خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا): «در انديشه كهن ايراني نوعي از تفكر «دو بن» خير و شر وجود دارد. نه تنها در انديشه «زرواني» اين گونه از تفكر را به روشني ميبينيم، بلكه در ايزد «وايو» نيز، كه يكي از كهنترين ايزداني است كه در ايران پرستيده ميشده ، اين انديشه به صورت يك ايزد دو چهره ظاهر ميشود. در بنيان اسطوره ايراني نيز با دو ساختار رو به رو هستيم؛ يكي همين انديشه «دو بن» است و ديگري جهان كرانمند (يا محدوده زماني) است. در اين بنيان اسطورهاي، يك جهان 3 هزار ساله و در كنار آن جهان 12 هزار ساله زرواني داريم.»
آنچه بازگو شد گوشهاي از سخنان سامان فيروزآبادي، شاهنامهپژوه و اسطورهشناس بود كه عصر روز پنجشنبه (26 آذرماه) در نشست «بنيان اسطورهاي حماسه ملي ايران» فرهنگسراي رسانه سخن ميگفت.
وي افزود: در انديشه زرواني آمده است كه در ابتدا تنها «زروان» بود و ديگر هيچ. زروان هزار سال «يزش» ( قرباني) كرد تا صاحب فرزند شود و بتواند جهان را بيافريند. بعد از هزار سال يك لحظه شك كرد كه آيا اين قربانيها نتيجه خواهد داد يا بيهوده است؟ در اين هنگام نطفه دو فرزند در درون او شكل گرفت. يكي از آنها « اهورامزدا » بود كه ثمره قرباني او بود و ديگري «اهريمن» كه نتيجه شك او بود.
وي خاطرنشان كرد: زروان نذر كرد اولين فرزندي كه در برابر او ظاهر شود او را پادشاه كند. اهورامزدا آگاه شد و آن را با اهريمن در ميان گذاشت. اهريمن شكم مادر را پاره كرد و در برابر زروان ظاهر شد. به او گفت، من پسر تو هستم. زروان به او ميگويد تو زشت و گند هستي اما اهورا نيك و زيباست. اهريمن پاسخ ميدهد پس نذر تو چه خواهد شد؟ زروان، كه خداي سرنوشت است، ناگزير ميشود كه سرنوشت جهان را به مدت 3 هزار سال تعيين كند.
وي به دورههاي اسطورهاي اشاره كرد و گفت: دوره هزار ساله اول زمان اقتدار اهورا است؛ دوره دوم زمان چيرگي اهريمن است و دوره سوم زمان «گوميچشن» يا همان آميختگي است. در هزاره سوم همه چيز به كام و خواسته اهورامزدا خواهد شد و به شكست كامل اهريمن خواهد انجاميد. اين بنيان اسطوره جهان كرانمند است. در اين انديشه ترتيب حكومتها كاملا پيداست.
اين شاهنامهپژوه به ترتيب حكومتي شاهنامه اشاره كرد و افزود: ما اين ترتيب حكومتي را در شاهنامه فردوسي نيز ميبينيم. هنگامي كه وارد بحث حماسه ميشويم، بناي كار ما شاهنامه است. البته نكاتي در شاهنامه وجود دارد كه به طور مفصل به آنها پرداخته نشده است. در اين صورت از متون اوستايي و پهلوي، براي فهم آن نكتهها، استفاده ميكنيم.
وي افزود: اين همه ريز شدن در شاهنامه ما را از دقت و باريكبيني فردوسي شگفتزده ميكند. يكی از آن نكتهها اين است كه در اوستا «كيومرث» نخستين انسان است. انسانها پس كشته شدن اهريمن از نهاد كيومرث بهوجود ميآيند. ولي در شاهنامه چنين نيست و كيومرث نخستين پادشاه است. سپس هوشنگ است، آنگاه طهمورث و بعد جمشيد.
وي افزود: ما در شاهنامه با يك دوره 3 هزار ساله برخورد ميكنيم. در هزاره اول كيومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشيد حكومت ميكنند. در اين زمان، هفت اقليم يك پادشاه دارد و در تمام اين هزاره هيچ آميزشي صورت نميگيرد. پس از آن است كه ضحاك پديدار ميشود. او غير ايراني (انيراني) است و دوره حكومتش هزار سال بهطول ميانجامد.
اين شاهنامهپژوه يادآور شد: زمان او، دوره حكومت مطلق اهريمن است. اين طبق سرنوشتي است كه «زروان» براي جهان تعيين كرده است. ضحاك كه نماد اهريمن بر روي زمين است، دوره هزار ساله اهريمني را انجام ميدهد. دوران گوميچشن (آميختگي) با فريدون آغاز ميشود.
فيرزوآبادي خاطرنشان كرد: پيش از پرداختن به آن دوره آميختگي بايد به هماننديهاي ضحاك با اهريمن اشاره كرد. همان طور كه گفتيم اهريمن شكم زروان را پاره ميكند و بيرون ميآيد. ضحاك هم پدرش را از بين ميبرد. اهريمن گاو نخستين را ميكشد، ضحاك نيز جمشيد و گاو «برمايون»، كه فريدون را شير داده بود، نابود ميكند.
از سويي ديگر اهريمن بصورت مار و اژدها به زمين حمله ميكند. ضحاك نيز بر شانههايش دو مار دارد. اهريمن ميخواهد جهان را از وجود انسان پاك كند. ضحاك نيز چنين قصدي دارد. از اين شباهتها درمييابيم كه ضحاك صورت زميني اهريمن است.
وي در ادامه سخنانش خاطرنشان كرد: گفتيم كه دوره آميختگي با فريدون آغاز ميشود. ما در آغاز اين هزاره، ديگر شاهد حكومت مطلق نيستيم و فريدون جهان را ميان 3 فرزندش، سلم و ايرج و تور، تقسيم ميكند. اين ماجرا تا كشته شدن افراسياب بهدست كيخسرو ادامه پيدا ميكند. جالب اين جاست كه در اين دوره حتي در داخل ايران، كه جايگاه نيكي محض است، نيز شاهد خير محض نيستيم و آميختگي را در درون ايران نيز ميبينيم.
وي به نمونههايي اشاره كرد و گفت: مثلا نوذر پادشاه ايران است اما دادگر نيست و ستمكاره است. يا حماقتهاي كيكاووس را در شاهنامه بسيار ميبينيم. خود سياوش هم مادري توراني دارد و يكسره ايراني نيست. كيخسرو نيز اين گونه است و مادرش دختر افراسياب است. پس در اين جا ما آميزش و گوميچشن را بهطور كامل ميبينيم. اين آميزش در هزاره پاياني شاهنامه پديد ميآيد.
وي افزود: «ژرژ دومزيل» نظريهاي درباره اساطير آريايي دارد كه درخور اهميت بسيار است. او ميگويد كه آرياييها در زماني كه هنوز جدا نشده بودند و زبان مشتركي نداشتند، اما لهجههاي آنها به هم نزديك بود، از بنيان و انديشه ثابتي برخوردار بودند. به نظر دومزيل اين انديشه ثابت، در اساطير همه اقوام آريايي، از هند گرفته تا ايرلند، وجود دارد.
فيروزآبادي يادآور شد: او با بررسي دقيق اساطير آريايي اين مسأله را ثابت ميكند و ميگويد كه چنان انديشهاي در همه جوانب و زواياي زندگي نژاد آريايي مشهود است. آن انديشه، كاركردي و كنشي است و با بحث طبقات پيوند دارد. چنين كنشي، كاركرد موبدي و پادشاهي دارد.
اين اسطورهپژوه خاطرنشان كرد: در بيشتر جاها نيز اين كنش دو سويه است. يك سويه جادوگرانه است و آسماني و داراي نظم كيهاني؛ و سويه ديگر قضايي است و بسيار به زمين نزديك است. اما اين دو سويه در كنار هم هستند و با وجود تفاوتهاي فراوانشان زوج هستند و با هم تلاقي ميكنند.
وي افزود: پس كنش اول صورت اسرار آميز دارد، كنش دوم داراي نيروي جسماني و كنش سوم اقتصادي است و حكايت از باروري دارد. در شاهنامه كنش اول همان است كه با كيومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشيد آغاز ميشود. كنش دوم با حمله افراسياب پديد ميآيد و كنش سوم با كشته شدن افراسياب روي ميدهد.
وي به متونهاي اروپاييهاي اشاره كرد و گفت: ما از متوني استفاده ميكنيم كه متعلق به غربيهاست. «دومزيل» كه اساطير آريايي را، از هند تا اروپا، بررسي كرده است، به ايران كه ميرسد مينويسد به علت مغشوش بودن آثار ايراني، بايد از اساطير هندي بهرهمند شد تا اسطورههاي ايراني را شناخت. بهنظر ميرسد كه در بين اروپاييان تعمدي وجود دارد تا ايران و انديشه ايراني را ناديده بگيرند. اين جاست كه مسووليت سنگيني بر دوش ما قرار ميگيرد تا ژرفتر و محققانهتر جهان ايراني را بشناسيم.
شنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۸ - ۱۱:۵۴
نظر شما