شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۱
خلا تدوین نشدن سند سیاست زبان و مواجهه غیرعلمی با امری مهم

فاطمه عظیمی‌فرد، مدیر گروه زبان، هنر و زیبایی‌شناسی مرکز تحقیقات صداوسیما گفت: خلا تدوین نشدن سند سیاست زبان منجر به مواجهه غیرعلمی با امری مهم در کشوری شده که دارای رنگین‌کمانی از زبان‌ها، گویش‌ها و لهجه‌هاست.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا بیست‌وهفتمین نشست از سلسله نشست‌های سیاستی و راهبری اداره‌کل مطالعات رسانه وارتباطات مرکز تحقیقات با عنوان «برنامه‌ریزی زبان در صداوسیما» هفتم آذر با حضور نگار داوری اردکانی، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی، در اتاق جلسات مرکز تحقیقات برگزار شد.

در ابتدای جلسه، فاطمه عظیمی‌فرد، مدیر گروه زبان، هنر و زیبایی‌شناسی مرکز تحقیقات گفت: یکی از راه‌های حفظ زبان‌ها برنامه‌ریزی زبانی و افزایش دانش زبانی سخنگویان یک زبان است. برنامه‌ریزی زبانی به هر نوع دخالت آگاهانه گفته می‌شود که از طرف دولت یا سازمان‌هایی انجام می‌شود که از حمایت دولتی برخوردارند. توجه به کاربرد زبان معیار از دیرباز در رادیو و تلویزیون مورد توجه بوده اما به موضوع مهم سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی زبان کمتر پرداخته شده است.

عظیمی‌فرد با بیان اینکه خلا تدوین نشدن سند سیاست زبان منجر به مواجهه غیرعلمی با امری مهم در کشوری شده که دارای رنگین‌کمانی از زبان‌ها، گویش‌ها و لهجه‌هاست، افزود: بدون برنامه‌ریزی زبانی تصمیم‌گیری‌ها درمورد زبان صرفاً اقتضامحور خواهد بود.

نگاه به زبان پژوهش‌محور نیست

در ادامه، داوری اردکانی گفت: حوزه مطالعاتی برنامه‌ریزی زبان که یکی از حوزه‌های میان‌رشته‌ای زبان‌شناسی ذیل زبان‌شناسی اجتماعی است، حوزه مظلوم و مغفولی است چراکه به قول مرحوم دهخدا زبان ملک مشاع ماست، نسبت به آن احساس و رای و نگرش داریم و حق هر فرد معمولی هم است که نسبت به زبانش احساساتی داشته باشد اما این امر ناخواسته موجب می‌شود که به همان احساسات شمی که بعضاً هم درست است، بسنده کنیم و پژوهش‌محور به موضوع نگاه نکنیم. از زمان عباس اقبال آشتیانی در دهه بیست و سی قرن چهاردهم، گفتمانی ایجاد شده است که علی‌رغم تحولات به وجود آمده، بازبینی نشده است، درصورتی‌که آن گفتمان نیاز به بازاندیشی دارد.

وی در ادامه، بحث خود را حول محور افسانه‌زدایی‌ها ادامه داد و افزود: برخی مسائل درمورد زبان به شکل افسانه درآمده است که نیاز به بازاندیشی دارد. برای عملکرد قوی در حوزه برنامه‌ریزی زبان نیاز داریم به شناسایی و بازاندیشی این افسانه‌ها بپردازیم. اولین افسانه‌زدایی را از مفهوم خود زبان آغاز می‌کنیم. زبان را ابزار بیان اندیشه می‌خوانند. این نکته درست است اما کافی نیست چراکه زبان را به ماشین بیان اندیشه تقلیل داده‌ایم. نگاه مطلقاً ابزاری به زبان درست نیست. امروزه تحلیلگران گفتمان زبان را رقم‌زنندۀ ذهن و رقم‌زنندۀ جهان می‌خوانند و واقعیت این است که تلقی زبان صرفاً به‌عنوان ابزار درست نیست و پیامدهای ناخوشایندی دارد. زبان، ساحتی به گستردگی وجود پیچیده انسان دارد و بنابراین خود دارای ابعاد مختلفی است. به عنوان نمونه زبان دارای شأنهای و گونه های مختلفی است و پس تقلیل دادن آن به شأن رسمی و گونه معیار زبان متضمن دید جامعی نسبت به آن نیست. البته باید ظهور زبان در شأنهای مختلف آن را به شکل مدرج و به طور نسبی دید. زبان فارسی علاوه برشان‌های آموزشی- علمی و ادبی دارای شان دینی و عرفانی نیز هست و شاید بتوان گفت شان عرفانی زبان فارسی برجسته‌تر از برخی دیگر از شان‌های آن است و دقیقاً به همین دلیل است که در ساحت عرفان زبانهای دیگر از زبان فارسی معنی و متعاقب آن واژه و اصطلاح قرض می‌گیرند.

داوری اردکانی در ادامه گفت: یکی دیگر از افسانه‌زدایی‌ها به رابطه زبان و هویت بازمی‌گردد. در این مورد کمی جزمی به موضوع نگاه شده است. به عنوان نمونه گفته می‌شود هر زبانی نماد هویت ملی آن کشور است. درصورتی‌که تاریخ زیستۀ یک ملت است که زبانش را به‌عنوان نماد هویت ملی رقم می‌زند یا نمی‌زند. درمورد ایران تاریخ زیستۀ ما مردم ایران است که به زبان فارسی پایگاه نمادگری هویت ملی را بخشیده است و در همه زبان‌ها این امرصادق نیست. به عنوان نمونه انگلیسی‌زبانان، احتمالاً انگلیسی را نماد هویت ملی خود ندانند. اما درمورد هویت فردی، زبان مادری نماد هویت فردی است. همچنین هویت بافت‌بنیاد است و در

بافت‌های مختلف به طرق مختلف بروز می‌یابد. هویت انفعالی است، تاریخی است و ماهیتی ترکیبی دارد و تغییرپذیر است و زبان هر فرد پایگاهی قوی در هویت او دارد.

وی در ادامه مبحث افسانه‌زدایی به بحث چندزبانگی و تک‌زبانی پرداخت و افزود: چندزبانگی و چندگونگی زبان‌ها وضع طبیعی و هنجار جوامع انسانی است، اما تک‌زبانگی و ترویج آنکه بی تردید تسهیل‌کننده ارتباطات است، یکی از الزامات تشکیل دولت-ملت‌های مدرن و نیز تسهیل‌کننده امور اداری، آموزشی و علمی است. امروز رمز و کلید برنامه‌ریزی زبان تولید فکر است. تولید اندیشه و فکر مهمترین راز ماندگاری یک زبان است. این نکته نباید دست‌کم گرفته شود و بر تولید فکر باید تمرکز شود. در عین حال، یکی دیگر از رازهای ماندگاری یک زبان نگرش گویشوران به زبانشان است. دربرنامه‌ریزی زبان از سیاست آشکار و پنهان سخن گفته می‌شود که منظور از سیاست پنهان همان نگرش‌های مردم است. مادامی که نگرش مردم به زبانشان مثبت باشد، شانس بقای آن زبان بیشتر می‌شود.

وی شرایط ابزاری بقا، گسترش و رشد یک زبان را برشمرد و توضیح داد: تولید محتواهای معتبر و مورد اقبال مردم در موضوعات مختلف به آن زبان (به عنوان نمونه حتی حوزه‌های عمومی‌ای که کمتر به آنها می‌اندیشیم مثل آشپزی ایرانی می‌تواند محتوای جذاب آموزشی درحوزۀ آموزش زبان باشد) حضور در انواع رسانه‌ها و عرضه محتواهای مناسب (مانند داستان‌های شاهنامه در بسترهای مختلف مجازی)، سروسامان دادن به مواد زبانی (مدون‌سازی، معیارسازی، نوواژه‌سازی، تدوین انواع فرهنگ‌ها و تدوین انواع دستورنگارش)

داوری اردکانی آموزش زبان را کلیدی‌ترین امر در حوزهگسترش یک زبان برشمرد و گفت: یکی دیگر از افسانه‌ها درمورد زبان به تزاحم زبان‌ها بازمی‌گردد. درحالی‌که زبان‌ها در تزاحم باهم نیستند و در شکل‌دهی به هویت افراد و جوامع می‌توانند به صورت هم افزا عمل کنند. از همین روست که آموزش زبان خارجی می‌تواند به گسترش فرهنگ ملی و بومی کمک کند. یکی از کانون‌های مهم گسترش زبان فارسی، تقویت و اصلاح آموزش زبانهای خارجی است. توجه به این نکته که هر زبانی که به آن تسلط داریم لزوماً دارای شأن عاطفی نیست، بلکه برخی زبان‌ها ممکن است فقط شأن ابزاری داشته باشند.

وی برنامه‌ریزی زبان را به‌مثابه تحت تاثیر قرار دادن رفتارهای زبانی گویشوران تعریف کرد و افزود: نکته کلیدی این تعریف همان رفتارهای زبانی گویشوران است. یعنی مادامی که برنامه‌های زبانی منجر به تحت تاثیر قرار دادن رفتارهای زبانی گویشوران نشده باشند، برنامه‌ریزان زبان صرفاً مشغول یک بازی زبانی بوده‌اند. به همین دلیل، مرحله اجرای برنامه‌ریزی بسیار مهم است و پاشنه آشیل برنامه‌ریزی زبان قلمداد می‌شود. به عنوان نمونه به نظرمی‌رسد عملکرد فرهنگستان دوم در حوزه اجرا (به‌ویژه انتشار و توزیع محصولات زبانی) قابل نقد باشد. حتی اگر جایگاه صداوسیما را با نگاهی تقلیل‌گرانه و به اشتباه صرفاً به عنوان مجری برنامه‌ریزی زبان بدانیم، باید دانست که اجرا خود امری بسیار مهم است. برنامه ریزان زبان لازم است در سیاستگذاری و اجرای هر برنامه زبانی دقیقاً اهداف و انگیزه‌های خود را (اعم از سیاسی و ارتباطی واقتصادی) به طریقی عینی مشخص کنند. اشراف به انواع برنامه‌ریزی زبان نیز بسیارمهم است. به عنوان نمونه آگاهی از اینکه برنامه‌ریزی زبان به دو شاخه خرد و کلان تقسیم می‌شود و نوواژه‌سازی از زمره برنامه‌ریزی در سطح خرد زبان است.

این زبان‌شناس سطوح برنامه‌ریزی را پیکره و شأن و زبان‌آموزی برشمرد و گفت: برنامه‌ریزی پیکره، برنامه‌ریزی‌هایی است که با ماده زبان انجام می‌شود این ماده می‌تواند واژه، جمله یا گفتمان (مثلاً دستور نگارش متون) باشد.

وی تأکید کرد: برنامه‌ریزی پیکره زبان بدون دنبال‌کردن اهداف شأنی زبان، بازی زبانی‌ای بیش نیست. برنامه‌ریزی شأن تقویت شأن‌های مختلف زبان از طریق تولید محتوای متناسب با هر شأن را شامل می‌شود. صداوسیما علاوه بر امکان مشارکت در سیاستگذاری زبان، می‌تواند در توزیع محصولات فرهنگستان بسیار مؤثر باشد.

داوری با اشاره به اهمیت برنامه‌ریزی زبان‌آموزی شاخه‌های متعدد آن شامل سوادآموزی کودک و بزرگسال، علم‌آموزی، آموزش زبان به‌عنوان زبان دوم، خارجی و موروثی، آموزش زبان‌های خارجی و پرورش زبان‌های محلی، گفت: توجه به تفاوت های سوادآموزی با زبان‌آموزی بسیار مهم است و در دوره‌هایی از تاریخ ایران به تفاوت این دو در مناطق غیرفارسی زبان توجه نشد و به همین دلیل برخی نقیضه‌های هویتی پدید آمد.

وی تأکید کرد: برخی برنامه‌ریزی زبان را مترادف و محدود به واژه‌گزینی قلمداد می‌کنند درصورتی‌که این تلقی اشتباه؛ یعنی تقلیل زبان به سطح واژگان آن و چنانکه اشاره شد برنامه‌ریزی زبان سطوح بسیار دیگری دارد و اگر بخواهیم مهم ترین سطح آن را برجسته کنیم باید گفت که زبان‌آموزی موثرترین و مهم‌ترین عامل گسترش یک زبان است. سیاست‌گذار و برنامه‌ریز زبان در هر کار زبانی در دست انجام لازم است از ابتدا در نظر داشته باشد که مخاطب یا مخاطبان کار برنامه‌ریزی در دست انجام چه کسانی هستند.

داوری اردکانی برنامه‌ریزان غیررسمی زبان (رقم‌زنندگان سیاست پنهان زبان) را رسانه ملی و سایر رسانه‌ها، وزارتخانه‌ها، دانشگاه‌ها، انتشاراتی‌ها، مدارس، خانواده‌ها، نویسندگان، شاعران مشاهیر و مدیران در حوزه‌های مختلف و افراد معرفی کرد و برنامه‌ریزان رسمی زبان (رقم‌زنندگان سیاست آشکار زبان) را فرهنگستان‌ها و رسانه ملی خواند.

وی رسانه ملی را به‌عنوان یکی از تاثیرگذارترین متولیان برنامه‌ریزی زبان معرفی کرد که چنانکه مشاهده می‌شود در هر دو گروه سیاستگذاران رسمی و غیررسمی زبان مشاهده می شود و گفت: رسانه ملی پیونددهنده دولت و ملت است و نیز بازوی علمی و اجرایی نهاد فرهنگستان به شمار می‌رود؛ به همین دلیل، رسانه ملی را باید به طور همزمان به‌مثابه سیاست‌گذار رسمی زبان و نیز بازنماینده سیاست پنهان زبان تلقی کرد. در کار برنامه‌ریزی زبان رسانه ملی امکان و ضرورت حرکت همزمان از پایین به بالا و از بالا به پایین وجود دارد.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: گام اول تدوین نقشه راه سیاستگذاری زبان، افسانه‌زدایی و بازآموزی است. در گام دوم باید بر مسائلی چون انتخاب امکانات و تمایلات رسانه ملی از میان نقشه کاری وسیع برنامه‌ریزی زبان؛ تمرکز بر تولید محتواهای عمیق و مورد نیاز مردم، تهیه برنامه‌هایی در خصوص دروازه‌هایی که یادگیری زبان فارسی به روی مخاطبان باز می‌کند؛ آموزش زبان فارسی به‌عنوان زبان ملی، زبان دوم، زبان خارجی و زبان موروثی؛ آموزش سایر زبان‌ها به‌ویژه زبان‌های خارجی تمرکز کرد و در گام سوم تقسیم کار بر اساس مراحل برنامه‌ریزی زبان است.

داوری اردکانی در پایان درمورد اهمیت فعالیت‌های صداوسیما گفت: باید به سطح گفتمان زبان که منجر به رواج تولید متون سلیس، روان و پرمعنی منجر می‌شود توجه ویژه کرد و کار برنامه ریزی زبان را به سطح واژه محدود نکرد. اجرای آموزش‌ها و برگزاری مسابقات و آزمون‌های خلاصه‌نویسی، متن‌نویسی، منسجم نویسی و ساده‌نویسی از مواردی است که برنامه‌ریزی زبان را معطوف به سطح گفتمانی آن و پیوند آن را با تولید اندیشه تقویت می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها