به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شیراز، این کتاب به فراز و نشیبهای زندگی و تاثیر اقدامات فاخر فرهنگی محمد بهمن بیگی در باسواد کردن عشایر ایران پرداخته است.
نویسنده در مقدمه کتاب یادشده که به قلم همایون فرهمند استاد دانشگاه شیراز به رشته تحریر درآمده و توسط انتشارات قشقایی منتشر و به بازار کتاب آمده است. آورده است: نوشتن به طور کلی سخت است و نوشتن در مورد بزرگان بسیار دشوارتر. نوشتن در مورد اسطورهها بسیار نفس گیر و نوشتن در مورد بهمن بیگی دیوانگی است. باید آبرویت را کف دستت بگذاری تا بتوانی وارد این حریم شوی.
فرهمند در بخش دیگری از این کتاب آورده است: بهمن بیگی برکهای آرام نبود، اقیانوسی طوفانی بود. بهمن بیگی ابر سنگین و بارانزایی مینمود که تشنه باریدن بود. میخواست جوانهها را برویاند تا دشتها دامن مخملین بپوشند و جنگلها کلاهی از شکوفه سرنهند. میخواست تمام دشتها و دامنههای مناطق عشایری را غرق گل و سبزه کند. دنبال بهانهای میگشت تا با نوشداروی الفبا، بیماری مزمن بیسوادی ایل را درمان کند. در پی فرصتی بود تا لبخند را بر صورت رنجدیده و نا امید فرزندان عشایر بنشاند. میخواست در شادی مردم ایل بیشتر از غصههایشان شریک باشد. در پی آن بود تا از غم و غصه مردمی که نان خشک در خون دل میزدند، بکاهد.
این نویسنده در ادامه به رسالت این نابغه علمی ادبی تاریخ معاصر کشورمان پرداخته و مینویسد: آمده بود تا سروش خوشبختی باشد.آمده بود تا با آموزش عشایری، محبتها را ضرب کند، دوستیها را جمع کند، محنتها را تقسیم کند، لبخندها را بتوان برساند، خرافات را زیر رادیکال ببرد و از جهل و جمود، جذر بگیرد. آری آمده بود تا با چهار عمل اصلی و اصل چهار، چهارچوب جدیدی را برای زندگی عشایر بنا کند.
در فهرست مطالب کتاب کیمیاگر عشایر می خوانیم:
-به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم (ماجرای بهمن بیگی و قرهقاج)
-رسالت بهمن بیگی (دوستی ملابهرام و مهندس)
-نبود بر سر آتش مُیسَرَم که نجوشم (سردار بهمن بیگی و آموزش چریکی)
-که عشق آسان نمود اول… (فرارها و قرارهای بهمن بیگی) -دل بسی خون به کف آورد… (بهمن بیگی و پایتخت آموزش عشایر)
-غلام همّت آن رند عافیتسوزم (کیمیاگر عشایر)
-روستازادگان دانشمند، به وزیری پاشاه رفتند (بهمنبیگی و شایستهسالاری)
-مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن (رمز و رموز موفقیت تعلیمات عشایر)
-ماجرای عاشقانه قوچ سینهسرخ دنایی (بهمنبیگی و محیط زیست)
-گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم (دوران پسابهمنبیگی برای ایلات و عشایر ایران)
-شکر شکن شوند همه طوطیان ایل (بهمنبیگی و زبان فارسی)
-ذکر جمیل بهمنبیگی (بهمنبیگی در نگاه بزرگان و دوستداران)
-سعدیا مرد نکونام (به بهانهی سدهی بهمنیگی)
به گزارش ایبنا؛ محمد بهمن بیگی، بنیانگذار آموزش عشایری در ایران، از ایل قشقایی در شهرستان فیروزآباد استان فارس بود. وی کارش را از سال ۱۳۳۱ به تنهایی آغاز کرد و در طول ۲۸ سال مدیریت بر اداره آموزش عشایر، بیش از ۱۰ هزار معلم تربیت کرد و موسسات مختلفی از قبیل دبیرستان شبانه روزی عشایری شیراز، مرکز آموزش فنی و حرفهای عشایر دختران و پسران، موسسه تربیت مامای عشایر و مرکز تربیت روستاپزشک و دامپزشک را بنیان گذاشت.
نظر شما