به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حکومت عثمانی، پس از فتح قسطنطنیه (۸۵۶ ق) و تثبیت حکومت خود، در پی قدرتافزایی بیش از پیش برآمد. لازمه این قدرتافزایی، رفع تدریجی کاستیهای فرهنگی، سیاسی، نظامی و نظایر اینها بود که نتایج آن در سده دهم هجری، به خصوص در دوره سلیم اول و سلیمان قانونی-که دوره اوج شکوه و اقتدار عثمانی بود- به منصه ظهور رسید.
بخش غالب این دوره، مقارن با تاسیس و تثبیت حکومت صفویه بود و صفویان در سوی غربی خود، شاهد اقتدارافزایی روزافزون حکومت عثمانی و به موازات آن، خصومت بیشتر نسبت به صفویان بودند. عوامل متعددی برای اقتدارافزایی عثمانیان که گام بزرگ آن در دوره سلیم اول و سلیمان قانونی برداشته شد، برشمرده میشود. در میان این عوامل، نخبگان جایگاه برجستهای را به خود اختصاص داده بودند. حکومت عثمانی همانند سایر حکومتها، حامی نخبگانی (شامل نخبگان بومی و غیربومی) بود که بتوانند یاریگر آنان در پیشبرد اهداف و رفع نیازها و کاستیها باشند.
کتاب «نقش نخبگان ایرانی در شکوفایی تمدن عثمانی؛ عصر سلیم اول (حک: ۹۲۶-۹۱۸ ق) و سلیمان قانونی (حک: ۹۷۴-۹۲۶ ق)» تالیف طاهر بابایی از سوی انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد به بازار کتاب آمده است.
این کتاب در پنج فصل به موضوعاتی همچون نقش هنرمندان ایرانی حاضر در قلمرو عثمانی در افزایش شکوه عثمانیان، نقش شاعران و ادیبان ایرانی در افزایش شکوه حکومت عثمانی، نقش مورخان ایرانی حاضر در قلمرو عثمانی در افزایش شکوه و اقتدار حکومت عثمانی، نقش نخبگان ایرانی در توسعه تشکیلات حکومتداری عثمانی و نقش ایرانیان حاضر در قلمرو عثمانی در تحول و پیشرفت تشکیلات آموزشی و مذهبی عثمانی پرداخته است.
بابایی در درآمد دوم: نگاهی به اوضاع عثمانیان و صفویه در سده دهم هجری به نبرد ملازگرد اشاره میکند و مینویسد: پس از نبرد ملازگرد و گشایش دروازه آناتولی به روی مسلمانان، ترکان پیشرو بر بخشهای شرقی این منطقه دست یافتند. با ادامه نبردهای محلی در آناتولی که به استیلای سلجوقیان بر شهرهای مهم آن منطقه و گسترش قلمرو آنان انجامید، آهنگ خودمختاری در شام و آناتولی بر قامت سلجوقیان طنینانداز شد. در این جداییخواهیها، شاخه سلجوقیان روم (حک :۴۷۳-۷۰۷ ق) ایجاد شد که مقارن حمله مغول مامن گریختگان از ایران بود. با تفوق ایلخانان بر سلجوقیان روم-که وابستگی آناتولینشینان را در پی داشت- زمینه برای برآمدن امیرنشینان مستقلی از بطن حکومت سلجوقیان مهیا شد.
در درآمد سوم به عوامل حضور نخبگان ایرانی در قلمرو عثمانی اشاره میکند و مینویسد: یکی از مهمترین عوامل حضور نخبگان ایرانی در قلمرو عثمانی، را میتوان متاثر از عوامل دافعه و جاذبه دانست. عوامل دافعه، عواملی نظیر سختگیری مذهبی صفویان در قبال اهل تسنن، عدم حمایت از نخبگان و نیز درگیریهای داخلی و خارجی بودند که سبب رانده شدن نخبگان ایرانی از قلمرو صفویان شد. در میان این عوامل، سیاست مذهبی صفویان -که بر سرکوب سنیان و سختگیری بر علمای اهل تسنن معطوف بود- بیشترین تاثیر را داشت. از این روست که میتوان در بررسی زندگانی غالب نخبگان ایرانی که در مدارس یا در دستگاه قضایی عثمانی اشتغال یافته بودند، سختگیری مذهبی صفویان را عامل اصلی مهاجرت دانست.
نویسنده کتاب در درآمد چهارم به بخشها و زمینههای فعالیت نخبگان حکومتی ایرانی حاضر در قلمرو عثمانی در دوره سلیم اول و سلیمان قانونی اشاره میکند و مینویسد: حکومت عثمانی را میتوان وامدار حکومتهای مسلمان متعدد در آسیا و شمال آفریقا و برخی از حکومتهای شرق اروپا دانست که با میراثخواری آنان، حکومت خود را به انتظام بیشتری کشاند و حکومتی تشکیل داد که از آن میتوان به عنوان منظمترین حکومت اسلامی که وظایف گروهها و بخشها حتی در جزئیات نیز مشخص شده بود، سخن راند.
نقش هنرمندان ایرانی حاضر در قلمرو عثمانی در افزایش شکوه عثمانیان
طاهر بابایی به نقش هنرمندان ایرانی اشاره میکند و مینویسد: هنر عثمانی- که به دربار وابستگی شدید داشت- در بسیاری از بخشها از ویژگیهای ممتازی برخوردار بود و ایجاد و گسترش برخی از انواع سبکهای هنری نظیر معماری و کتابت هنری سبب شد تا این سبکها با نام حکومت عثمانی شناخته شود. گرچه تا پیش از فتح استانبول، هنر عثمانی رشدی کمرمق داشت اما پس از فتح این شهر، با به کارگیری مکاتب شرق و غرب در هنر عثمانی رشد فزایندهای یافت. فاتح که در پی گسترش شهر و آبادسازی آن برآمده بود، علاوه بر اقداماتی در افزایش جمعیت شهر، به جذب هنرمندان سایر بلاد نیز دست زد.
نقش شاعران و ادیبان ایرانی در افزایش شکوه حکومت عثمانی
نویسنده با اشاره به نقش شاعران و ادیبان در بخشی دیگر از کتاب آورده است: شعر و شاعری از نظر ترکان، از بهترین انواع هنر و بهترین نوع ادبی بود؛ با وجود این، ادبای ترک، سبکی خاص خود نداشتند و آثار خود را به سبک و معیارهای زبان فارسی پدید میآوردند. زبان فارسی و ادبیات ایرانی همراه با ترکان مسلمان (سلجوقیان) به آناتولی راه یافت و پس از آن عثمانیان عصر متقدم سایه سنگین آن را بر ادبیات خویش میدیدند؛ چندان که در آثار ادبی، از واژههای فارسی به جای واژههای ترکی متداول در میان مردم استفاده میشد؛ اما باید دانست که تاثیر ادب فارسی بر نوشتههای ترکی، از دوره سلجوقیان آغاز شده بود و تا قرون هشتم و نهم هجری، این نفوذ و تاثیر چشمگیر بود و پس از آن، گرچه نفوذ زبان فارسی متوقف نشد، اما اندک اندک از این تاثیرگذاری کاسته شد. با وجود این، مضامین ادب فارسی بر ادبیات ترکی نفوذ بسیاری داشت و به عبارت دیگر، ادبیات ترکی با تکیه بر ادبیات فارسی رشد یافت و حتی تلاشهای شاعری همچون یونس امره در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری نتوانست ادبیات ترکی را از اشکال ادبی فارسی و عربی برهاند.
نقش مورخان ایرانی حاضر در قلمرو عثمانی در افزایش شکوه و اقتدار حکومت عثمانی
بابایی در بخش سوم به نقش مورخان میپردازد و مینویسد: تاریخنگاری دوره عثمانی ضمن آنکه در تداوم تاریخنگاری اسلامی شکل گرفت، در طول شش سده، منجر به شکلگیری گونهای از تاریخنگاری به نام عثمانیان شد. نخستین بار در دوره محمد فاتح بود که عثمانیان از عناصر ایرانی برای انتقال تجربه تاریخنگاری به حکومت عثمانی پشتیبانی کردند و نخستین آثار آنان نظیر غزانامه روم به دست شاعری ایرانی و برآمده از شروان به نام کاشفی (د. ۸۶۰ ق) -که به شکل منظوم و به زبان فارسی بود- تالیف شد و دیگری خونکارنامه از مهاجری از طوس به نام معالی (د. ۸۸۰ ق) بود که به سلطان محمد فاتح تقدیم شد. در این دوره که نگارش آثاری در باب نبردهای سلطان رونق یافته بود، مناقبنامه نویسی نیز رواج یافت که در سطحی پایینتر از شهنامهسرایی و شاهنامهنویسی قرار داشت و زمینه را برای ایجاد عصری نو در تاریخنگاری عثمانی فراهم ساخت. تاریخنگاری در میان عثمانیان از اوایل سده دهم هجری پدید آمد و این، تا حدی ناشی از خودآگاهی سیاسی جدید در حال ظهور عثمانیان بود که خود را با ادعاهای سیاسی رقبایشان در شرق مواجه میدیدند.
نقش نخبگان ایرانی در توسعه تشکیلات حکومتداری عثمانی
نویسنده در بخشی دیگر به نقش نخبگان در حکومتداری اشاره میکند و مینویسد: تشکیلات حکومتی عثمانی پرزیرمجموعهترین تشکیلات حکومتهای مسلمان بود که با وجود انتظام قابل توجه آن در تقسیمات بالادستی، پیچیدگیهای بسیاری در زیرمجموعههای خود داشت. این سازمان در قرن دهم هجری، توسعه فراوان یافت و بخشهای تازهای بدان افزوده شد یا بخشهای دیگر، شاخ و برگ بسیاری یافتند. این گسترش در دوره سلیمان محتشم- که به سبب قانون گذاریهای مکرر، عنوان قانونی یافت- بیش از دورههای دیگر بود. در دوره این سلطان و پدرش، گرچه بیش از هر چیز افزایش قدرت تشکیلات نظامی برجسته شد، اما این گسترش در بخشهای درباری و دیوانی نیز بسیار قابل توجه بود.
نقش ایرانیان حاضر در قلمرو عثمانی در تحول و پیشرفت تشکیلات آموزشی و مذهبی عثمانی
طاهر بابایی در بخش پایانی به نقش ایرانیان حاضر در قلمرو عثمانی و پیشرفت تشکیلات آموزشی و مذهبی عثمانی اشاره میکند و مینویسد: یکی از طبقات عسکری عثمانی، «تشکیلات علمیه» بود که نهادهای آموزشی، مذهبی و قضایی را دربرداشت و مسئولان و شاغلان آن با عنوان عالم یا علما شناخته میشدند که علاوه بر پر کردن خلا نیروهای کارآمد مدرسی، با جریانهای مذهبی مخالف یا ناهمخوان نظیر تصوف به مقابله برمیخاستند. نفوذ جریان تصوف در میان مجاهدان و غازیان اوان حکومت عثمانی که در پیروزیهای آغاز تشکیل حکومت، بسیار سودمند بودند، در دورههای پسین، نظم حکومت عثمانی را -که در پی استقرار حکومت قدرتمند اسلامی بود- به چالش کشید. تحکیم حکومت اسلامی که مبتنی بر قواعد اسلامی و الزام در رعایت احکام بود، برای غازیان سرحد که لجوجانه به زندگی پرهرج و مرج و بی قید و بند، گرایش داشتند، خطر تازهای به شمار میآمد.
کتاب «نقش نخبگان ایرانی در شکوفایی تمدن عثمانی؛ عصر سلیم اول (حک: ۹۲۶-۹۱۸ ق) و سلیمان قانونی (حک: ۹۷۴-۹۲۶ ق)» تالیف طاهر بابایی با ۲۴۴ صفحه، شمارگان ۲۰۰ نسخه و بهای ۲۳۰ هزار تومان از سوی انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد به پیشخان کتابفروشیها آمد.
نظر شما