عليرضا سيفالديني در نشست نقد كتاب "ميترا داور" كه عصر ديروز برگزار شد، نثر رمان داور را نثر متناسب و هماهنگ با حركت و فضاي داستاني بيان كرد. يوسف عليخاني نيز از بيگانه بودن ادبيات كلاسيك با درونيات و شخصيت زنان سخن گفت./
سپس عليخاني چيدمان داستانها را زيركانه و هوشمندانه دانست و توضيح داد: ميترا داور نويسنده هوشمندي است و چيدمان داستانها را زيركانه نشان ميدهد. داستانهاي او وضعيت يك موقعيت است. غير از دو داستان، بقيه كارها، زندگي زنان شاغل و كارمند را در دنياي صنعتي و مدرن ما بيان كرده اند.
نويسنده «اژدهاكشان» همچنين با بيان ويژگيهاي جهان داستاني داور گفت: نويسنده در اين داستانها سعي دارد كارخانه بياحساسي را تصوير كند كه حتي رقص زباني ندارد. در اين دنياي ماشيني، آدمها مانند مرغهاي پرورشياند و با يك اتفاق كوچك در متن، خواننده به جهان انساني شخصيتها ميآيد.
در ادامه اين جلسه نقد سيفالديني نيز با بيان برخي اختصاصات محتوايي اين اثر توضيح داد: من از يك نويسنده زن در نوشتن درباره شخصيت دروني زنان، انتظار بيشتري دارم. غير از داستان «خاله نوشا عاشق است» در اغلب داستانها عمق هستي زنانه مطرح نشده؛ اين در حالي است كه در بيشتر آثار داستاننويسان زن نيز اين كاستي ديده ميشود.
اين نويسنده با اشاره به لزوم جزئينگري در ادبيات داستاني خاطرنشان كرد: در ادبيات ما نگاه به جزئيات ضعيف است. در حالي كه در آثار داستاننويسان بزرگي مانند گلشيري، نوع پيش پاافتادهاي از ماجراها بزرگنمايي ميشود.
سيفالديني با توضيح درباره داستان «قطار در حال حركت است» گفت: در داستان «قطار درحال حركت است» ما با يك قطار اسطورهاي مواجهيم؛ اين قطار ميخواهد معناي زندگي را نشان دهد و من فكرميكنم كسي نبايد از اين قطار پياده شود. در اين داستان كه فضايي وهم آلود دارد، نويسنده برخي قسمتهاي درون خودش را که شايد براي داستان لازم بوده، بازگو نكرده و به گونهاي جلوي سركشي و سيلان در داستان گرفته شده.
عليخاني نيز درباره وجوه آغاز و پايان داستانهاي اين كتاب سخن گفت و توضيح داد: اولين داستان اين مجموعه با تولد است و آخرين با مرگ. زبان داستاني داور شايد در وهله اول خشك به نظر برسد؛ ولي اين خشكي زبان در فضاي دنياي سنتي و تقابل سنت با مدرنيته شكل گرفته.
سيفالديني نيز كه درباره نحوه به كارگيري زبان در داستانهاي داور توضيح داد، اينگونه گفت: با خواندن كلي داستانهاي اين كتاب درمييابيم كه طرح با شكل قصه هماهنگ نيست. در برخي قصهها، ديالوگ به كنش داستان كمك نميكند و ما حركت را نميبينيم. ولي در داستان «خاله نوشا عاشق است» زبان با فضاي داستان هماهنگ شده و نثر، سازگاري خوبی با محتوا يافته.
عليخاني نيز پس از گفتههاي سيفالديني با بيان اختصاصات ديگر اين مجموعه داستان توضيح داد: حرف زدن بيرون داستان، شايد يكي از نواقص اين كتاب باشد. مثلا نامگذاري داستان «حق مساوي» به گونهاي است كه آدم را به ياد داستانهاي فمينيستي مياندازد. اين ويژگي در داستانهاي «پدرم خيلي كتكم ميزد، ولي ما عاشقش بوديم» و چند داستان ديگر هم ديده ميشود. همچنين در همه داستانها حسرت دنيايي وجود دارد كه ديگر نيست .
وي همچنين افزود:برخي داستانهاي اين مجموعه از بعضي جهات بسيار زيباست؛ چرا كه نويسنده در دنياي صنعتي به نكات ريز انساني توجه ميكند و در اين داستان، كسي هست كه مدام از طريق ميكروفن به افراد هشدار ميدهد.
اين داستاننويس درباره نقش ناپيداي زنان در ادبيات كلاسيك گفت: در ادبيات كلاسيك ما، زن، شناخته شده نيست و اصلا مجالي براي شناساندن درونيات و شخصيت زنها داده نشده و زنان خوب تاريخ هم در سايهاند.
وي تصريح كرد: خوشحالم كه در اين كتاب چند داستان بسيار خوب خواندم. به اعتقاد من اين كتاب نقطه عطفی در داستاننویسی ميترا داور خواهد بود.
سپس سليمي توصيف دنياي زنان كارگر يا كارمند را در ادبيات داستاني ما رويكرد و توجهي نو دانست و گفت: نگاه به زندگي زنان كارگر يا كارمند در فضاهاي داستاني ما، به ندرت ديده ميشود و اين ويژگي نوعي ساختارسازي است كه در آثار داور به ما معرفي ميشود و نوعي شاخصه براي آثار او به شمار ميآيد.
مجموعه داستان «قطار در حال حركت است» نوشته ميترا داور چندي پيش از سوي انتشارات «ققنوس» روانه بازار كتاب شد.
نظر شما