سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ بیش از سه دهه از جنگ عراق و ایران گذشته است، اما هنوز تعداد یادداشتهایی که درباره آن منتشر شده، بسیار اندک است. دلیل انگشتشمار بودن یادداشتهای جنگ به چند دلیل میتواند باشد؛ یک دلیل عدم رغبت نویسندگان یادداشتها به چاپ آنهاست. این عدم رغبت شاید به دلایل شخصی باشد شاید هم زمان را برای انتشار آنها مناسب نمیدانند. شاید به قول سردار حسین علایی یادداشتها شخصی است و باید ویرایش اساسی در آنها صورت بگیرد. اما اینجا سخن اصلی این است که پس از دهه زمان زیادی از جنگ عراق و ایران گذشته و فرصت خوبی برای انتشار یادداشتهای شرکتکنندگان و تصمیمگیران آن است و ضمن اینکه یادداشتهای جنگ بخشی از تاریخ ایران را در خود نهفته دارد که برای روشن شدن تاریخ نیاز است که یادداشتها منتشر شوند. وقتی بحث از تاریخ و جزئیات جنگ است بیش از هر کس به یاد شهید غلامرضا صالحی میافتیم که به قولی حتی وقتی مجروح بود دست از نوشتن برنداشت تا امروز یادداشتهایش به دست ما برسد: «محمدمهدی فروغی دوست شهید صالحی میگوید: «او هیچگاه یادداشتنویسی را ترک نکرد؛ چه در دوران مجروحیت یا حتی در سفر به داخل خاک عراق و سفر به مکه. در این دو سفر نیز یک دفترچه جیبی به همراه داشته و خاطرات سفر را نوشته است… آن شب نیز با اینکه مجروح بود، همان جا خونهای روی زخمش را پاک کرد و بنا کرد به یادداشتکردن وقایع آنروز. یادم است موتور برق قرارگاه را هم خاموش کرده بودند. خدا شاهد است، فانوس را گذاشت روی زانویش و خاطرات آنروزش را نوشت.» با احترام به این شهید که یادداشتهای گرانبهایش را برایمان به یادگار گذاشت، با محمد درودیان، پژوهشگر و تاریخنگار جنگ گفتوگو کردیم تا درباره اهمیت یادداشتهای جنگ بیشتر بدانیم. درودیان در این گفتوگو که در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ انجام شد، با مرور برخی خاطرات جنگ خود را شماتت میکند که چرا در زمان جنگ آنچه دید و لمس کرد به روی کاغذ نیاورد.
به نظر شما که در بطن جنگ حضور داشتید چرا یادداشتهایی که در طول جنگ نوشته شده است، اهمیت دارد؟
سوال مهمی است به این معنا که پس از سه دهه از پایان جنگ هنوز اسناد و مدارکی وجود ندارد که منتشر نشده است، در حالی اسناد خیلی مهمی است. این سوال ما را متوجه اهمیت این اسناد منتشر نشده میکند.
به نظرم برای پاسخ به این سوال باید به دو سه نکته اشاره کنیم؛
نکته نخست به فرد نویسنده یادداشتها برمیگردد و آنچه طی جنگ شاهد آن بوده است. جنگ وضعیت خاصی است و فردی که در آن قرار میگیرد مثل شخصی است که دچار زلزله شده و به لحاظ انسانی مهم است که در آن شرایط خاص چه نگاه و رویکردی داشتند.
نکته دیگر به خود جنگ برمیگردد که جنگ عراق و ایران هشت سال به طول انجامید و دامنه زیادی را دربرگرفت؛ از مرزها تا عمق کشور پیش رفت. بحرانهای اقتصادی، مهاجرت و خالی شدن بسیاری از مناطق و افرادی که مستقیم و غیرمستقیم با آن درگیر شدند، بنابراین اگر هر فردی از هر منظری درباره جنگ نوشته است، به نوعی نور تابانده بر زوایای تاریک یک امر بسیار آشکاری که خودش بزرگ است اما زوایای آن چندان شناخته شده نیست.
در زمان جنگ به دلایلی به برخی موضوعات توجه نکردیم، چون در آن موقع چندان مهم نبود، اما امروز خیلی اهمیت دارد. آنچه امروز مرا خیلی آزار میدهد و در یک دوره هم از فرماندهان ارشد جنگ سوال کردم و به آنها گفتم آن زمان که در جنگ فرمانده بودید، حدود ۲۰ یا ۲۶ سال سن داشتید. آن موقع اگر ازدواج کرده بودید کودکانی در سن ۲ یا سه چهار ساله داشتید (که امروز بیست و دو ساله هستند.) آن موقع متوجه بودید مردم فرزندان ۱۸، ۲۰ ساله خودشان را به دست شما میسپردند یعنی چه؟
گفتند: نه...
آن موقع جوانی که سربند یا زهرا یا حسین میبست در یک دفترچه که به او داده بودند، حس و حالش را در جبهه ثبت میکرد. آن موقع یک جوان از آغوش گرم خانواده به جبهه جنگ میرفت. مردانی فرزندان خردسال خود را رها کردند و در جبهه جنگ جنگیدند. آن رزمندهها لحظات خود را ثبت کردند و گاه در نامههایی به خانوادههای خود از لحظاتی گفتند که دور از زن و فرزند و پدر و مادر خود در جبهه جنگ گذراندند. امروز وقتی آن نامهها را میخوانیم خیلی متاثر میشویم، در حالی که در زمان جنگ شاید این نامهها چندان متاثر کننده نبود.
بنابراین یادداشتهایی که افراد حاضر در جنگ در تنهاترین لحظات تنهایی خودشان نوشتند، بخشی از پشت صحنه جنگ عراق و ایران است که روایت کننده حس و حال آنها در آن روزهاست و امروز باید در بخشی از تاریخ جنگ جای بگیرد. زیرا مرور آن یادداشتها برای درک بخشی از تاریخ جنگ اهمیت دارد و فهم جدیدی از گوشههای نادیده جنگ به ما میدهد که در گذشته نداشتیم.
با توجه به آنچه که در اهمیت یادداشتهای جنگ بیان کردید و خودتان هم در عرصه تاریخ جنگ فعال هستید تا به امروز چه اندازه یادداشتهایی که در زمان جنگ نوشته شده، منتشر شده است؟
ابتدا باید مشخص کنیم درباره جنگ چند گونه یادداشت داریم. من معتقدم خیلی از افراد به دلایل نامشخص یادداشتهایی درباره جنگ نوشتند. یادم هست زمانی که در مرکز و تحقیقات اسناد سپاه بودیم افرادی را پس از عملیات فتحالمبین تا پایان جنگ برای ثبت خاطرات به جبهه میفرستادیم و به آنها دفترچههایی میدادیم که از زمان آموزش تا بازگشت از جبهه لحظات خود را ثبت کنند. این دفترچهها هنوز به عنوان سند منتشر نشده است که مشخص شود افراد برای نخستین بار که به جنگ رفتند چه حس و حالی داشتند و چه مشاهداتی. تصور کنید در این بازه زمانی ۵۰ عملیات اتفاق افتاد که مثلاً سی نفر در دفترچههای خود ملزم به ثبت وقایع آن بودند که اکنون باید حداقل دو هزار صفحه باید درباره این عملیاتها یادداشت وجود داشته باشد. تا کنون حتی یک دفترچه از آنها منتشر نشده است.
این ایده از کجا پیدا شد؟
زمانی که در جنگ جلساتی تشکیل میشد، یک نفر در یک دفترچه مشروح جلسه را مینوشت. ما به آن دفترچهها، دفترچه راوی میگفتیم یادم نیست که ایده چه کسی بود و چرا به این نتیجه رسیدیم که این کار را بکنیم. امروز که به گذشته نگاه میکنم متوجه شدم ایده خوبی بود و باعث شد کسانی که اهل نوشتن هم نبودند دست به قلم شوند و بخشی از لحظات جنگ را ثبت کنند. اما متاسفانه خودم در زمانی که در جنگ حضور داشتم، مطلبی ننوشتم. امروز که گذشته نگاه میکنم افسوس میخورم که چرا آن لحظات را ثبت نکردم. امروز فکر میکنم چطور به جنگ رفتم؟ یادم هست که چند ماشین به درب منزل میآمد و بچهها را به جبهه میبرد. من همیشه صبح زود، وقتی بچهها خواب بودند به جبهه میرفتم. یکبار ماشین دیر آمد و هوا کاملاً روشن شده بود و وقتی خواستم از خانه خارج شوم، بچهها متوجه شدند و دنبال من به کوچه آمدند و کلی گریه زاری کردند. این صحنه هنوز در ذهنم مانده و همیشه مرور آن اذیتم میکند. من در جنگ چند بار مجروح شدم که حوادثی را در زندگی برایم رقم زد، اما یکی از خاصترین صحنههای به جا مانده از جنگ برایم همین صحنه است و هر وقت یادم میافتد حالم خیلی بد میشود، اما هیچ وقت درصدد برنیامدم این اتفاقات را بنویسم که چطور به جبهه رفتم؟ چطوری رسیدم؟ خانه را در چه وضعیتی رها کردم؟ بچهها چهقدر دلتنگی کردند؟ درباره من چه تصوری داشتند؟ همه اینها نانوشته باقی ماند. در حالی که اگر مینوشتم زندگی یک نفر در جنگ بود با خانوادهای که در کنار جنگ زندگی میکرد با همه تلاطماتی که وجود داشت. شاید یادداشتهای من از آن روزها و سالها حاوی نکاتی بود که در دل یک تجربه که برای نسل امروز افزودهای داشت و ارزش خواندن.
با این شرح حالا تصور کنید یادداشتهای جنگ چه اهمیتی دارد؛ مثل یک گنج پنهان میماند و من امروز بابت ننوشتن یادداشتهای جنگ تاسف میخورم اما آنها که نوشتند برای امروز ایران تجربه ارزشمندی به جای گذاشتند.
نکته دیگری که در یادداشتهای جنگ اهمیت دارد، مباحث استراتژیک است به طوری که اطلاع دارم سردار غلامعلی رشید یادداشتهای زیادی درباره جنگ دارد و تقریباً چهل سال است که یادداشت مینویسد. یادداشتهایی که میتواند گنجینه عظیمی از تحولات امنیتی و مسائل استراتژیک باشد که تصور نمیکنم به زودی منتشر شود. چون برخی ملاحظات امنیتی وجود دارد و فعلاً زمان انتشار آنها نیست.
با این شرحی که برشمردم متوجه خواهید شد با دستهبندی که وجود دارد، علت منتشر نشدن برخی از یادداشتها مشخص میشود.
به نظرتان با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ چرا هنوز یادداشتهای جنگ با ملاحظاتی منتشر میشود؟
من با هر نوع اصلاحیهای درباره مطالب مربوط به جنگ مخالفم. چون وقتی مطلبی اصلاحیه میخورد، امکان فهم آن کمتر میشود. به طوری که نقاط مبهم آن افزایش پیدا میکند. از طرفی بخشی از حق یک انسان را در بیان یک مساله یا احساسش از بین میبرند. برای مثال چرا یک فرد در لحظه دشوار تصمیمی گرفته است و آن را انجام داده است.
نظر شما