یکشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۹
«پلک‌های شنی»؛ گرفتار در هزارتویی بی‌آغاز و پایان

آدم‌های این مجموعه داستان به طور ناگهانی در برابر هر واقعیت ساخته و پرداخته‌ای فرو می‌ریزند و به زمان هایی چون اکنون، گذشته و آینده پرتاب شده و در هزارتویی بی آغاز و پایان گرفتار می‌آیند

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا مجموعه‌داستان «پلک‌های شنی» نوشته رویا دستغیب به‌تازگی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب شصت و هشتمین مجموعه‌داستان از کتاب‌های «ادبیات امروز» است که افق چاپ می‌کند.

نخستین رمان رویا دستغیب، با عنوان «مجمع الجزایر اوریون» سال ۱۳۹۴ توسط نشر افق منتشر شد. «تراتوم» هم دومین رمان این داستان‌نویس بود که خرداد ۱۳۹۷ توسط همین‌ناشر چاپ شد و در آن سعی کرده مسیر اولین رمانش را دنبال کند و مرزهای واقعیت و خیال را از میان بردارد.

«پلک‌های شنی» سومین‌کتاب و اولین‌مجموعه‌داستان رویا دستغیب است که آن را به عمویش عبدالعلی دستغیب تقدیم کرده است. داستان‌های این‌کتاب همه راوی‌های اول‌شخص دارند و به شیوه سیال ذهن روایت می‌شوند. روایت‌ها هم در اماکن عینی شروع می‌شوند اما در ادامه به فضاهای انتزاعی و ذهنی می‌رسند. گذار بین زمان‌های گذشته و حال هم از دیگر ویژگی‌های داستان‌های مجموعه پیش‌رو هستند که مفاهیمی چون مرگ و زندگی را در بر می‌گیرند.

آدم‌های داستان‌های «پلک‌های شنی» هم انسان‌هایی هستند که بین گذشته و حال دست و پا می‌زنند و شرایطی دارند که گویا داستان‌های این مجموعه آدم‌هایی را به تصویر می‌کشند که ناگهان به کرانه‌های زندگی رانده شده و هر واقعیت ساخته‌وپرداخته‌ای در برابرشان فروریخته است. آن‌ها در اکنونی که گذشته و آینده از درونش سر بر آورده، به مکان‌هایی غریب پرتاب می‌شوند و درون هزارتویی بی آغاز و پایان با وضعیت و موقعیت‌هایی چنان فهم‌ناپذیر روبه‌رو هستند که چاره‌ای جز رفت‌وبرگشتی ابدی در این فضاهای درهم‌پیچیده ندارند. گویی آن‌ها فرزندان ابرانسانی هستند که همچون بیگانه‌ای به ویرانی خویش می‌نگرد و تنها با خلق مفاهیم نو می‌تواند در این جهان ممکن و خالی از معنا خود را باز یابد. ما در این داستان‌ها با افرادی روبه‌رو هستیم که بر روی لبه‌های تیز بحران‌هایی حرکت می‌کنند که هم‌زمان بدن و ذهنشان را در می‌نوردد.
مردمانی که هر بار در این برهوتی که در برشان گرفته، فریاد زده‌اند، تنها با پژواک صدای خود را روبه‌رو شده‌اند. آدم‌های داستان‌های پلک‌های شنی چاره‌ای جز این ندارند که در سکوت، گاهی به درهم‌پیچیدن بدن‌هایشان بنگرند. دستغیب با چیره‌دستی تمام فضا-زمانی را برای روایتش ساخته که در آن شخصیت‌ها دمی به تنانگی و بدن حیوانی درونشان می‌نگرند که چطور از دلشان سر برمی‌آورد و چفت‌وبست اعضای بدنشان را از هم می‌گسلد. در انتها شاید بتوان در میان کلمات این داستان‌ها امر نادیدنی را دید و به امر ناشنیدنی گوش سپرد. به میانه زندگی پرتاب شده‌اند.

کتاب پیش‌رو ۱۵ داستان کوتاه را با این‌عناوین شامل می‌شود:

«دیوار شیشه‌ای»، «سرباز»، «بازیگر»، «نمایش خون»، «شلیک مضاعف»، «شما جایی منتظرم هستید»، «موهای سیاه»، «ذراتت در هوا پخش می‌شوند»، «دستکش‌های چرمی»، «پلک‌های شنی»، «پله‌های مارپیچ»، «پشت سیم‌های خاردار»، «تپش تاریکی»، «تلفن زنگ می‌زند»، «سلول شماره چهار».

داستان‌های این مجموعه آدم‌هایی را به تصویر می‌کشند که ناگهان به کرانه‌های زندگی رانده شده و هر واقعیت ساخته‌وپرداخته‌ای در برابرشان فروریخته است. آن‌ها در اکنونی که گذشته و آینده از درونش سر بر آورده، به مکان‌هایی غریب پرتاب می‌شوند و درون هزارتویی بی آغاز و پایان با وضعیت و موقعیت‌هایی چنان فهم‌ناپذیر روبه‌رو هستند که چاره‌ای جز رفت‌وبرگشتی ابدی در این فضاهای درهم‌پیچیده ندارند. گویی آن‌ها فرزندان ابرانسانی هستند که همچون بیگانه‌ای به ویرانی خویش می‌نگرد و تنها با خلق مفاهیم نو می‌تواند در این جهان ممکن و خالی از معنا خود را باز یابد. ما در این داستان‌ها با افرادی روبه‌رو هستیم که بر روی لبه‌های تیز بحران‌هایی حرکت می‌کنند که هم‌زمان بدن و ذهنشان را در می‌نوردد.
مردمانی که هر بار در این برهوتی که در برشان گرفته، فریاد زده‌اند، تنها با پژواک صدای خود را روبه‌رو شده‌اند. آدم‌های داستان‌های پلک‌های شنی چاره‌ای جز این ندارند که در سکوت، گاهی به درهم‌پیچیدن بدن‌هایشان بنگرند. دستغیب با چیره‌دستی تمام فضا-زمانی را برای روایتش ساخته که در آن شخصیت‌ها دمی به تنانگی و بدن حیوانی درونشان می‌نگرند که چطور از دلشان سر برمی‌آورد و چفت‌وبست اعضای بدنشان را از هم می‌گسلد. در انتها شاید بتوان در میان کلمات این داستان‌ها امر نادیدنی را دید و به امر ناشنیدنی گوش سپرد.

در قسمتی از داستان «پلک‌های شنی» از این‌کتاب می‌خوانیم:

«باید به یاد بیاورم کجا خوابم برده که حالا در این‌برهوت از خواب پریده‌ام. در عمق بیابان، از دورها، صدای تیک‌تاک ساعت فرودگاه به گوشم می‌رسد و هر لحظه خودش را نزدیک‌تر می‌کند. صدا را که از زیر پایم می‌شنوم، بر زمین می‌نشینم و شروع می‌کنم به کندن زمین شنی. ناگهان ساعت صدایش را ساکت می‌کند و زمین از خودش پایین‌تر می‌رود و سیاهی می‌بلعدم.

در کوچه تاریکِ خاموش، پایین پله‌های ورودی آپارتمانی که در آن زندگی می‌کنم، راننده‌تاکسی چمدانم را از دستم می‌گیرد و توی صندوق عقب می‌گذارد. در تاکسی را باز می‌کنم، سوار می‌شوم و او حرکت می‌کند. قرص آرام‌بخشی ته حلقم می‌اندازم و بدون آب قورتش می‌دهم. خواهرم، تنها کسی که داشتم، هفته پیش از خواب بیدار نشد _ چه روزی بود؟!

تکانش دادم و صدایش زدم، اما بدنش سرد و ساکن شده بود.»

کتاب پلک های شنی به نویسندگی رویا دستغیب توسط نشر افق در ۱۸۴ صفحه و به قیمت ۱۷۵ هزار تومان منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها