بيست و هشتمين شماره ماهنامه تخصصي اطلاعرساني و نقد و بررسي كتاب با عنوان «كتاب ماه فلسفه» ويژه «فلسفه سياسي فارابي» به سردبيري علياوجبي از سوي خانه كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد./
«ابونصر محمدبن محمدبن طرخانبن اوزلغ» مشهور به فارابي در قريهاي به نام «ويسيج» نزديك فاراب در تركمنستان ماوراءالنهر به سال 259 قمري متولد شد و زمان فوت او را اغلب در حدود 339 هجري - 950 ميلادي ذكر كردهاند. درباره خانواده او گفته شده است كه پدرش احتمالا ايرانيالاصل بوده و مادرش از زنان ترك بوده است. فارابي در بغداد تحصيل را شروع كرد، منطق را در بغداد آموخت و بعد در زمان المقتدر، خليفه عباسي، به حران رفت و در حلقه درس «يوحنابن حيلان» نشست و باز هم به بغداد بازگشت و در سال 230 هجري به دمشق رفت و دعوت حاكم شيعي مذهب حلب، سيفالدوله همداني را پذيرفت و مدتي را در دربار وي گذراند.
بر اساس مطالب اين ماهنامه، مكدونالد، فارابي را قاعده هرم فلسفه اسلامي ميداند. فارابي در فلسفه، منطق، موسيقي و سياست، صاحب آراي جديد و ابتكاري است، از جمله آراي سياسي و ديدگاههاي ويژه او درباره مدينه فاضله، كهنترين انديشه سياسي مدون شيعي است. وي در آغاز بحران خلافت، در زمان اوجگيري بحث درباره جانشيني پيامبر اسلام(ص) با نوشتن كتاب آراي اهل مدينه فاضله، بحث عقلي درباره سياست و اجتماع را به عالم اسلام وارد و به عبارت درستتر اين بحث را در عالم اسلام مطرح كرد.
عصر و دوره فارابي همزمان با دورهاي بود كه مسلمانان سعي و كوشش علمي خود را در راستاي نقل و ترجمه آرا و آثار يونانيان مبذول كرده بودند، ترجمههاي آثار يونانيان بيشتر به واسطه زبان سرياني و توسط غير مسلمانان صورت ميگرفت و روابط دوستانه فارابي با برخي از اين مترجمان راه را براي آشنايي هرچه بهتر او با آثار حكيمان يوناني هموار ميكرد.
اغلب آثار فارابي در شرح و توضيح آثار افلاطون، ارسطو و جالينوس در منطق و طبيعيات و نواميس و اخلاق و مابعدالطبيعه است. بيترديد فارابي تا اندازهاي تحت تاثير انديشه فلاسفه يوناني، افلاطون و ارسطو قرار گرفت، لذا او را در منطق و طبيعيات ارسطويي و در اخلاق و سياست پيرو افلاطون و در مابعدالطبيعه فلوطيني ميدانند؛ حكيمي التقاطي و تلفيقي و مومن و معتقد به وحدت فلسفه.
سخن سردبیر این شماره به موضوع «فلسفه سياسي، سياست فلسفي» پرداخته است. علی اوجبی مینویسد: «ابونصر فارابي(259- 339 قمري) نادرهاي كه بدرستي معلم دوم ناميده شد، سهم شگرفي در رشد معارف بشري داشت. او جداي از نوآوريهايش در بسياري از علوم و فنون چون: منطق، فلسفه، اخلاق، موسيقي، طبقهبندي علوم و... دوگام اساسي برداشت و بدين ترتيب در تاريخ علم جاودانه شد:
1. تاسيس فلسفه اسلامي: پيش از وي، فلسفه از آن يونانيان بود و مسلمانها تنها در اثر تلاشهاي مترجمان برجستهاي چون "كندي" با آموزههاي فلسفي آشنا ميشدند. آموزههايي كه برخردگرايي صرف مبتني بود و پيوندي با دين و شريعت نداشت. ازاينرو، از همان آغاز ورود به جامعه اسلامي، با مخالفت شديد عالمان ديني مواجه شد و متكلمان مسلمان را به چالشي جدي فراخواند. صفآرايي دينپژوهان اشعري در برابر اين معرفت عقلاني و هماورديهاي آنان با فلاسفه، عليرغم تمامي تلخيهايش رهاوردهاي فرخندهاي را به همراه داشت. شايد هيچكس تصور نميكرد كه اين ميهمان ناخوانده روزي بر صدر نشيند و خود صاحب خانه شود. اما خوشبختانه اينگونه شد.
در چنين فضايي، فارابي نخستين كسي بود كه در صدد اثبات هماوايي عقل و نقل، و فلسفه و دين برآمد؛ و نظام معرفتي عقلانياي سازگار با شريعت را بنيان نهاد و بدين ترتيب، بستر مناسبي را براي پذيرش فلسفه اسلامي مهيا كرد. گرچه برخي از مستشرقان و حتي پژوهشگران عرب، سرسختانه بي هيچ دليل و مستند قطعي تلاش كردهاند تا اين ادعا را انكار كنند و فلسفه فارابي را عاري از هرگونه تمايلات ديني معرفي كنند.
2. فلسفه سياسي: نظام سياسي كه فارابي ترسيم كرد، هرچند متاثر از انديشههاي ارسطو، افلاطون و انديشمندان ايراني بود، از چند جهت اهميت و تازگي داشت:
نخست آنكه مبتني بر فلسفه الهي بود و به نوعي تطابق و همخواني ميان فلسفه نظري و فلسفه عملي بخوبي در آن مشاهده ميشد. يعني براساس همان دستگاه معرفتي كه نظام هستي را در قالب يك سلسله طولي كه در راس آن حق تعالي قرار دارد و به ترتيب، وجود را به مراتب بعدي افاضه ميكند؛ در نظام اجتماعي او نيز سلسله طولي وجود دارد كه در راس آن نبي/حكيم قرار دارد كه مراتب بعدي را به سعادت و نيكبختي رهنمون ميسازد.
ديگر آن كه آرمان شهر يا شهر بريني كه او به تصوير كشيد و خود از آن با عنوان مدينه فاضله ياد ميكرد، توسط يك پيامبر/حكيم رهبري و ادراه ميشود. بدين ترتيب، او از يك سو تلاش ميكند تفسيري عقلاني از نبوت ارائه كند و از سوي ديگر، نقش وحي و عقل در كنار هم در سعادت جامعه بشري را ممتاز سازد. جالب اينكه فارابي نخستين انديشمندي است كه سازواره رهبري اشتراكي دو نفره و دسته جمعي -رياست افاضل- را طرح كرد؛ هرچند گروهي به اشتباه آن را عينا برگرفته از تئوري جمهوريت افلاطوني ميانگارند!
اهميت انديشههاي سياسي فارابي هم در ميان جهان انديشهگي خود وي -كه به گمان برخي محوريترين و اساسيترين آموزههاي وي است- و هم در تاريخ انديشه سياسي، ما را بر آن داشت تا در پي دو ويژهنامهاي كه منتشر كرديم، لااقل پروندهاي را بدان اختصاص دهيم. اميدواريم با انتشار اين شماره، گامي هرچند كوچك براي نزديك شدن به دنياي سياسي اين فيلسوف اعجوبه برداشته باشيم.»
در اين شماره ماهنامه، هشت کتاب و دو رساله درباره ابعاد مختلف فلسفه سياسي فارابي، كه در سالهای اخیر به چاپ رسیده، مطالعه، نقد و بررسي شدهاند.
در این شماره ماهنامه مطالبي با عناوين آئين شهرياري نزد پيشينيان (دورنمايي از درون مايه فصول منتزعه)(علي اوجبي)، مباني سياسي فارابي(گزارش محتوايي كتاب آراء اهلالمدينةالفاضلة) (آلبر نصري نادر، ترجمه محمد باهر)، نظريه سياسي فارابي (ماجد فخري، ترجمه محسن حدادي)، ديباچهاي بر سياست مدني فارابي (دكتر فوزي نجار، ترجمه غلامرضا جمشيد نژاد اول)، نبوت در انديشه سياسي ابونصر فارابي (طيبه محمديكيا)، فارابي و نظريه نيكبختي (تحليل محتوايي التنبيه عليالملة) (دكتر جعفر آل ياسين، ترجمه محمد باهر)، جايگاه كتاب «الملة» در ميان آثار سياسي فارابي (دكتر محسن مهدي، ترجمه علي عليمحمدي)، نيم نگاهي به رسائل فلسفي فارابي (مهدي كمپانيزارع) آورده شدهاند.
تصحيح دوباره؟! (نقد و بررسي كتاب غياثالدين منصور دشتكي و فلسفه عرفان) (حسين محمدخاني)، رويكردي نو به نمادگرايي در انديشه ابنعربي (حسنا سادات بنيطباء)، تاملي در رساله الحركة ابوالقاسم مير فندرسكي (بتول احمدي)، منطق جديد و فلسفه (معرفي تحليلي كتاب منطق گراهام پريست) (هاشم قرباني)، عناوين مطالبياند كه در بخش نقد و بررسي به چشم ميخورند.
آنچه در بخش گزارش اين شماره ماهنامه آمده است، ترينهاي فلسفي در سال گذشته (حميده نوروزيان)، نقد فلسفي «مقالات برگزيده ششمين جشنواره نقد كتاب« (مژگان حقاني) نام دارند.
بيست و هشتمين شماره ماهنامه «كتاب ماه فلسفه» در 120 صفحه و بهاي 12000 ريال به سردبيري علياوجبي از سوي خانه كتاب راهي بازار نشر شد.
نظر شما