گروه تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – حمیدرضا محمدی: «به جهت اینکه هیچ زنی را نشنیدیم روسفیل، انگلیسفیل یا آلمانفیل بگویند، برخلاف بعضی از مردها که همهچیز میشوند بهغیر از وطنفیل. ولی زنان شب و روز دعا میکنند در حفظ وطن خودشان و در راه وطن از همهچیز میگذرند.» این بخشی از یادداشتی در شمارۀ پنجمِ دورۀ چهارمِ روزنامۀ «شکوفه» به تاریخ شعبان ۱۳۳۴ (خرداد ۱۲۹۵) است. دومین جریدۀ زنان ایران (پس از دانش به سردبیری معصومه کحّال) و نخستین مطبوعۀ مصور زنان ایران که بهمدت چهار سال و طی چهار دوره، از ذیالحجه ۱۳۳۰ تا ذیالقعده ۱۳۳۴ (آبان ۱۲۹۱ تا شهریور ۱۲۹۵) با مدیریت مریم عمید ملقب به مزینالسلطنه (۱۲۶۱- ۱۰ تیر ۱۲۹۸) در «طهران، خیابان ماشین، نمرۀ ۴۱، مدرسۀ مزینیه» در چهار صفحه ابتدا بهبهای صد دینار و بعد، سه شاهی منتشر میشد و دوهفتهنامهای بود «اخلاقی، ادبی، حفظالصحۀ اطفال، خانهداری و بچهداری» بود.
و حالا گلاره مرادی، پژوهشگر مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، یکصد سال پس از آن روزگار بهسراغ آن رفته و زمینه و زمانۀ انتشار شکوفه واکاوی کرده است. پژوهشی که یکدهه پیش انجام شد و زمستان ۱۴۰۳ با عنوان «مزینالسلطنه و روزنامۀ شکوفه» ازسوی نشر تاریخ ایران به زیور طبع آراسته شد.
نخستین شمارۀ شکوفه هفت سال پس از فاجعۀ دختران قوچان که به عوض مالیات به ترکمانان و ارامنه عشقآباد فروختند و زنان باشقانلو را دزدیدند و به اسارت بردند، ششسال پس از صدور فرمان مشروطه، سهسال پس از پایان استبداد صغیر و یکسال پس از انحلال مجلس دوم شورای ملی آغازبهکار کرد و حین آن، احمدشاه بر تخت نشست و ایران در آتش جنگ جهانی اول افتاد. در چنین حالوهوایی بود که برای نخستینبار فضایی برای انعکاس افکار و دغدغهها و مشکلات زنان ایرانی فراهم شد و نخستین مظاهر زندگی مدرن همچون مدارس جدید و نظام بهداشتی و پزشکی نوین را مطرح کرد و تلاش کرد زنان ایرانی را با حقوق خود آشنا و آگاه کند و برای بهبود وضعیت اجتماعی آنان و بالندگیشان بکوشد.
کتاب پس از مقدمه، مشتمل بر سه فصل کلیِ «مزینالسلطنه (مریم عمید)؛ داستان کوتاه ستارهای درخشان»، «روزنامۀ شکوفه؛ از حق تحصیل و بهداشت تا پرستاری از مادر وطن» و «کاریکاتورهای شکوفه؛ آینۀ تاریخ اجتماعی و فرهنگی» است.
در فصل نخست تاریخچهای از آغاز نظاممند شدن فعالیتهای اجتماعی زنان در اواخر دورۀ قاجار در قالب تأسیس روزنامهها، مدارس و انجمنهای زنان آمده است و سپس به زندگی خانوادگی و فعالیتهای اجتماعی مزینالسلطنه و بهویژه راهاندازی «شرکت خیریه خواتین ایرانی» و «مدرسۀ مزینیه» پرداخته شده است.
فصل دوم پس از بررسی ساختار شکوفه ازجمله قطع، تعداد صفحات، نوع چاپ، اقلام خوشنویسی، ویژگیهای سرلوحه و شیوۀ صفحهآرایی، محتوای آن را مورد مداقه قرار داده و به فراخور موضوع، نقل قولهای متعدد آمده تا خواننده هم در فضای روزنامه تنفس کند و با اندیشه و سبک نگارش نویسندگاناش آشنا شود و هم سیر تغییرات محتوایی آن را بشناسد.
از میان نکات جالب توجه در تحلیل محتوای شکوفه آن است که تحصیل دختران چنان برای مزینالسلطنه برجسته بود که از همان آغاز بر آن متمرکز شد و در شمارۀ اول چنین نوشت: «… پس ای خانمهای محترمه چشم باز کنید… و سخنان و اقوال بعضی از عوام را دور اندازید که عقیده دارند که زنها نباید علم و خط و سواد داشته باشند. این حرفها شنیدنی و گوشدادنی نیست و بدون تأمل و تحقیق است. اینها یعنی چه؟ پیغمبر اکرم فرموده که تحصیل علم فریضه هر مسلم و مسلمه است.» و یا در شمارۀ ششم چنین نوشته شده است: «دولت برای ما تابهحال مدارس متوسطه و عالی، حتی یک باب مدرسۀ ابتدایی هم برای نسوان بیچارۀ ایرانی باز نکرده است که آن دخترهایی که میل دارند به مقامات عالیه علمی نائل شوند بتوانند به مدارس عالی دولتی داخل شده» و یکسال بعد در شمارۀ چهاردهمِ سال دوم امیدوار میشود: «امیدوار باید بود، تبریک باید گفت به زنهای ایرانی که بحمدالله از توجهات اولیای امور معارف، مدارس نسوان رو به ترقی گذاشته، مخصوص امسال که در اغلب از مدارس که بنده حاضر بودم تمام درسهای صحیح و ترتیبات خوب… و روح تازه به کالبد معارف نسوان دمیده شد.»
مقولۀ دیگری که پژوهشگر در تحلیل محتوای شکوفه بر آن تمرکز کرده، «بهداشت (حفظالصحه)» است و پربسامدترینِ آن، بهداشت زنان و مادران است و در جاهای دیگر بر موضوعات دیگری چون لزوم تأسیس بیمارستان زنان و مدرسۀ مامایی، آبلهکوبی، مقایسۀ طب قدیم و جدید، ازدواج و همسرداری و بچهداری و تدبیر منزل تأکید میشود.
روزنامۀ مزینالسلطنه اما از مسائل اجتماعی و سیاسی برکنار نماند و مطالبی در مباحث باورهای عامه، رفتارهای فردی و اجتماعی، ویژگیهای دختر / زن خوب، روابط زن و مرد در جامعه، غربزدگی، مدح شاه و رجال، نقد سیاسی، حق رأی زنان، زنان و خدمت به وطن در جنگ جهانی اول، کالاهای وطنی، باستانگرایی، مراسم و آیینهای ملی، زبان ملی، جنبش منسوجات وطنی، انتقاد از مردسالاری و عملکرد رجال، صنایع دستی دختران، تحریم قند و چای خارجی، زنان دیگر کشورها، اشتغال زنان، حقوق زنان، حقوق زنان از نگاه اسلام و تساوی حقوق زن ومرد دارد؛ «ای مردان با عصبیت که راضی نمیشدید که مرد اجنبی قد و بالای ماها را ببینید، ای شجاعانی که همیشه حافظ و پاسبان و نگاهدار ماها بودید… از خواب بیدار و از مستی هوشیار شوید و تقلید و تأسی به وطنفروشان بینام ننگ نکنید.» و یا «به مملکت عزیز خودتان رحم کنید و به شوهرهای بیکار و بیدخل و اولاد معصوم خویش ترحم فرمایید و بیجهت به هوای نفس و چشموهمچشمی، حاصل دسترنج و زحمات شوهرها و خودتان را به بهای امتعۀ بیاصل اروپ ندهید.»
گلاره مرادی در فصل سوم کاریکاتورهای شکوفه را مورد توجه قرار داده است که بهمثابۀ اسنادی از دورۀ گذار در جامعه ایران و ترسیمکنندۀ بخشی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی اواخر قاجار است.
کتاب دو پیوست نیز دارد؛ فهرست عناوین مطالب دورههای چهارگانۀ شکوفه و گفتوگو با اعضای خاندان مریم عمید که مهمترینهایشان، مصاحبه با فرانک سالور (نوۀ مزینالسلطنه که در زمان گفتوگو (آبان ۱۳۹۴) ۸۷ سال داشت و اکنون درگذشته است)، مریم سالور (نتیجۀ مزینالسلطنه) و منصوره اتحادیه است.
پایان کتاب نیز مزین به تصاویری از روزنامۀ شکوفه و خاندان عمید و سالور است.
کتاب «مزینالسلطنه و روزنامۀ شکوفه» در ۴۸۲ صفحه، با شمارگان هزار نسخه و بهبهای ۶۷۰ هزار تومان از جانب نشر تاریخ ایران منتشر شده است.
نظر شما