جمعه ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۳
گاهی می‌توان قواعد و قوانین زبانی را در نگارش ادبیات خردسال شکست

فرزانه فراهانی گفت: در مورد زبان نوشتن برای کودکان نمی‌توان قاعده و قانون خاصی وضع کرد: به‌ویژه برای گروه سنی خردسال. حتی گاهی می‌توان قواعد و قوانین زبانی را شکست. این موضوع را می‌توان با دقت به گفت‌وگوی کودکان متوجه شد؛ زیرا کودکان رهاتر و ساده‌تر از چارچوب‌ها سخن می‌گویند و خود را ملزم به حفظ ساختار جمله نمی‌دانند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: فرزانه فراهانی سال‌ها تجربه کار با کودکان را در کلاس درس دارد و اکنون این تجربه را به دنیای داستان‌های کودکانه آورده است. او با دو کتاب تازه‌اش به نام‌های «پیچولوزون» و «تورآتان» که به‌تازگی از سوی انتشارات به‌نشر منتشر شده‌اند، تلاش کرده است ماجراهایی فانتزی با رنگ‌وبوی اخلاق و مفاهیم قرآنی برای کودکان خلق کند.

در گفت‌وگویی که با فراهانی داشته‌ایم، از مسیر ورودش به دنیای ادبیات کودک صحبت کرده است. او از اینکه چگونه ارتباط با کودکان، علاقه به نوشتن و راهنمایی استادانش او را به نویسندگی رسانده است، سخن گفت. این گفت‌وگو را در ادامه می‌توانید بخوانید:

- خانم فراهانی، چه عاملی شما را به دنیای کتاب کودک و نوجوان سوق داد؟

بیش از ۱۵ سال است که به‌عنوان معلم فعالیت می‌کنم و با کودکان در ارتباط هستم؛ اما نوشتن داستان از ماجرای آشنایی‌ام با خانم کلر ژوبرت آغاز شد. این موضوع به سال ۱۳۹۷ و حضور اتفاقی من در جلسات داستان‌نویسی او برمی‌گردد. لذت آشنایی با این نویسنده و شاگردی‌اش، آن‌قدر برایم ارزشمند بود که ترغیب شدم ادبیات را جدی‌تر مطالعه کنم. به همین دلیل رشته ادبیات کودک و نوجوان را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. پیش‌تر از آن، گرافیک خوانده بودم و دنیای دیگری داشتم؛ اما این آشنایی من را به دنیای جذاب نوشتن نیز وارد کرد.

- تاکنون چند کتاب در حوزه کودک و نوجوان تألیف کرده‌اید؟ «پیچولوزون» و «تورآتان» چندمین تجربه شما در این مسیر هستند؟

بیش از ۱۵ کتاب کودک حاصل تلاش‌های این چند سال بوده است. از میان این کتاب‌ها، چند عنوان موفق به دریافت نشان رشد شده‌اند و «گلاب دوآتشه» از انتشارات رود آبی نیز برگزیده بیست‌و دومین دوره جشنواره ملی کتاب رشد در محور «رسم زندگی» شد. دو عنوان از کتاب‌ها نیز ترجمه شده‌اند. همچنین مجموعه «خلیج فارس» که سه اثر در آن داشتم، برگزیده جشنواره نشان رشد شد. داستان‌های مجموعه «باغچه‌ای قد بقچه» را حدود چهار سال پیش نوشتم که امسال چاپ شد؛ اما از نظر زمان نگارش، تقریباً هم‌زمان با آثار چاپ شده‌ام در آن سال است.

- به نظر شما، زبان در کتاب کودک باید ساده باشد یا می‌تواند پیچیدگی و بازی با کلمات نیز داشته باشد؟ برای مثال، در جایی از کتاب از جمله «هیس‌تر بخوان خب!» استفاده کرده‌اید؛ آیا این عبارت نوعی بازی با کلمات محسوب می‌شود؟

قطعاً سادگی، روان‌بودن و آهنگین‌بودن کلام می‌تواند تأثیر بیشتری داشته باشد. در مورد زبان نوشتن برای کودکان نمی‌توان قاعده و قانون خاصی وضع کرد: به‌ویژه برای گروه سنی خردسال. حتی گاهی می‌توان قواعد و قوانین زبانی را شکست. این موضوع را می‌توان با دقت به گفت‌وگوی کودکان متوجه شد؛ زیرا کودکان رهاتر و ساده‌تر از چارچوب‌ها سخن می‌گویند و خود را ملزم به حفظ ساختار جمله نمی‌دانند. به‌عنوان مثال، فعل را همیشه در انتهای جمله نمی‌آورند. ازاین‌رو، می‌توان گفت که زبان خاص خودشان را دارند و این ما هستیم که باید زبان کودکی را بیاموزیم. در مورد مثالی که فرمودید و دیگر واژه‌هایی از این‌دست نیز سعی بر این بوده است که واژه‌هایی ساخته شوند که علاوه‌بر سادگی، شخصیت‌ها را شیرین‌زبان‌تر و در نهایت، دوست‌داشتنی‌تر سازند.

- فضای داستان‌های شما فانتزی است. برای ساخت این دنیاها، آیا به زبانی متفاوت نیاز داشتید؟ چگونه تصمیم گرفتید چه نوع زبانی به دنیای «پیچولوزون» یا «تورآتان» بخورد؟

در پاسخ به این سؤال نمی‌توان گفت که داستان فانتزی زبان خاصی را می‌طلبد؛ اما برای خلق شخصیت‌های داستان نیاز به زبانی ساده و روان است، چه داستان فانتزی باشد و چه غیر از آن. البته نکته‌ای وجود دارد که باید زبان و لحن را از یکدیگر تمیز دهیم. در مورد واژه «هیس‌تر بخوان» نیز بهتر است این را لحن آن شخصیت بدانیم نه زبان داستان.

- شما هر داستان را با یک آیه از قرآن کریم تکمیل کرده‌اید. آیا ابتدا داستان‌ها را نوشتید و سپس پیام‌ها را انتخاب کردید یا از ابتدا این پیام‌ها در ذهن شما بودند؟

برخی از نویسندگان بر این باورند که باید موضوعی مشخص داشت و سپس نوشت؛ درحالی‌که برخی دیگر این رویکرد را محدودیت می‌دانند و معتقدند که چنین نگاهی خلاقیت را از بین می‌برد. هر دو نظر در جای خود صحیح‌اند و به نظر من آنچه که مهم است، نتیجه کار است نه مسیر رسیدن به آن. در مورد داستان‌های این مجموعه نیز هر کدام در شرایطی متفاوت شکل گرفته‌اند و از یک شیوه خاص پیروی نشده است.

- لطفاً درباره پیام‌های اخلاقی که در هر یک از داستان‌های «پیچولوزون» و «تورآتان» نهفته است، برای ما بگویید. هر داستان چه پیامی را برای گروه سنی الف و ب به همراه دارد؟

داستان «پاپوشی» به آیه ۱۶ سوره انبیا اشاره دارد. در این آیه به این موضوع پرداخته می‌شود که آفرینش آسمان و زمین بیهوده نبوده و جهان هدفمند است؛ پس چگونه می‌توان آفرینش انسان را بی‌هدف دانست؟ بیان این مفهوم برای کودکان ساده نیست و تنها راه آن این است که از قالب داستان بهره ببریم. «پاپوشی» و «کرم کوچولو» در این داستان به ما کمک می‌کنند تا این مفهوم عمیق را در ظرفی کودکانه قرار دهیم.

داستان «پیچولوزون» براساس آیه ۲ سوره مائده شکل گرفته است. «پیچولوزون» در این داستان، مأمور رساندن محتوای این آیه است که به همکاری‌کردن اشاره دارد. در داستان «ویزینگو»، آیه ۲ سوره مؤمنون مورد نظر بوده که به پرهیز از بیهودگی اشاره می‌کند.

«جیرجیرک» در داستان «جیرآوا» درباره نیکی‌کردن و آزارنرساندن به همسایه‌ها سخن می‌گوید که براساس آیه ۳۶ سوره نساء است. در داستان «تورآتان»، شخصیت اصلی با رفتارهایش مخاطب را به مفهوم آیه ۲۷ سوره بقره می‌رساند که نباید دوستی‌ها را از بین برد. همچنین، در داستان «موروچ» که براساس آیه ۲ سوره مائده شکل گرفته، مفهوم همکاری و کار گروهی مورد توجه قرار گرفته است.

- به نظر شما، تصاویر کتاب تا چه اندازه توانسته‌اند داستان را به‌خوبی به تصویر بکشند و پیام‌های آن را منتقل کنند؟

کودکان پیش از آنکه متن داستان را بخوانند، تصویر آن را مشاهده می‌کنند و این امر اهمیت تصویر را نشان می‌دهد. خردسالی که هنوز الفبا را نمی‌شناسد، با تصاویر کتاب را می‌خواند. جذابیت در انتخاب رنگ‌ها، ترکیب‌بندی مناسب و شخصیت‌های دوست‌داشتنی هر یک می‌توانند نقش مهمی در ارائه یک تصویر مناسب ایفا کنند. البته مکمل کار تصویر، گرافیک است که در این مجموعه به‌خوبی انجام شده و جای تشکر و قدردانی دارد.

گاهی می‌توان قواعد و قوانین زبانی را در نگارش ادبیات خردسال شکست

- در فرآیند تصویرگری، تا چه اندازه در انتخاب سبک و جزئیات تصاویر نقش داشتید؟ آیا ایده یا نظری داشتید که برای بهترشدن تصاویر پیشنهاد دهید؟

تعامل تصویرگر با نویسنده برای ارتقای کیفی کتاب بسیار حائز اهمیت است که متأسفانه تعداد کمی از ناشران به آن توجه دارند. البته مدیر هنری نماینده نویسندگان محسوب می‌شود؛ اما خود من به‌دلیل تحصیل در مقطع کارشناسی در این رشته، بیشتر به این تعامل علاقه‌مندم. این نکته را نیز باید یادآور شوم که کار ناشران قابل درک است؛ زیرا برخی نظرات غیراصولی ممکن است سبب کُندشدن فرآیند تولید اثر شود؛ اما بااین‌حال بر این باورم که نویسنده به متنی که نوشته است آشنایی بیشتری دارد و می‌تواند بگوید کدام تصویر به‌صورت مستقیم، قرینه یا مکمل متن بیاید تا نتیجه بهتری حاصل شود.

- نکته‌ای ناگفته باقی مانده است؟

از انتشارات به‌نشر و عوامل تولید این مجموعه به‌ویژه ناصر نادری بزرگوار که با نظرات ارزشمندش در نگارش این مجموعه همراهی‌ام کرد، تشکر می‌کنم. امیدوارم کودکان بخوانند و لذت ببرند که این تمام آرزوی یک نویسنده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین