌ها، احساسات و آینده شخصیت‌ها فکر کند و حتی پس از پایان فیلم نیز ذهنش درگیر باشد.

این ابهام همچنین با تم کلی فیلم، که در مورد سفر درونی و تحولات ناپیدای انسان است، هماهنگ است. همان‌طور که اشاره کردم، مسافرخانه بهار مانند نسیمی بر زندگی فرهاد وزید و او را بر سر دوراهی مهمی قرار داد. اما تصمیم نهایی او به صورت قطعی نشان داده نمی‌شود، زیرا می‌خواستم نشان دهم که تصمیمات مهم زندگی اغلب با تردید و پیچیدگی همراه هستند.

همچنین، در فیلم کوتاه فرصت زیادی برای نشان دادن تحولات گسترده وجود ندارد، بنابراین تمرکز بر لحظه‌های پرمعنا و ایجاد فضایی برای تفکر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. من می‌خواستم لحظه‌هایی را خلق کنم که اگرچه شاید تغییرات آنچنانی را نشان ندهند، اما پر از حس و روح باشند.

در نهایت، هدف من این بود که با ایجاد این ابهام، تجربه‌ای متفاوت و عمیق‌تر را برای تماشاگران فراهم کنم. امیدوارم این رویکرد باعث شود که هر فرد بتواند بخشی از خود را در داستان بیابد و با آن ارتباطی شخصی برقرار کند، و اینکه «هارمونیکا» بتواند پس از تماشا، همچنان ذهن و احساسات مخاطب را درگیر نگه دارد.

- چگونه همکاری با بازیگران با تجربه‌ای مانند مسعود کرامتی، خسرو احمدی و حبیب دهقان‌نسب، همراه با استعدادهای نوظهوری چون میلاد کفایی و نیلوفر ناظری، بر غنای هنری فیلم «هارمونیکا» تأثیر گذاشت و چه نقشی در فرآیند یادگیری و رشد حرفه‌ای شما داشت؟

کار با بازیگرانی که با آثارشان خاطرات فراوانی داریم، مانند مسعود کرامتی، خسرو احمدی و حبیب دهقان‌نسب، تجربه‌ای عمیق و متفاوت بود. حضور این هنرمندان نه تنها به فیلم «هارمونیکا» غنای بیشتری بخشید، بلکه فرآیند ساخت آن را به یک سفر یادگیری و الهام‌بخش تبدیل کرد.

مسعود کرامتی با دیدگاه هنری منحصربه‌فرد و تجربه گسترده‌ای که در بازیگری و کارگردانی دارد، به شخصیت خود لایه‌های جدیدی افزود. گفتگوهای ما درباره جزئیات نقش و نحوه بیان احساسات، همیشه پر از ایده‌های تازه بود. با جلسات متعدد با ایشان با تفسیر خلاقانه‌اش از نقش، به عمق بیشتری در داستان دست یافتیم که شاید در ابتدا به ذهن من نرسیده بود.

خسرو احمدی با انرژی سرشار و حس شوخ‌طبعی خاص خود، فضای صحنه را زنده و پویا نگه می‌داشت. او توانست با جزئیات ظریف در بازیگری، لحظاتی را خلق کند که احساسات واقعی و ملموسی را به تماشاگر منتقل می‌کند. همکاری با او به من نشان داد که چگونه می‌توان از هر صحنه، حداکثر تأثیر را گرفت.

حبیب دهقان‌نسب با عمق و وقاری که در بازیگری دارد، به شخصیت خود اعتبار و اصالت بخشید. او با درک عمیق از روان‌شناسی شخصیت، توانست احساسات پیچیده و تضادهای درونی را به شکلی باورپذیر به تصویر بکشد. حضور او در فیلم به ما کمک کرد تا به سطوح جدیدی از بیان هنری دست پیدا کنیم.

علاوه بر این هنرمندان برجسته، کار با میلاد کفایی و نیلوفر ناظری که بازیگران با استعداد در حوزه فیلم کوتاه هستند، انرژی تازه و پرنشاطی به پروژه بخشید. اشتیاق و تعهد آن‌ها به هنر بازیگری واقعاً الهام‌بخش بود.

میلاد کفایی با اجرای طبیعی و دقیق خود، توانست جزئیات ظریفی از شخصیتش را با اصالت به تصویر بکشد. تمایل او به کاوش و فراتر رفتن از مرزهای شخصیت خود، بُعد ارزشمندی به فیلم افزود.

نیلوفر ناظری نیز با بازی تأثیرگذار خود، شخصیتش را سرشار از عمق و احساس کرد. توانایی او در انتقال احساسات پیچیده با ظرافت، به غنای داستان کمک کرد و لحظات به‌یادماندنی‌ای را بر پرده خلق نمود.

کار با میلاد و نیلوفر یادآور استعدادهای فراوانی است که در دنیای فیلم کوتاه وجود دارد. عشق آن‌ها به بازیگری، به‌طور قابل توجهی به کیفیت کلی «هارمونیکا» افزود.

همکاری با چنین گروه متنوعی از بازیگران، که خرد و تجربه بازیگران پیشکسوت را با دیدگاه‌های تازه استعدادهای نوظهور ترکیب می‌کند، در به‌حقیقت پیوستن «هارمونیکا» نقش اساسی داشت. هر بازیگر با رویکرد و تفسیر منحصربه‌فرد خود، لایه‌های معنا و احساس را به فیلم افزود.

امیدوارم مخاطبان نیز بتوانند عمقی را که این بازیگران در اجرای خود به نمایش گذاشته‌اند، احساس کنند و با داستان و شخصیت‌ها ارتباطی واقعی و معنادار برقرار کنند. برای من، کار با تمامی این هنرمندان، بخشی از مسیری بود که نه تنها به تولید یک فیلم، بلکه به رشد شخصی و حرفه‌ای‌ام کمک کرد.

- چه رویکردهایی در «هارمونیکا» به کار بردید؟

فارغ از داستان، برای من مهم است که لحظات گرمی خلق کنم و سعی کنم اثری بسازم که علاوه بر جذابیت داستانی، دارای زیرلایه‌هایی باشد که به عمق احساسات نفوذ کند، مفاهیم عمیق انسانی را بازتاب دهد و مخاطبان را به تفکر و تأمل وادارد. می‌خواهم فیلمی بسازم که حال خوب‌کن باشد، اثری که با انتقال انرژی مثبت، روز مخاطب را روشن‌تر کند و لحظاتی از آرامش را به ارمغان بیاورد. هدفم این بود، اثری خلق کنم که پس از پایان، همچنان در ذهن و قلب مخاطب باقی بماند و او را به دیدگاه‌های تازه‌ای نسبت به زندگی و انسانیت برساند. چه زیباست که با خلق لحظاتی بی‌بدیل، بتوان در قلب‌ها ردپایی از عشق و امید به‌جا گذاشت.

در پایان، لازم می‌دانم از همه عوامل و دست‌اندرکارانی که با تلاش و همت خود، کمک کردند تا این فیلم ساخته شود، صمیمانه تشکر کنم. بدون حمایت و همکاری بی‌نظیر آن‌ها، این اثر هرگز به واقعیت نمی‌پیوست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها