سید مهدی کتانفروش، مدرس دورهمی بیهقی خوانی در حاشیه این نشست ادبی که در مجموعه فرهنگی هنری چشمه خورشید سرای کتاب فروشهای بازار تاریخی اراک برگزار شد، به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک گفت: در اولین نشست ادبی سال ۱۴۰۴ و شصتوسومین هفته دورهمی بیهقی خوانی با خوانش و تفسیر و تحلیل بخش ۳۱ از مجلد پنجم تاریخ بیهقی با موضوع «نامه امیر به آلتونتاش» خوانش و تفسیر شد. همچنین در جریان خوانش متن، به ابهامات حاضران و نکتههای مرتبط با متن مکتوب نامه پاسخ داده شد.
متن خوانش شده از کتاب تاریخ بیهقی و توضیحات علیاکبر فیاض را در شصتوسومین هفته بیهقی خوانی به شرح زیر میخوانید.
«…آنچه رفته بود و او را بر آن داشته بودند، بهتمامی بازگفت. گفتم: من که بونصرم ضمانم که از آلتونتاش جز راستی و طاعت نیاید. گفت: هر چند چنین است، دل او درباید یافت و نامه نبشت تا توقیع کنیم و بخطّ خویش فصلی در زیر آن بنویسیم که بر زبان عبدوس پیغام داده بودیم که با وی چند سخن بود گفتنی و وی جواب برین جمله داد که شنودی؛ و چون این سخنان نبشته نیاید، وی بدگمان بماند. گفتم: آنچه صلاح است، خداوند با بنده بازگوید تا بنده را مقرّر گردد و داند که چه میباید نبشت. گفت: از مصالح ملک و این کارها که داریم و پیش خواهیم گرفت، آنچه صواب است و بفراغ دل وی بازگردد، بباید نبشت، چنانکه هیچ بدگمانی بنماند او را. پس بسر کار شدم، گفتم: من بدانستم که نامه چون نبشته باید، فرمان عالی کدام کس را بیند که برد؟ گفت: وکیل درش را باید داد تا با عبدوس برود. گفتم: چنین کنم و بیامدم و نامه نبشته آمد برین نسخت که تعلیق کرده آمده است.
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. بعد الصّدر و الدّعاء، ما با دل خویش حاجب فاضل، عمّ، خوارزمشاه آلتونتاش را بدان جایگاه یابیم که پدر ما، امیر ماضی بود که از روزگار کودکی تا امروز او را بر ما شفقت و مهربانی بوده است که پدران را باشد بر فرزندان؛ اگر بدان وقت بود که پدر ما خواست که وی را ولیعهدی باشد و اندران رأی خواست از وی و دیگر اعیان، از بهر ما را جان بر میان بست تا آن کار بزرگ با نام ما راست شد، و اگر پس از آن چون حاسدان و دشمنان دل او را بر ما تباه کردند و درشت تا ما را بمولتان فرستاد و خواست که آن رأی نیکو را که در باب ما دیده بود، بگرداند و خلعت ولایت عهد را بدیگر کس ارزانی دارد، چنان رفق نمود و لطایف حیل بکار آورد تا کار ما از قاعده بنگشت و فرصت نگاه میداشت و حیلت میساخت و یاران گرفت تا رضای آن خداوند را بباب ما دریافت و بجای باز آورد، و ما را از مولتان بازخواند و بهراه باز فرستاد.»
نظر شما